احترام ابن عباس براى زیدبن ثابت، و احترام زید به ابن عباس
ابن عساکر از عماربن ابی عمار روایت نموده که: زیدبن ثابت سروزی سوار شد، و ابن عباس سرکابش را گرفت، او گفت: ای پسر عموی پیامبر خدا صکنار برو، ابن عباس گفت: مأمور شدهایم که با علما و بزرگان خود همینطور رفتار کنیم، زید گفت: دستت را به من نشان بده، بعد او دست خود را بیرون آورد، و زید دست او را بوسید و گفت: مامور شدهایم، که با اهل بیت نبی مان اینطور رفتار کنیم [۶۹۲].
و نزد یعقوب بن سفیان به اسناد صحیح از شعبی روایت است که گفت: زیدبن ثابت سرفت تا سوار شود، و ابن عباس برکابش را گرفت، زید گفت: ای پسرعموی پیامبر خدا صکنار برو، ابن عباس گفت: نه، با علما و بزرگان این چنین رفتار میکنیم [۶۹۳].
[۶۹۲] این چنین در الکنز (۳۷/۷) آمده است. [۶۹۳] این چنین در الإصابه (۵۶۱/۱) آمده است. و این را طبرانی از شعبی به مانند آن روایت نموده، و رجال وی رجال صحیحاند. غیر از رزین رمانی که ثقه میباشد، چنان که هیثمی (۳۴۵/۹) گفته است، و ابن سعد (۱۷۵/۴) به مانند این را روایت کرده است. و حاکم (۴۲۳/۳) از ابوسلمه این را به مثل آن روایت نموده، و به شرط مسلم صحیحش دانسته، و یعقوب بن سفیان از شعبی مانند حدیث عماربن ابی عمار را، چنانکه در الإصابه (۳۳۲/۲) آمده، روایت کرده است. و نزد ابن نجار از ابن عباس بروایت است که: وی رکاب زیدبن ثابت را گرفت، و بعد از آن گفت: ما مأمور شدهایم که رکاب معلمین و بزرگان خود را بگیریم. این چنین در الکنز (۳۸/۷) آمده است.