اقوال ابوهریره و انس بدرباره مصافحه پیامبر صبا اصحابش
نزد بزار و طبرانی از ابوهریره سروایت است: هر کسی که دست پیامبر خدا صرا میگرفت، او دست خود را تا وقتی نمیکشید که آن مرد آن را رها نمینمود، وزانوهایش یا زانویش از زانوی همنشینش بیرون دیده نمیشد، هر کسی با وی احوال پرسی مینمود، روی خود را به طرف وی میگردانید، و تا اینکه از صحبتش فارغ نمیشد رویش را از وی بر نمیگردانید [۱۰۹۳].
ونزد احمد از انس سروایت است که گفت: اگر کودکی از کودکان اهل مدینه میآمد، و دست پیامبر خدا صرا میگرفت، او دست خود را از دست وی نمیکشید، و آن کودک هر جایی که میخواست پیامبر صرا میبرد [۱۰۹۴]. این را ابن ماجه هم روایت نموده است. و نزد احمد از وی روایت است که گفت: حتی کنیزی از اهل مدینه دست پیامبر خدا صرا میگرفت و او را به طرف کار و حاجت خود میبرد. این را بخاری در کتاب الأدب در صحیح خود به شکل معلق [۱۰۹۵]، چنانکه در البدایه [۱۰۹۶]آمده، روایت نموده است، و مسلم در صحیح خود [۱۰۹۷]از انس روایت نموده: زنی که عقلش متأثر و دجار نقص بود گفت: ای رسول خدا، من تو را کار دارم، گفت: «ای مادر فلان، در هر کوچه که میخواهی کارت را انجام میدهم» [۱۰۹۸]، آن گاه با آن زن در بعضی از راهها خود را تنها نمود، تا اینکه او از کار خود فارغ شد. و ابونعیم [۱۰۹۹]از انس مانند این را روایت نموده، و طبرانی از محمدبن مسلمه سروایت نموده، که گفت: از سفری آمدم و پیامبر خدا صدستم را گرفت، و تا اینکه من دستش را رها ننمودم، وی دستم را رها نکرد [۱۱۰۰].
[۱۰۹۳] اسناد طبرانی، چنانکه هیثمی (۱۵/۹) میگوید، حسن است. [۱۰۹۴] صحیح. احمد (۳/ ۱۷۴) ابن ماجه (۴۱۷۷) آلبانی آن را صحیح دانسته است. [۱۰۹۵] بخاری آن را در صحیح خود بصورت معلق روایت نموده است: (۶۰۷۲) البته این روایت نزد احمد بصورت موصول روایت شده است. [۱۰۹۶] ۳۹/۶. [۱۰۹۷] ۲۵۶/۲. [۱۰۹۸] مسلم (۲۳۲۶). [۱۰۹۹] دلائل النبوه (ص۵۷). [۱۱۰۰] در این، چنانکه هیثمی (۱۷/۹) میگوید، جلدبن ایوب آمده، و ضعیف میباشد.