مزاح عایشه و ابوسفیان با پیامبر ص
بخاری [۱۲۹۲]از ابن ابی ملیکه سروایت نموده، که گفت: عایشه لنزد رسول خدا صمزاح نمود، مادرش گفت: ای رسول خدا صبعضی از شوخیهای این قبیله از کنانه است، پیامبر صفرمود: «بلکه این مزاح بعضی مزاحهای همین قبیله ماست» [۱۲۹۳]. زبیربن بکار و ابن عساکر از ابوالهیثم از کسی که به وی خبر داده، روایت نمودهاند که وی از ابوسفیان بن حرب سشنید که: با پیامبر صدر خانه دخترش امحبیبه لمزاح نمود و گفت: به خدا سوگند، هنگامی که من ترکت نمودم [۱۲۹۴]: عرب هم ترکت نمودند و [دیگر] دربارهات شاخ جنگی صورت نگرفت، و گفتند [۱۲۹۵]: بیشاخ است نه شاخ دار، و رسول خدا صمیخندید و میگفت: «و تو این را میگویی، ای ابوحنظله» [۱۲۹۶].
[۱۲۹۲] الأدب (ص۴۱). [۱۲۹۳] ضعیف. بخاری در ادب المفرد (۲۶۷) از ابی ملیکه تابعی و بر این اساس این روایت مرسل است. آلبانی آن را در ضعیف الادب (۴۴) ضعیف دانسته است. [۱۲۹۴] یعنی جنگت را. [۱۲۹۵] این چنین در اصل آمده، و در الإصابه (۱۷۹/۲) به نقل از زبیر چنین آمده: و دیگر درباره ات نه بیشاخها یکدیگرشان را به شاخ زدند و نه هم شاخداران. [۱۲۹۶] این چنین در الکنز (۴۳/۴) آمده است.