حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

درخواست پیامبر صاز کسى که کسى را براى خدا دوست مى‏دارد تا آن را به او خبر بدهد

درخواست پیامبر صاز کسى که کسى را براى خدا دوست مى‏دارد تا آن را به او خبر بدهد

ابوداود از انس سروایت نموده که: مردی نزد پیامبر صبود، و مرد دیگری گذشت، وی گفت: ای رسول خدا من این را دوست می‏دارم، پیامبر صبه او گفت: «آیا به او فهمانیده‏ای» گفت: نه، پیامبر صفرمود: «به او بفهمان»، آن‏گاه خود را به وی رساند و گفت: من تو را برای خدا دوست دارم، وی پاسخ داد: همان خدایی که مرا به خاطر وی دوست داری دوستت بدارد [۱۰۲۶]. این چنین در جمع الفوائد (۱۴۷/۲) آمده است. و این را ابن عساکر وابن نجار از انس س، و ابونعیم از حارث به مانند آن، چنان که در الکنز (۴۲/۵) آمده، روایت نموده‏اند.

و نزد طبرانی از ابن عمر بروایت است که گفت: در حالی که من نزد پیامبر صنشسته بودم، ناگهان مردی نزدش آمد و سلام داد و از نزد وی برگشت، گفتم: ای پیامبر خدا، من این را دوست می‏دارم، گفت: «آیا او را فهمانیده‏ای؟» گفتم: نه، گفت: «این را به برادرات بفهمان»، آن‏گاه نزدش آمدم و به او سلام دادم و از شانه‌هایش گرفتم و گفتم: به خدا سوگند، من تو را برای خدا دوست می‏دارم، وی گفت: من نیز تو را برای خدا دوست می‏دارم، گفتم: اگر پیامبر صبه من امر نمی‏نمود، این کار را نمی‏کردم [۱۰۲۷]. هیثمی (۲۸۲/۱۰) می‏گوید: این را طبرانی در الکبیر والأوسط روایت نموده، و رجال هردوی آن‏ها رجال صحیح‌اند، غیر از رق بن علی و حسان بن ابراهیم که هردوی‌شان ثقه‏اند.

[۱۰۲۶] حسن. ابوداوود (۵۱۲۵) آلبانی آن را در (صحیح ابوداوود) (۴۲۷۴) حسن دانسته است. [۱۰۲۷] حسن. طبرانی (۱۲/ ۳۶۶) نگا: الصحیحة (۴۱۷).