آنچه میان پیامبر صو ابوبکر در وقت دشنام دادن مردى به ابوبکر اتفاق افتاد
احمد و طبرانی از ابوهریره سروایت نمودهاند که: مردی ابوبکر سرا در حالی که پیامبر صنشسته بود دشنام داد، پیامبر صاز آن صحنه به شگفت آمده، و تبسم مینمود. هنگامی که وی در دشنام خود زیادت نمود، ابوبکر سبعضی از گفتههای وی را پاسخ داد. آنگاه پیامبر صخشمگین شد و برخاست، ابوبکر سبه دنبالش برخاست و گفت: ای پیامبر خدا، وی مرا دشنام میداد و تو نشسته بودی، هنگامی که بعضی از گفتههای وی را رد نمودم خشمگین شدی و برخاستی؟ فرمود: «با تو ملکی بود، که از طرفت پاسخ میداد، هنگامی بعضی از گفتههای وی را پاسخ دادی شیطان در میان آمد، و من طبیعی است که با شیطان نمینشینم». بعد از آن گفت: «ای ابوبکر، سه چیزاند که همهشان حقاند: هر بندهای که بر وی ظلمی روا داشته شود و او به خاطر خداوند ﻷاز آن چشم بپوشد، خداوند به خاطر آن نصرت او را قوی میسازد، و هر مردی که دروازه عطا را به خاطر صله رحمی بگشاید، خداوند به خاطر آن برایش افزونی میآورد، و هر شخص که دروازه سئوال را به هدف زیادت بگشاید خداوند به سبب آن برایش در قلت میافزاید» [۵۲۸]- [۵۲۹].
[۵۲۸] هیثمی (۱۹۰/۸) میگوید: رجال احمد رجال صحیحاند، و این را ابوداود روایت نموده، ولی متذکر نشده است که: بعد از آن گفت: ای ابوبکر. [۵۲۹] صحیح. احمد (۲/ ۴۳۶) آلبانی آن را در صحیح الجامع (۵۶۴۶) صحیح دانسته است. نگا: المجمع (۸/ ۱۹۰).