بردبارى پیامبر صدر مقابل عمر سدر مرگ عبداللَّه بن ابى
بخاری و مسلم از عبداللَّه بن عمر بروایت نمودهاند: هنگامی که عبداللَّه بن ابی وفات نمود، پسرش نزد پیامبر صآمد و گفت: پیراهنت را به من بده تا او را در آن کفن کنم، و بر وی نماز بخوان و برایش مغفرت بخواه، پیامبر صپیراهن خود را داد و گفت: «مرا خبر کن تا بر وی نماز بخوانم»، و او پیامبر صرا خبر نمود، هنگامی که خواست نماز بخواند عمر سوی را به سویی کشید و گفت: آیا خداوند تو را از اینکه بر منافقین نماز بخوانی نهی نکرده است؟ گفت: «من در میان دو اختیار قرار دارم، گفته است:
﴿ٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ أَوۡ لَا تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ﴾[التوبة: ۸۰].
ترجمه: «آمرزش طلب کنی برای ایشان یا آمرزش طلب نکنی برای ایشان».
آن گاه بر وی نماز گزارد، و این آیه نازل شد:
﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا﴾[التوبة: ۶۴].
ترجمه: «و بر هیچ یک از ایشان که بمیرد هرگز نماز مگزار» [۱۱۴۱].
و نزد احمد از عمر سروایت است که گفت: هنگامی که عبداللَّه بن ابی وفات نمود، رسول خدا صبرای نماز گزاردن بر وی فراخوانده شد، و او بهسوی وی برخاست، هنگامی که بر وی به خاطر خواندن نماز ایستاد، رفتم و در مقابل سینهاش ایستادم و گفتم: ای پیامبر خدا! آیا بر دشمن خدا عبداللَّه بن ابی که در روز فلان، فلان و فلان چنین گفت - روزهای وی را میشمرد - [نماز میگزاری]میگوید: و پیامبر خدا صتبسم مینمود، وقتی بر او زیاده روی نمودم گفت: «ای عمر از من کناره بگیر، من مختار گردانیده شدم و انتخاب نمودم، به من گفته شده است: ﴿ٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ﴾(الآیه)، اگر بدانم که از هفتاد اضافه کنم برایش بخشیده میشود، حتماً زیاد میکنم»، میگوید: بعد از آن بر وی نماز خواند، و همراهش پیاده رفت، و بر قبرش ایستاد، تا اینکه از وی فارغ شد، میافزاید: ومن از جرأت خود بر پیامبر خدا صتعجب نمودم، خدا و رسولش داناترند! میگویند: سوگند به خداوند، جز اندکی نگذشته بود، که این دو آیه نازل شدند:
﴿أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا﴾(الآیه).
بعد از آن پیامبر خدا صتا اینکه خداوند ﻷقبضش نمود، نه بر منافقی نماز خواند، و نه هم بر قبرش ایستاد [۱۱۴۲]. این چنین این را ترمذی روایت نموده، که گفته است: حسن و صحیح است، و بخاری مانند این را روایت کرده است. و نزد احمد از جابر سروایت است که گفت: هنگامی که عبداللَّه بن ابی وفات نمود، پسرش نزد پیامبر صآمد و گفت: ای رسول خدا، اگر تو بر سر وی نیایی، برای همیشه به این طعنه داده میشویم، آن گاه پیامبر صنزدش آمد، و او را در حالی دریافت که درون قبرش داخل شده بود، و گفت: «چرا قبل از اینکه وی را داخل کنید [مرا خبر ننمودید]»، بعد او از قبرش بیرون آورده شد، و پیامبر صآب دهن خود را از سر تا قدمش زد، و پیراهن خود را بر او پوشانید. این را نسائی هم روایت نموده، و نزد بخاری از وی روایت است، که گفت: پیامبر صبعد از اینکه عبداللَّه ابن ابی در قبرش داخل کرده شده بود نزد وی آمد، و دستور داد و او بیرون آورده شد، و بر زانوهایش گذاشته شد، و از آب دهن خود بر وی انداخت، و پیراهن خود را به او پوشانید [۱۱۴۳]. این چنین در تفسیر ابن کثیر (۳۷۸/۲) آمده است.
[۱۱۴۱] بخاری (۴۶۷۰) مسلم (۲۴۰). [۱۱۴۲] بخاری (۴۶۷۱) احمد (۱/ ۱۶). [۱۱۴۳] صحیح. احمد (۳/ ۳۷۱) آلبانی آن را در الصحیحة (۳۸۰۲) صحیح دانسته است.