حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

صبر یک زن انصارى بر مرض صرع [۱۴۰۱]

صبر یک زن انصارى بر مرض صرع [۱۴۰۱]

بزار از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: پیامبر صدر مکه بود، زن انصاریی نزدش آمد و گفت: ای پیامبر خدا، این خبیث [۱۴۰۲]بر من غلبه نموده است، پیامبر صبه او گفت: «اگر تو بر همین حالتی که در آن قرار داری صبر کنی، روز قیامت در حالی می‏آیی که بر تو گناه و حسابی نیست»، گفت: سوگند به ذاتی که تو را به حق مبعوث نموده، من تا ملاقات خداوند صبر می‏کنم. و گفت: من از این خبیث می‏ترسم که مرا برهنه سازد، آن‏گاه پیامبر صبرای او دعا نمود، و وقتی که از آمدن آن خبیث می‏ترسید، به پرده‏های کعبه می‏آمد، و خود را به آن آویزان می‏نمود، و به آن می‏گفت: دور شو به خواری و حقارت، و آن خبیث از وی می‏رفت. و نزد احمد از عطاء سروایت است که گفت: ابن عباس ببه من گفت: آیا زنی ازاهل جنت را به تو نشان ندهم؟ گفتم: بلی، [نشان بده]گفت: این سیاه، نزد پیامبر خدا صآمد و گفت: من به مرض صرع گرفتار می‏شوم، و خود را برهنه می‏سازم، درباره‏ام به خداوند دعا کن، فرمود: «اگر خواسته باشی صبر کن و برایت جنت است، و اگر خواسته باشی خداوند را دعا می‏کنم تاتو را عافیت بدهد»، گفت: نه، بلکه صبر می‏کنم، به خداوند برای او دعا کن تا خود را برهنه نسازم، و از من دور نشود [۱۴۰۳]. می‏گوید: آن گاه پیامبر صبرای او دعا نمود [۱۴۰۴]. این چنین این را بخاری و مسلم روایت نموده‏اند، و بعد بخاری به نقل از عطاء گفته است: وی همین زن را که‏ام زفر لاست و زن دراز و سیاهی بود در پرده کعبه دید [۱۴۰۵].

[۱۴۰۱] صرع یا Epilepsie، بیمارى عصبى است که غالباً با حالت اختلاج و تشنج و احساس درد و خفگى و سستى در اعضاى بدن شروع مى‏شود، و مریض ناگهان بر زمین میافتد و دندانها را به هم فشار مى‏دهد و چهره‏اش کبود و گاهى بدنش مانند چوب مى‏شود، و این حالت چند دقیقه طول مى‏کشد، سپس شروع به تنفس مى‏کند، و انقباضاتى در عضلات چهره‏اش پیدا مى‏شود و آن گاه با حالت ضعف و سستى به خواب مى‏رود، این بیمارى به علت‏هاى مختلف از جمله عارضه مغزى بروز مى‏کند، و قابل معالجه است. به نقل از فرهنگ عمید. م. [۱۴۰۲] خبیث: همان شیطانی است که در آن داخل می‏شد. [۱۴۰۳] این لفظ «و از من دور نشود» در بخاری نیامده است. [۱۴۰۴] بخاری (۵۶۵۲) مسلم (۲۵۷۶) احمد (۱/ ۳۴۶، ۳۴۷). [۱۴۰۵] این چنین در البدایه (۱۶۰/۶) آمده است.