حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

معاشرت عایشه و حفصه با سوده یمانیه

معاشرت عایشه و حفصه با سوده یمانیه

ابویعلی از رزینه ل- کنیز رسول خدا ص- روایت نموده که: سوده یمانی برای زیارت عایشه در حالی آمد که حفصه دختر عمر بنزد وی بود، و سوده در شکل و حالت نیکویی آمد، لباس یمنی بر تن داشت، و همانطور چادری بر سر داشت، و دو نقطه از زعفران و صبر مانند دو فرسه [۱۷۸۴]در گوشه چشمش وجود داشت - علیله [۱۷۸۵]می‏گوید: من زنان را دریافتم که به آن زینت می‏نمودند -، آن گاه حفصه به عایشه گفت: ای ام المؤمنین رسول خدا صمی‏آید، و این در میان ما می‏درخشد، ام المؤمنین گفت: ای حفصه از خدا بترس، گفت: زینت وی را برسرش خراب خواهم نمود، سوده گفت: چه می‏گویید؟ - گوش وی در شنوایی ضعیف بود - حفصه به او گفت: ای سوده اعور [۱۷۸۶]بیرون شده است، گفت: آری، و به شدت ترسید و به جنبیدن و اضطراب پرداخت، و گفت: کجا پنهان شوم؟ حفصه گفت: خود را به خیمه برسان - خیمه‏ای که مربوط آن‏ها بود و از شاخه‏های درخت خرما درست شده بود و در آن پنهان می‏شدند - ، آن گاه وی رفت و در آن مخفی گردید، و در آن خیمه آلودگی و بافته‏های عنکبوت وجود داشت، بعد رسول خدا صآمد و آنان می‏خندیدند و از خنده نمی‏توانستند حرف بزنند، پرسید: «خنده از چیست؟» سه بار، و آن دو با دست‏های خویش به‌سوی خیمه اشاره نمودند، پیامبر صرفت و متوجه شد که سوده می‏لرزد، به او گفت: «ای سوده، تو را چه شده است؟»، پاسخ داد: ای رسول خدا اعور بیرون شده است! فرمود: «بیرون نشده است و بیرون خواهد شد، بیرون نشده است و بیرون خواهد شد» و وی را بیرون نمود، و غبار و بافته‏های عنکبوت را از وی می‏تکانید [۱۷۸۷]. هیثمی (۳۱۶/۴) می‏گوید: این را ابویعلی و طبرانی روایت نموده‏اند، مگر اینکه طبرانی گفته است: آن گاه حفصه به عایشه گفت: رسول خدا صنزد ما وارد می‏شود، و ما دو تن خراب باشیم و این در میان‏مان بدرخشد. در این کسانی‏اند که من نشناختم‏شان.

[۱۷۸۴] فرسه: زخمی که در گردن بیرون آید. به نقل از لاروس. م. [۱۷۸۵] یکی از راویان. [۱۷۸۶] شاید مراد از اعور دجال باشد. [۱۷۸۷] ضعیف. ابویعلی (۷۱۶۰) و طبرانی در الکبیر (۷۰۶) که در آن چند ناشناخته هستند. نگا: المطالب العالیة (۲۸۱۸) و المجمع (۴/ ۳۱۶).