حدیث عمر سدرباره نهى پیامبر صاز لعنت نمودن شارب خمر
بخاری، ابن جریر و بیهقی از عمر سروایت نمودهاند که: در زمان پیامبر صمردی بود، به نام عبداللَّه، و به او «خر» لقب داده میشد، وی پیامبر خدا صرا میخندانید، و رسول خدا صوی را در شراب نوشی شلاق زده بود. روزی وی را آوردند و طبق دستور شلاق زده شد، آن گاه مردی از قوم گفت: خدایا لعنتش کن، چقدر زیاد آورده میشود، پیامبر صگفت: «لعنتش نکنید، به خدا سوگند - تا جایی که من میدانم - او خدا و رسولش را دوست میدارد» [۵۱۶]. و نزد ابویعلی، سعیدبن منصور و غیر ایشان از وی روایت است: مردی که «خر» لقب داده میشد، مشکی از روغن و مشکی از عسل را به پیامبر صاهدا مینمود، وقتی که صاحب آن میآمد و [قیمت] آن را از وی تقاضا میکرد، او را نزد پیامبر صآورده میگفت: ای پیامبر خدا قیمت متاع وی را بده. و پیامبر صفقط با تبسمی دستور میداد، و آن قیمت پرداخته میشد. روزی وی در حالی نزد پیامبر خدا صآورده شد، که شراب نوشیده بود، آن گاه مردی گفت:... و مانند آن را متذکر شده است [۵۱۷]- [۵۱۸].
[۵۱۶] بخاری. (۲۷۸۰). [۵۱۷] این چنین در الکنز (۱۰۷/۳) آمده است. [۵۱۸] حسن. ابویعلی (۱۷۶).