حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

حدیث عمر سدرباره نهى پیامبر صاز لعنت نمودن شارب خمر

حدیث عمر سدرباره نهى پیامبر صاز لعنت نمودن شارب خمر

بخاری، ابن جریر و بیهقی از عمر سروایت نموده‏اند که: در زمان پیامبر صمردی بود، به نام عبداللَّه، و به او «خر» لقب داده می‏شد، وی پیامبر خدا صرا می‏خندانید، و رسول خدا صوی را در شراب نوشی شلاق زده بود. روزی وی را آوردند و طبق دستور شلاق زده شد، آن گاه مردی از قوم گفت: خدایا لعنتش کن، چقدر زیاد آورده می‏شود، پیامبر صگفت: «لعنتش نکنید، به خدا سوگند - تا جایی که من می‏دانم - او خدا و رسولش را دوست می‏دارد» [۵۱۶]. و نزد ابویعلی، سعیدبن منصور و غیر ایشان از وی روایت است: مردی که «خر» لقب داده می‏شد، مشکی از روغن و مشکی از عسل را به پیامبر صاهدا می‏نمود، وقتی که صاحب آن می‏آمد و [قیمت] آن را از وی تقاضا می‏کرد، او را نزد پیامبر صآورده می‏گفت: ای پیامبر خدا قیمت متاع وی را بده. و پیامبر صفقط با تبسمی دستور می‏داد، و آن قیمت پرداخته می‏شد. روزی وی در حالی نزد پیامبر خدا صآورده شد، که شراب نوشیده بود، آن گاه مردی گفت:... و مانند آن را متذکر شده است [۵۱۷]- [۵۱۸].

[۵۱۶] بخاری. (۲۷۸۰). [۵۱۷] این چنین در الکنز (۱۰۷/۳) آمده است. [۵۱۸] حسن. ابویعلی (۱۷۶).