حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

قول پیامبر صدرباره اخلاق جعفر، زید، على و پسر جعفر ش

قول پیامبر صدرباره اخلاق جعفر، زید، على و پسر جعفر ش

احمد از عبداللَّه بن اسلم مولای پیامبر خدا صروایت نموده که: پیامبر خدا صبه جعفر سگفت: «تو در خلقت و اخلاق مشابه من هستی» [۱۱۲۱]. اسناد این، چنانکه هیثمی (۲۷۲/۹) می‏گوید، حسن است. و نزد ابن ابی شیبه و ابویعلی و بیهقی از علی سروایت است که گفت: من، جعفر و زید نزد پیامبر صآمدیم، وی به زید گفت: «تو برادر و آزاد کرده ما هستی»، زید برجست [۱۱۲۲]، بعد از آن به جعفر گفت: «تو در خلقت واخلاق مشابه من هستی»، و اودر پی بر جستن زید برجست، بعد از آن به من گفت: «تو از من هستی، و من از تو هستم»، ومن در پی برجستن جعفر برجستم [۱۱۲۳]. این چنین در المنتخب (۱۳۰/۵) آمده است. و نزد طبرانی از اسامه بن زید بروایت است که: پیامبر صبه جعفر گفت: «اخلاق تو چون اخلاق من است، و پیدایش خلفت تو مشابه خلقت من است، بنابراین تو از من هستی، و تو هم ای علی از من هستی و پدر فرزندم هستی» [۱۱۲۴]. هیثمی (۲۷۲/۹) می‏گوید: این را طبرانی از شیخ خود احمدبن عبدالرحمن بن عفال روایت نموده، و وی ضعیف می‏باشد. و عقیلی و ابن عساکر از عبداللَّه بن جعفر بروایت نموده‏اند که گفت: از پیامبر صکلمه‏ای را شنیدم، که نمی‏خواهم در عوض آن برایم شترهای سرخ باشد، از رسول خدا صشنیدم که می‏گفت، «جعفر در خلقت و اخلاق مشابه من است، و تو ای عبداللَّه مشابه‏ترین خلق خدا به پدرت هستی» [۱۱۲۵]. این چنین در المنتخب (۲۲۲/۵) آمده است.

[۱۱۲۱] ضعیف. احمد (۴/ ۳۴۲) از طریق ابن لهیعه که ضعیف است. [۱۱۲۲] مراد از آن این است که یک پای خود را بلند کند، و به پای دیگر خود از خوشی خیز بزند، یا روی هردو پا جست زند. [۱۱۲۳] ضعیف. بیهقی (۸/ ۵) احمد (۱/ ۱۵۸) بشماره (۸۵۷) و ابویعلی (۴۰۵) شیخ احمد شاکر آن را صحیح دانسته است. من (محقق) می‌گویم: این سخن به جز در مورد این بخش (و من در پی برجستن جعفر برجستم) صحیح است. زیرا این بخش نزد بیهقی روایت شده و در آن هانی بن هانی از علی روایت نموده است. بیهقی می‌گیود: هانی بن هانی بسیار معروف نیست. من (محقق) می‌گویم: همچنین در سند آن ابواسحاق سبیعی است که مدلس است و در این مورد به شنیدن (سماع) تصریح نکرده است. برخی اهل تصوف بر اساس این حدیث به جایز بودن بدعت رقص استناد جسته‌اند. [۱۱۲۴] ضعیف. احمد (۵/ ۲۰۴) طبرانی در الکبیر (۱/ ۱۶۰) در سند آن احمد بن عبدالرحمن بن عقال ضعیف است. نگا: المجمع (۹/ ۲۷۲). [۱۱۲۵] ضعیف. ابن عساکر (۷/ ۳۲۹) و همچنین عقیلی در الضعفاء.