حدیث ابوالحسن درباره نهى پیامبر صاز ترسانیدن مسلمان
طبرانی از ابوالحسن س- که از اهل عقبه و بدر بود - روایت نموده، که گفت: با رسول خدا صنشسته بودیم، که مردی برخاست و کفشهای خود را فراموش نمود، آن گاه مردی آنها را گرفت و در زیر [پای] خود گذاشت. آن مرد برگشت و گفت: کفش هایم، قوم گفتند: ما آنها را ندیدیم. بعد گفت: اینجاست، پیامبر صفرمود: «چگونه با ترسانیدن مسلمان خوشحال میشوید؟!» گفت: ای پیامبر، آن را به شوخی انجام دادم، گفت: «چگونه با ترسانیدن مسلمان خوشحال میشوید؟» - دو بار یا سه بار - [۴۹۲]- [۴۹۳]. و نزد بزار، طبرانی و ابوالشیخ بن حبان در کتاب التوبیخ از عامربن ربیعه سروایت است که: مردی کفش مرد دیگری را گرفت و پنهان نمود، و با این عمل خود مزاح مینمود، این قضیه برای رسول خدا صیادآوری شد، پیامبر صفرمود: «مسلمان را مترسانید، چون ترسانیدن مسلمان ظلم بزرگ است» [۴۹۴]- [۴۹۵].
[۴۹۲] این چنین در الترغیب (۲۶۳/۴) آمده است. هیثمی (۲۵۳/۶) میگوید: این را طبرانی روایت نموده، و در آن حسین بن عبداللَّه بن عبیداللَّه هاشمی آمده، و ضعیف میباشد. و این را همچنان ابن السکن، به مثل آن چنانکه در الإصابه (۴۳/۴) آمده، روایت نموده است. [۴۹۳] ضعیف. طبرانی (۲۲/ ۳۹۴) در سند آن حسین بن عبدالله الهاشمی است که چنانکه در التقریب (۱/ ۱۷۶) آمده است ضعیف است. نگا: ضعیف الترغیب (۱۶۶۲). [۴۹۴] این چنین در الترغیب (۲۶۳/۴) آمده است، و هیثمی (۲۵۳/۶) میگوید: در این عاصم بن عبیداللَّه آمده، و ضعیف میباشد. [۴۹۵] ضعیف. بزار و طبراین و ابوالشیخ بن حیان در «کتاب التوبیخ»و منذری به شعف آن اشاره کرده و آلبانی آن را در ضعیف الترغیب (۱۶۶۱) و هیثمی در المجمع (۶/ ۲۵۳) آن را ضعیف دانستهاند. مشکل آن عاصم بن عبیدالله است که ضعیف است.