گریه نمودن سعیدبن زید و ابن مسعود بر مرگ عمر ش
ابن سعد [۷۵۴]از عبدالملک بن زید و او از پدرش روایت نموده، که گفت: سعیدبن زید سگریه نمود، کسی به او گفت: ای ابو اعور چه تو را میگریاند؟ پاسخ داد: بر اسلام گریه میکنم، چون مرگ عمر سدر اسلام رخنه و شکاف به وجود آورده است، رخنه و شکافی که تا روز قیامت بسته نخواهد شد. و از ابووائل روایت است که گفت: عبداللَّه بن مسعود نزد ما آمد و مرگ عمرسرا به ما خبر داد، من دیگر هیچ روزی را چون گریه و اندوه وی در آن روز ندیدم، بعد از آن گفت: به خدا سوگند، اگر بدانم که عمر سگی را دوست میداشت، آن را حتماً دوست میدارم، و به خدا سوگند، گمان میکنم که درخت عضاه [۷۵۵]هم فقدان عمر سرا احساس نموده است.
[۷۵۴] ۳۷۲/۳. [۷۵۵] هر درخت بزرگ خاردار، واحدش «عضاهه» است. م.