حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

آنچه میان عمر و عباس بدر گذاشتن ناودان واقع شد

آنچه میان عمر و عباس بدر گذاشتن ناودان واقع شد

ابن سعد [۱۰۰]، احمد و ابن عساکر از عبداللَّه ابن عباس ب [۱۰۱]روایت نموده‏اند که گفت: عباس سناودانی در راه عمر سداشت، عمر سدر روز جمعه لباس‏های خود را پوشید و برای عباس دو جوجه ذبح شده بود، و هنگامی که به زیر ناودان رسید، خون آن دو جوجه در آن ریخته شد، و بر روی عمر سریخت، آن گاه عمر سبه درآوردن آن ناودان امر کرد. دوباره باز گشت و لباس‏های خود را در آورد و لباس دیگر را پوشید و بعد از آن آمد و برای مردم نماز گزارد، آن گاه عباس سنزدش آمد و گفت: به خدا سوگند، این همان جایی است که پیامبر خدا صآن را گذاشته بود. عمر سبه عباس سگفت: تو را سوگند می‏دهم که بر روی دوشم بالا برو و آن را در همان جایی بگذار که پیامبر خدا صگذاشته بود!! و عباس سچنان نمود [۱۰۲].

[۱۰۰] ۱۲/۴. [۱۰۱]. در الطبقات آمده است: عبیداللَّه بن عباس ب. [۱۰۲] این چنین در الکنز (۶۶/۷) آمده است، و ابن سعد (۱۳/۴) همچنان این را از یعقوب بن زید به مانند آن روایت نموده، و افزوده است: می‏گوید: عمر عباس برا بر دوش خود بالا برد،و او پاهای خود را بر شانه‏های عمر گذاشت، و ناودان را در همان جای قبلی‌اش برگردانید و در همان جایش گذاشت. این را هیثمی در المجمع (۲۰۶/۴) از عبیداللَّه بن عباس بنیز متذکر شده، و در روایت و نقل وی «میراث»، به عوض «میزاب» [ناودان] آمده است، که ممکن است تصحیف باشد، و گفته است: این را احمد روایت نموده، و رجال آن ثقه‏اند، مگر اینکه هشام ابن سعد از عبیداللَّه نشنیده است.