على سو کشیدن قباى سعید القارى تا آن را پاره کند
ابن عساکر [۲۴۵]از سعیدبن سفیان القاری روایت نموده، که گفت: برادرم در گذشت، و به صددینار در راه خدا وصیت نمود، من در حالی نزد عثمان بن عفان رفتم، که مردی نزدش نشسته بود، و قبایی بر تن داشتم که گریبان و گوشههایش ابریشم کار شده بود. هنگامی که آن مرد مرا دید بهسوی من آمد و قبایم را کشید تا پارهاش نماید. وقتی عثمان سآن حالت را دید گفت: این مرد را بگذار، و او مرا رها نمود و گفت: عجله نمودید! از عثمان سپرسیدم و گفتم: ای امیرالمؤمنین، برادرم درگذشته، و به صددینار در راه خدا وصیت نموده است، به من چه دستور میفرمایی؟ گفت: آیا از کسی قبل از من پرسیدهای؟ گفتم: نه، گفت: اگر از یکی قبل از من هم فتوی خواسته باشی، و غیر از فتوایی که من به تو میدهم فتوی داده باشد، گردنت را قطع میکنم. خداوند ما را به اسلام آوردن هدایت داد و همه ما اسلام آوردیم، بنابراین ما مسلمان هستیم، و ما را به هجرت دستور داد و هجرت نمودیم، بنابراین ما اهل مدینه مهاجر هستیم، بعد از آن ما را به جهاد امر نمود و جهاد نمودیم، شما اهل شام مجاهد میباشید، آن را بر خود، و بر خانوادهات و بر نیازمندانی که در اطرافت هستند نفقه کن، چون تو اگر با یک درهم بیرون شوی و به آن گوشت خریداری کنی، و آن را خودت و خانوادهات بخورید، برای تو به مقدار [ثواب] هفتصد درهم نوشته میشود. آن گاه من از نزد وی بیرون رفتم، و از آن مردی که مرا کشید پرسیدم، گفته شد: وی علی بن ابی طالب ساست، بعد نزد وی به منزلش آمدم و گفتم: از من چه دیدی؟ پاسخ داد: از رسول خدا صشنیدم که میگفت: «نزدیک است که امت من فرجهای زنان و ابریشم را حلال بدانند». و این اولین ابریشمی است، که آن را بر یکی از مسلمانان دیدم. بعد از نزد وی بیرون آمدم و آن را فروختم [۲۴۶]- [۲۴۷].
[۲۴۵] ابن عساکر (۵۳/۱). [۲۴۶] این چنین در الکنز (۵۷/۸) آمده است. [۲۴۷] ضعیف. ابن عساکر (۵۳۸) از علی. آلبانی آن را در ضعیف الجامع (۲۱۱۷) ضعیف دانسته است.