بوسیدن دست واثله بن اسقع و تبرک جستن به آن به خاطر بیعتش به آن دست با پیامبر ص
طبرانی از یحیی بن حارث ذماری روایت نموده، که گفت: با واثله بن اسقع سروبرو شدم و گفتم: با همین دستت با پیامبر خدا صبیعت نمودی؟ گفت: بلی، گفتم: دستت را به من بده تا ببوسم، وی دستش را به من داد، و آن را بوسیدم [۸۸۰]. هیثمی (۴۲/۸) میگوید: در این عبدالملک قاری آمده، و وی را نشناختم، و بقیه رجال وی ثقهاند. و نزد ابونعیم [۸۸۱]از یونس بن میسره روایت است که گفت: جهت عیادت نزد یزیدبن اسود داخل شدیم، و واثله بن اسقع نیز نزدش وارد گردید، هنگامی که به طرف وی نگاه نمود، دستش را دراز نمود و دست وی را گرفت و با آن روی و سینه خود را مسح نمود، چون وی با پیامبر خدا صبیعت نموده بود، و به او گفت: ای یزید گمانت درباره پروردگارت چطور است؟ گفت: نیکوست، واثله گفت: مژده باد تو را، چون من از رسول خدا صشنیدم که میگفت: «خداوند متعال میگوید: من نزد گمان بندهام به من هستم، اگر خیر باشد خیر است، و اگر شر باشد، شر» [۸۸۲].
[۸۸۰] ضعیف. طبرانی (۲۲/ ۹۴) در سند آن جهالت وجود دارد نگا: المجمع (۸/ ۴۲). [۸۸۱] الحلیه (۳۰۶/۹). [۸۸۲] صحیح. احمد (۴/ ۱۰۶) ابونعیم (۹/ ۳۰۶) آلبانی آن را در الصحیحة (۱۶۶۳) و صحیح الجامع (۴۳۱۶) صحیح دانسته است.