امتناع ابن عمر باز بیرون آمدن تا مردم با او بیعت کنند
از حسن سروایت است [۴۵۰]که گفت: هنگامی که امر مردم دچار فتنه گردید نزد عبداللَّه بن عمر بآمدند و گفتند: تو سید مردم و پسر سیدشان هستی، و مردم به تو راضیاند، بیرون بیا تا با تو بیعت کنیم. پاسخ داد: نه، به خدا سوگند، تا وقتی که روح در بدنم است، به مقدار حجامت هم به خاطر من خون ریخته نخواهد شد. میافزاید: باز نزدش آمدند و او را تهدید کردند، و به او گفته شد: یا بیرون میشوی، یا در بستر به قتل رسانده میشوی! وی باز مثل گفته اولش را گفت. حسن میگوید: به خدا سوگند، تا اینکه به خداوند تعالی پیوست چیزی در مقابل وی نتوانستند انجام دهند و چیزی از وی به دست نیاوردند [۴۵۱].
[۴۵۰] ابونعیم در الحلیه (۲۹۳/۱). [۴۵۱] ابن سعد (۱۱۱/۴) از حسن مانند این را روایت نموده است.