مزاح نعیمان با یک اعرابى
ابن عبدالبر [۱۳۰۲]از ربیعه بن عثمان سروایت نموده، که گفت: اعرابیی نزد پیامبر صآمد و داخل مسجد گردید، و شتر خود را در صحن آن خواباند، بعضی اصحاب پیامبر صبرای نعیمان بن عمرو انصاری س- که به او النعیمان گفته میشد - گفتند: اگر این را ذبح کنی و بخوریم خوب میشود، چون به گوشت خیلی زیاد اشتها پیدا کردهایم، و پیامبر صقیمت آن را میپردازد، میگوید: آن گاه نعیمان آن را ذبح نمود، بعد آن اعرابی بیرون آمد و شتر خود را دید و فریاد کشید: ای محمد، ذبحش نمودهاند! آن گاه پیامبر صبیرون آمد و گفت: «کی این کار را نموده است؟» گفتند: نعیمان، و پیامبر صبه دنبال وی بیرون رفت، و از او میپرسید، تا اینکه او را در خانه ضباعه بنت زبیر بن عبدالمطلب سیافت، که در حفرهای مخفی شده است، و برگها و شاخههای خرما را بر سر خود انداخته است، آن گاه مردی به طرف وی اشاره نمود و صدای خود را بلند نموده گفت: ای رسول خدا، من وی را ندیدم، و به انگشت خود به همان جایی اشاره نمود که او در آن بود، آن گاه پیامبر خدا صوی را بیرون کشید، و رویش با شاخههای خرمایی که بالایش افتاده بود تغییر کرده بود، و به او گفت: «چه تو را به آنچه انجام دادی واداشت؟» گفت: ای پیامبر خدا، آنانی که مرا به تو نشان دادند، همانها امرم نمودند، میگوید: و رسول خدا صروی وی را پاک مینمود و میخندید، میافزاید: بعد از آن پیامبر خدا صتاوان آن را پرداخت [۱۳۰۳].
[۱۳۰۲] الاستیعاب (۵۷۵/۳). [۱۳۰۳] این چنین این را در الإصابه (۵۷۰/۳) از زبیربن بکار و او از ربیعه بن عثمان ذکر کرده است.