امتناع پیامبر صاز جواب عطسه کنندهاى که حمد خدا را نگفت
بخاری، مسلم، ابوداود و ترمذی از انس سروایت نمودهاند که گفت: دو مرد نزد پیامبر صعطسه نمودند، او به یکی از آنها پاسخ داد [۹۳۲]، و به دومی چیزی نگفت، به او گفته شد [که چرا؟] فرمود: «این حمد خدا را گفت، و آن حمد خدا را نگفت» [۹۳۳]. این چنین در جمع الفوائد (۱۴۵/۲) آمده است.
و نزد احمد و طبرانی از ابوهریره سروایت است که گفت: دو نفر نزد پیامبر صعطسه نمودند، که یکی از دیگری شریفتر بود، شریف عطسه نمود و حمد خدا را نگفت، و پیامبر صبه او پاسخ نداد، و دومی عطسه نمود و حمد خدا را گفت، و پیامبر صنیز جوابش را گفت، میگوید شریف گفت: من نزدت عطسه نمودم ولی جوابم را نگفتی، و این نزدت عطسه نمود و جوابش را گفتی؟ میگوید: پیامبر صفرمود: «این خدا را یاد نمود، من نیز یادش نمودم، و تو خدا را فراموش نمودی، و من نیز فراموشت کردم» [۹۳۴]. هیثمی (۵۸/۸) میگوید: رجال احمد رجال صحیحاند، غیر ربعی بن ابراهیم که ثقه و مأمون میباشد. این را بخاری در الأدب (ص۱۳۶)، بیهقی، ابن نجار و ابن شاهین، چنانکه در الکنز (۵۷/۵) آمده، روایت نمودهاند.
[۹۳۲] گفت: یرحمکاللَّه. م. [۹۳۳] بخاری (۶۲۲۱) مسلم (۲۹۹۱). [۹۳۴] حسن. بخاری در ادب المفرد (۹۳۲) و احمد (۲/ ۳۲۸) آلبانی آن را حسن دانسته است.