حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

سخنان ابن عمر بدر امتناع از جنگ در فتنه ابن زبیر

سخنان ابن عمر بدر امتناع از جنگ در فتنه ابن زبیر

بخاری [۴۴۰]از نافع از ابن عمر بروایت نموده که: دو مرد در فتنه ابن زبیر بنزد وی آمدند و گفتند: مردم ضایع و نابود شدند، و تو پسر عمر و یار پیامبر صهستی، تو را چه باز می‏دارد که بیرون شوی؟! پاسخ داد: مرا این باز می‏دارد که خداوند خون برادرم را حرام گردانیده است. گفتند: آیا خداوند نگفته است: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ؟ گفت: جنگیدیم تا اینکه فتنه‏ای باقی نماند [۴۴۱]، و دین همه‏اش از خدا بود، و شما می‏خواهید که بجنگید تا فتنه باشد، و دین برای غیر خدا باشد. و عثمان بن صالح از طریق بُکیربن عبداللَّه از نافع روایت نموده، و افزوده است که: مردی نزد ابن عمر بآمد و گفت: ای ابوعبدالرحمن، تو را چه چیز بر این واداشته که: سالی حج کنی و سالی هم عمره، و جهاد در راه خداوند) (را ترک نمایی؟! و خودت ترغیب خداوندی را هم به آن می‏دانی؟! گفت: ای برادرزاده‏ام، اسلام بر پنج بنا استوار شده است: ایمان به خدا و رسولش، نمازهای پنجگانه، روزه رمضان، ادای زکات و حج خانه. گفت: ای ابوعبدالرحمن، آیا آنچه را خداوند در کتابش ذکر نموده نمی‏شنوی:

﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا- تا امر خداوند [۴۴۲].

ترجمه: «اگر دو گروه از مؤمنین با هم جنگیدند، در میان‌شان اصلاح کنید...».

﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ؟ [الانفال: ۳۹].

ترجمه: «و بجنگید با ایشان تا آنکه فتنه‏ای نباشد».

پاسخ داد: در عهد رسول خدا صاین را انجام دادیم، که اسلام اندک بود و مرد در دینش به فتنه انداخته می‏شد یا به قتلش می‏رسانیدند، یا تعذیبش می‏نمودند، تا اینکه اسلام زیادت یافت و فتنه‏ای باقی نماند. گفت: درباره علی و عثمان بچه می‏گویی؟ پاسخ داد عثمان را خداوند بخشیده و عفو نموده بود [۴۴۳]، ولی برای شما ناخوشایند است که خدا وی را عفو نماید. اما علی، وی پسر عموی رسول خدا صو دامادش است، و به دست خود اشاره نموده گفت: این خانه‏اش که می‏بینید [۴۴۴]- [۴۴۵]. و نزد بخاری همچنان از طریق نافع از ابن عمر بروایت است که مردی نزدش آمد، و گفت: ای ابوعبدالرحمن، آیا آنچه را خداوند در کتابش ذکر نموده نمی‏شنوی:

﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ[الحجرات: ۹].

پس چه تو را باز می‏دارد که چنانکه خداوند در کتابش یاد نموده بجنگی؟ فرمود: ای برادر زاده‏ام، اینکه به این آیت سرزنش شوم و نجنگم برایم محبوبتر از این است، که به این آیت سرزنش شوم که خداوند می‏گوید:

﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا[النساء: ۹۳] تا آخر آیت.

ترجمه: «و هر کی مسلمانی را به قصد بکشد...».

گفت: خداوند تعالی می‏گوید:

﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ[البقرة: ۱۹۳].

ابن عمر گفت: ما این را انجام دادیم [۴۴۶]... و مانند آنچه را گذشت متذکر شده.

و نزد وی هچنان از طریق سعیدبن جبیر روایت است که گفت: آیا می‏دانی که فتنه چیست؟ محمد صبا مشرکان می‏جنگید، و داخل شدن بر آنان فتنه بود، و آن مثل جنگ شما بر پادشاهی نیست [۴۴۷]- [۴۴۸].

[۴۴۰] ص ۶۴۸). [۴۴۱] یعنی شرکی، به نقل از قسطلائی. [۴۴۲] یعنی تا این قول خداوند : ﴿حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِ[الحجرات: ۹]. [۴۴۳] و آن در هنگام فرارش در روز احد با تعداد دیگرى که خداوند درباره‌شان نازل فرمود: ﴿وَلَقَدۡ عَفَا عَنكُمۡ[آل عمران: ۱۵۲]. ترجمه: «هر آینه خداوند برای شما عفو نمود». [۴۴۴] این را بیهقی (۱۹۲/۸) از طریق نافع به مثل آن روایت کرده است. و هم چنین این را ابونعیم در الحلیه (۲۹۲/۱) از نافع روایت نموده. [۴۴۵] بخاری (۴/ ۴۵، ۴۵). [۴۴۶] بخاری (۴۶۵). [۴۴۷] این چنین درتفسیر ابن کثیر (۳۰۸/۲) آمده است. [۴۴۸] بخاری (۴۶۵۱).