سخنان ابن عمر بدر امتناع از جنگ در فتنه ابن زبیر
بخاری [۴۴۰]از نافع از ابن عمر بروایت نموده که: دو مرد در فتنه ابن زبیر بنزد وی آمدند و گفتند: مردم ضایع و نابود شدند، و تو پسر عمر و یار پیامبر صهستی، تو را چه باز میدارد که بیرون شوی؟! پاسخ داد: مرا این باز میدارد که خداوند خون برادرم را حرام گردانیده است. گفتند: آیا خداوند نگفته است: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾؟ گفت: جنگیدیم تا اینکه فتنهای باقی نماند [۴۴۱]، و دین همهاش از خدا بود، و شما میخواهید که بجنگید تا فتنه باشد، و دین برای غیر خدا باشد. و عثمان بن صالح از طریق بُکیربن عبداللَّه از نافع روایت نموده، و افزوده است که: مردی نزد ابن عمر بآمد و گفت: ای ابوعبدالرحمن، تو را چه چیز بر این واداشته که: سالی حج کنی و سالی هم عمره، و جهاد در راه خداوند) ﻷ (را ترک نمایی؟! و خودت ترغیب خداوندی را هم به آن میدانی؟! گفت: ای برادرزادهام، اسلام بر پنج بنا استوار شده است: ایمان به خدا و رسولش، نمازهای پنجگانه، روزه رمضان، ادای زکات و حج خانه. گفت: ای ابوعبدالرحمن، آیا آنچه را خداوند در کتابش ذکر نموده نمیشنوی:
﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا﴾- تا امر خداوند [۴۴۲].
ترجمه: «اگر دو گروه از مؤمنین با هم جنگیدند، در میانشان اصلاح کنید...».
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾؟ [الانفال: ۳۹].
ترجمه: «و بجنگید با ایشان تا آنکه فتنهای نباشد».
پاسخ داد: در عهد رسول خدا صاین را انجام دادیم، که اسلام اندک بود و مرد در دینش به فتنه انداخته میشد یا به قتلش میرسانیدند، یا تعذیبش مینمودند، تا اینکه اسلام زیادت یافت و فتنهای باقی نماند. گفت: درباره علی و عثمان بچه میگویی؟ پاسخ داد عثمان را خداوند بخشیده و عفو نموده بود [۴۴۳]، ولی برای شما ناخوشایند است که خدا وی را عفو نماید. اما علی، وی پسر عموی رسول خدا صو دامادش است، و به دست خود اشاره نموده گفت: این خانهاش که میبینید [۴۴۴]- [۴۴۵]. و نزد بخاری همچنان از طریق نافع از ابن عمر بروایت است که مردی نزدش آمد، و گفت: ای ابوعبدالرحمن، آیا آنچه را خداوند در کتابش ذکر نموده نمیشنوی:
﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ﴾[الحجرات: ۹].
پس چه تو را باز میدارد که چنانکه خداوند در کتابش یاد نموده بجنگی؟ فرمود: ای برادر زادهام، اینکه به این آیت سرزنش شوم و نجنگم برایم محبوبتر از این است، که به این آیت سرزنش شوم که خداوند ﻷمیگوید:
﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا﴾[النساء: ۹۳] تا آخر آیت.
ترجمه: «و هر کی مسلمانی را به قصد بکشد...».
گفت: خداوند تعالی میگوید:
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾[البقرة: ۱۹۳].
ابن عمر گفت: ما این را انجام دادیم [۴۴۶]... و مانند آنچه را گذشت متذکر شده.
و نزد وی هچنان از طریق سعیدبن جبیر روایت است که گفت: آیا میدانی که فتنه چیست؟ محمد صبا مشرکان میجنگید، و داخل شدن بر آنان فتنه بود، و آن مثل جنگ شما بر پادشاهی نیست [۴۴۷]- [۴۴۸].
[۴۴۰] ص ۶۴۸). [۴۴۱] یعنی شرکی، به نقل از قسطلائی. [۴۴۲] یعنی تا این قول خداوند ﻷ: ﴿حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِ﴾[الحجرات: ۹]. [۴۴۳] و آن در هنگام فرارش در روز احد با تعداد دیگرى که خداوند دربارهشان نازل فرمود: ﴿وَلَقَدۡ عَفَا عَنكُمۡ﴾[آل عمران: ۱۵۲]. ترجمه: «هر آینه خداوند برای شما عفو نمود». [۴۴۴] این را بیهقی (۱۹۲/۸) از طریق نافع به مثل آن روایت کرده است. و هم چنین این را ابونعیم در الحلیه (۲۹۲/۱) از نافع روایت نموده. [۴۴۵] بخاری (۴/ ۴۵، ۴۵). [۴۴۶] بخاری (۴۶۵). [۴۴۷] این چنین درتفسیر ابن کثیر (۳۰۸/۲) آمده است. [۴۴۸] بخاری (۴۶۵۱).