صبر عثمان و ابوذر بدر این باره
ابن سعد از عمروبن سعید سروایت نموده، که گفت: وقتی که برای عثمان سفرزندی تولد میشد، آن را در حالی که در تکهای میبود میخواست، و بویش مینمود، به او گفته شد: این کار را چرا میکنی؟ گفت: دوست دارم، که اگر وی را چیزی برسد، از وی در قلبم چیزی واقع شده باشد، - یعنی محبت و دوستی. این چنین در الکنز (۱۵۷/۲) آمده است، و ابونعیم ازابوذر سروایت نموده، که به وی گفته شد: تو مردی هستی که بچهای برایت باقی نمیماند، گفت: ستایش خدایی راست، که آنها را از دار فنا میگیرد، و در دار بقا ذخیرهشان میکند [۱۳۸۰]. این چنین در الکنز (۱۵۷/۲) آمده است.
[۱۳۸۰] ابونعیم در «الحلیة» (۱/۱۶۱).