حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

آنچه میان اصحاب و ابوسفیان در نقض صلح حدیبیه اتفاق افتاد

آنچه میان اصحاب و ابوسفیان در نقض صلح حدیبیه اتفاق افتاد

ابن ابی شیبه از عکرمه سروایت نموده، که گفت: هنگامی که پیامبر خدا صبا اهل مکه داخل معاهده صلح شد، [قبیله] خُزاعه در جاهلیت هم پیمان پیامبر خدا صبود، و بنی بکر هم پیمان قریش، بنابراین خزاعه در صلح رسول خدا صداخل شد، و بنی بکر در صلح قریش داخل گردید، و در میان بنی بکر و خزاعه جنگ در گرفت [۲۰۹]، و [در این جنگ] قریش بنی بکر را با دادن سلاح و طعام همکاری نمود و به‌سوی آنان روی آورد، به همین علت بنی بکر [در این جنگ] بر خزاعه غلبه یافتند، و چند تن از آنان را به قتل رسانیدند، و قریشی‏ها از اینکه پیمان را نقض نموده باشند در هراس افتادند، و به ابوسفیان گفتند: نزد محمد رو و صلح را تحکیم نموده نافذ گردان، و در میان مردم صلح نما.

آنگاه ابوسفیان به راه افتاد، و به مدینه آمد، رسول خدا صگفت: «ابوسفیان نزدتان آمده است، ولی راضی و بدون هیچ دست آوردی بازگشت خواهد نمود». وی نزد ابوبکر سآمد و گفت: ای ابوبکر مفاد صلح را برقرار دانسته و در میان مردم صلح نما، ابوبکر پاسخ داد: من صلاحیتی ندارم، این کار به دست خدا و پیامبر اوست. بعد نزد عمربن خطاب سآمد، و برای او نیز مانند چیزهایی را که به ابوبکر گفته بود تکرار نمود، عمر سبه او گفت: آیا در ارتباط به درهم شکستن معاهده وساطت کنم، جدید آن را خداوند کهنه گرداند و شدید آن را - یا گفت: ثابت و پایدار آن را - خداوند قطع نموده درهم شکند. ابوسفیان گفت: چون امروز دشمنی برای خویشاوندانش ندیدم، بعد از آن نزد فاطمه لآمد و گفت: ای فاطمه آیا میل داری کاری انجام دهی که به سبب آن سردار زنان قومت گردی؟ بعد از آن مثل همان گفته‏های خود به ابوبکر را برایش تکرار نمود، فاطمه گفت: من صلاحیتی در این کار ندارم، کار به دست خدا و رسول اوست. بعد از آن نزد علی سآمد، و به وی همانند گفته‏های خود به ابوبکر سرا تکرار نمود، علی سبه او گفت: مانند امروز مرد گمراهی ندیدم، تو رهبر و سید مردم هستی، خودت معاهده را نافذ گردان و میان مردم صلح برپا کن، آن گاه وی دست خود را به دست دیگر زد و گفت من مردم را از طرف یک دیگرشان اطمینان می‏دهم [۲۱۰]، بعد حرکت نمود نزد اهل مکه آمد، و آنان را از عملکرد خود آگاه کرد، آنان گفتند: به خدا سوگند، مثل امروز نماینده قومی را ندیدیم، به خدا سوگند، نه برای ما خبر جنگ را آورده‏ای تا هشیار باشیم، و نه هم خبر صلح را برای ما آورده‏ای تا در امان باشیم [۲۱۱]. حدیث را در فتح مکه، چنانکه در منتخب کنزالعمال (۱۶۲/۴) آمده، ذکر نموده است [۲۱۲].

[۲۰۹] در ضمن اینکه این دو قبیله با هم در گذشته عداوت و کینه داشتند، بر اثر تحریک قریش بنی بکر با خزاعه داخل نبرد شدند، و قریش در ضمن تحریک، هم پیمان خود را در این حمله یاری نظامی و لوژستیکی نمود، و برای درک تفصیل این موضوع‏می‏توان به کتب سیرت در بخش انگیزه‏های نقض صلح حدیبیه و ابتدای آمادگی برای فتح مکه مراجعه نمود. م. [۲۱۰] یعنی: ای عمر مثل تو در عداوت و دشمنی با قبیله و خویشاوندان کسی را ندیدم. [۲۱۱] ابن ابی شیبة در مصنف (۸/ ۵۱) که مرسل است. [۲۱۲] ابوسفیان بعد از اینکه موفقیتی را در این سفرش به دست نمی‏آورد، و پیامبر صبرایش وعده‏ای در زمینه نمی‏دهد، به طور یک جانبه از طرف خودش، به نمایندگی از قریش آتش بس اعلان می‏کند، و تاکید می‏نماید، که به مفاد قطع‏نامه صلح وفادار باقی می‏ماند. م.