حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

صبر اسید بن حضیر بر مرگ همسرش

صبر اسید بن حضیر بر مرگ همسرش

ابن ابی شیبه، احمد، شاشی، و ابن عساکر از عایشه لروایت نموده‏اند که گفت: از حج و یا عمره برگشتیم، و در ذی الحلیفه استقبال شدیم، و بچه‏های انصار در همان جا با اهل خود روبرو می‏شدند، با اسیدبن حضیر سروبرو شدند و او را از مرگ همسرش آگاه نمودند، آن گاه وی سر خود را با جامه‏ای پوشانید و به گریه نمودن شروع کرد، به او گفتم: خدا مغفرتت کند، تو یار پیامبر خدا صهستی، و از سابقه و قدمت برخورداری، تو را چه شده که بر زنی گریه می‏کنی؟ می‏گوید: سر خود را از جامه بیرون نمود و گفت: به جانم سوگند، راست گفتی، می‏سزد که بر هیچ کس بعد از سعدبن معاذ گریه نکنم، مردی که پیامبر خدا صنیز آن گفته خود را درباره‏اش گفت!! گفتم: رسول خدا صدرباره وی چه گفت؟ پاسخ داد: پیامبر صگفت: «عرش به وفات سعدبن معاذ لرزید!!»، عایشه می‏گوید: و او در میان من و پیامبر خدا صحرکت می‏نمود [۱۳۹۱]. این چنین در الکنز (۴۲/۷) آمده است، و ابن سعد (۱۲/۳) و حاکم (۲۸۹/۳) این را از عایشه لبه مانند آن روایت نموده‏اند، حاکم می‏گویند: به شرط مسلم صحیح است، ولی بخاری و مسلم این را روایت ننموده‏اند، و ذهبی می‏گوید: صحیح است، و این را همچنان به مانند آن ابونعیم از عایشه ل، چنانکه در الکنز (۱۱۸/۸) آمده، روایت نموده است، مگر نزد وی آمده، که گفت: آیا برای من می‏سزد که گریه نکنم، در حالی که از پیامبر خدا صشنیدم که می‏گفت: «پایه‏های عرش به خاطر مرگ سعد بن معاذ لرزید». و نزد طبرانی، چنانکه در المجمع (۳۰۹/۹) آمده، روایت است که گفت: چرا گریه نکنم، در حالی که از پیامبر صشنیدم... و آن را متذکر شده، و صاحب المجمع گفته است: اسنادهای آن حسن است.

[۱۳۹۱] صحیح. احمد (۴/ ۳۵۲) ابن سعد و حاکم (۳/ ۲۰۷) ابن عساکر (۳/ ۴۵) اصل آن در بخاری (۵/ ۴۴) و مسلم (۲۴۶۶) از حدیث جابر موجود می‌باشد.