ازدواج ابودرداء س
ابونعیم [۱۷۶۱]از ثابت بن بنانی روایت نموده است که: ابودرداء سهمراه سلمان سرفت تا زنی را از بنی لیث برایش خواستگاری نماید، وقتی داخل شد فضیلت سلمان و سابقهداری وی را در اسلام یادآور شد، و یادآور گردید که فلان دخترشان را از آنها خواستگاری میکند، گفتند: به سلمان زن نمیدهیم، ولی به تو زن میدهیم، آن گاه او با وی ازدواج نمود، و بعد از آن بیرون گردید و گفت: چیزی اتفاق افتاد، که من از ذکر آن برایت حیا میکنم، پرسید: چه اتفاق افتاد؟ ابودرداء قضیه را به او خبر داد، سلمان گفت: من مستحق ترم که از تو حیا نمایم، زیرا در حالی که خداوند تعالی او را برای تو فیصله نموده بود من خواستگاریش نمودم [۱۷۶۲]. طبرانی مثل این را روایت کرده است، هیثمی (۲۷۵/۴) میگوید: رجال آن ثقهاند، مگر اینکه ثابت نه از سلمان شنیده است و نه از ابودرداء.
[۱۷۶۱] الحلیه (۲۰۰/۱). [۱۷۶۲] ضعیف. ابونعیم (۱/ ۲۰۰) و طبرانی (۶/ ۲۱۶). سند آن منقطع است.