حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

قول پیامبر صبه کسى که نزدش از بدى رفتار خویشاوندانش نسبت به خود شکایت برد

قول پیامبر صبه کسى که نزدش از بدى رفتار خویشاوندانش نسبت به خود شکایت برد

مسلم [۱۰۷۰]از ابوهریره سروایت نموده، که مردی گفت: ای پیامبر خدا، من اقربایی دارم که با آن‏ها ارتباط می‏گیرم، و آن‏ها با من ارتباط نمی‏گیرند، من برای‌شان نیکی میکنم، و آن‏ها برایم بدی می‏کنند، من در برابر آن‏ها بردباری می‏کنم، و آنها در ارتباط با من از راه جهالت برخورد می‏کنند، پیامبر صفرمود: «اگر آن چنان باشی که گفتی، گویی که بر آن خاکستر گرم می‏پاشی، و تا وقتی که به این حالت باشی، از طرف خداوند با تو معین و مددکاری بر آن‏ها می‏باشد» [۱۰۷۱]. و این را بخاری [۱۰۷۲]از ابوهریره به مانند آن روایت نموده است. و نزد احمد از عبداللَّه بن عمرو بروایت است که گفت: مردی نزد پیامبر خدا صآمد و گفت: ای رسول خدا، من اقوامی دارم که با آنها ارتباط می‏گیرم و آنها با من قطع رابطه می‏کنند، گذشت و عفو می‏کنم، و آنها بر من ظلم می‏کنند، برای‌شان نیکی می‏کنم، و آن‏ها به من بدی می‏رسانند، آیا من نیز در مقابل ایشان همان رفتار را انجام دهم؟ فرمود: «اگر چنین کنی همه مشترک و یکی می‏باشید، ولیکن فضیلت را پیشه کن، و با آن‏ها ارتباط برقرار کن، چون تا وقتی که بر این کار استوار باشی، ملکی از جانب خداوند به عنوان همکار همراهت می‏باشد». هیثمی (۱۵۱/۸) می‏گوید: این را طبرانی روایت نموده، و رجال آن رجال صحیح‌اند، مگر اینکه اعمش ابن مسعود را درک ننموده است [۱۰۷۳].

[۱۰۷۰] ۳۱۵/۲. [۱۰۷۱] مسلم (۲۵۵۸) احمد (۲/ ۳۰۰، ۴۱۲، ۴۸۴). [۱۰۷۲] الأدب (ص۱۱). [۱۰۷۳] شیخ احمد شاکر آن را صحیح دانسته است. احمد (۲/ ۱۸۱) شیخ احمد شاکر با وجود آنچه گفته شد آن را صحیح دانسته است.