حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

ازدواج پیامبر صبا جویریه بنت حارث خزاعى ل

ازدواج پیامبر صبا جویریه بنت حارث خزاعى ل

ابن اسحاق از عایشه لروایت نموده، که گفت: هنگامی که رسول خدا صزنان اسیر شده بنی مصطلق را تقسیم نمود، جویریه بنت حارث لدر تقسیم برای ثابت بن قیس بن شماس یا به یکی از پسرعموهایش رسید، و جویریه خود را از وی مکاتب ساخت [۱۷۱۶]، و او زن زیبا و نمکین بود، هر کسی که وی را می‏دید در قلبش اثر می‏گذاشت، وی نزد رسول خدا صآمد، تا از وی در [ادای] کتابت خود استعانت بجوید، عایشه می‏گوید: به خدا سوگند، همان لحظه‏ای که وی را بر در حجره‏ام دیدم از او بدم آمد، و دانستم که پیامبر صچیزی را از وی خواهد دید که من دیدم، آن گاه نزد وی وارد شد و گفت: ای رسول خدا، من جویریه دختر حارث بن ابی‏ضرا رسید قومش هستم، و مرا مصیبتی رسیده است که بر تو پوشیده نیست، و در تقسیم به ثابت بن قیس بن شماس رسیدم، و از وی خود را مکاتب نمودم، حالا نزد تو آمده‏ام و از تو در [ادای] کتابتم کمک و استعانت می‏جویم، گفت: «آیا بهتر از این را می‏خواهی؟» گفت: و آن چیست ای رسول خدا؟ فرمود: «بدل کتابتت را از طرف تو ادا می‏کنم و با تو ازدواج می‏نمایم»، پاسخ داد: بلی، ای رسول خدا، این کار را نمودم. عایشه می‏افزاید: و این خبر در میان مردم پخش گردید که رسول خدا صبا جویریه دختر حارث ازدواج نموده است، مردم گفتند: [قوم وی] پدر همسر رسول خدا صشدند، و اسیرانی را که از آن‏ها در دست داشتند رها نمودند، عایشه می‏گوید: و با ازدواج پیامبر صبا وی صد اهل بیت از بنی مصطلق آزاد گردیدند، و هیچ زنی را پر برکت‏تر از وی برای قومش نمی‏دانم [۱۷۱۷]. این چنین در البدایه (۱۵۹/۵) آمده است. و ابن سعد (۱۱۶/۸) به سند واقدی از عایشه به مانند آن را روایت نموده، ولی شوهرش را صفوان بن مالک نامیده، و این چنین این را حاکم (۲۶/۴) از طریق واقدی روایت نموده است.

و واقدی از عروه روایت نموده، که گفت: جویریه بنت حارث گفت: سه شب قبل از قدوم پیامبر ص[در خواب] دیدم، که گویی مهتاب از یثرب حرکت کرد و در آغوشم افتاد، ولی خوب ندیدم که هیچکس از مردم رااز آن خبر کنم، بعد از آن رسول خدا صآمد، و هنگامی که اسیر شدیم، آرزوی همان خواب را نمودم، می‏گوید: و رسول خدا صمرا آزاد نمود، و با من ازدواج کرد، به خدا سوگند، درباره قومم با وی صحبت ننمودم، بلکه مسلمانان خودشان آنها را رها نمودند، و از این موضوع تا آن وقت نمی‏دانستم، که یکی از دختران عمویم آمد و آن را برایم خبر داد، و بر آن خداوند تعالی را ستودم [۱۷۱۸]. این چنین در البدایه (۱۵۹/۴) آمده است. و حاکم (۲۷/۴) این را از طریق واقدی از حزام بن هشام از پدرش به مانند آن روایت کرده است.

[۱۷۱۶] عقد کتابت آن است که در بدل اعطای مبلغی وی را رها نماید. م. [۱۷۱۷] حسن. احمد (۶/ ۲۷۷) ابوداوود (۳۹۳۱) به مانند آن. آلبانی آن را حسن دانسته است. [۱۷۱۸] ضعیف. حاکم (۴/ ۲۷) در سند آن واقدی متروک است.