عملکرد ابن عمر بو گفتارش در این باره
بخاری در الأدب (ص۵۱).از عطاء بن ابی رباح روایت نموده که: مردی مرد دیگری را نزد ابن عمر بمدح و ستایش نمود، ابن عمر ببه انداختن خاک به طرف دهن وی پرداخت و گفت: پیامبر خدا صگفته است: «وقتی که مداحان را دیدید بر رویشان خاک بیندازید» [۱۰۶۳]. و نزد احمد و طبرانی از عطا بن ابی رباح روایت است که گفت: مردی ابن عمر برا مدح نمود، و ابن عمر خاک بر روی وی انداخت، و گفت: از پیامبر خدا صشنیدم که میگفت: «وقتی که مداحان را دیدید، بر رویشان خاک بیندازید» [۱۰۶۴]. هیثمی (۱۱۷/۸) میگوید: این را احمد و طبرانی در الکبیر و الأوسط روایت نمودهاند، و رجال آن رجال صحیحاند.
و نزد ابونعیم [۱۰۶۵]از نافع سو دیگران روایت است که، مردی به ابن عمر بگفت: ای بهترین مردم - یا ای فرزند بهترین مردم - ، ابن عمر گفت: من نه بهترین مردم هستم، ونه هم فرزند بهترین مردم، ولی بندهای از بندگان خدا هستم، و به خداوند متعال امیدوارم و از او میترسم، به خدا سوگند، شما تا آن وقت دنبال یک مرد میباشید که هلاکش کنید.
و طبرانی از طارق به شهاب روایت نموده، که میگوید: عبداللَّه گفت: انسان بیرون میرود، و دینش با وی میباشد، و باز میگردد، و چیزی از آن همراهش نمیباشد، نزد مردی میآید که نه برای او و نه هم برای نفس خودش مالک ضرر و نفعی میباشد و برای او به خداوند سوگند میخورد که: تو، و تو! و درحالی بر میگردد، که چیزی از ضرورت و کار او حل نشده، و خداوند بر وی خشمگین شده است. هیثمی (۱۱۸/۸) میگوید: طبرانی این را به سندهایی روایت نموده، و رجال یکی از آنها صحیحاند.
[۱۰۶۳]. -صحیح. احمد (۲/ ۹۴). [۱۰۶۴] صحیح. بخاری در ادب المفرد (۳۳۹) آلبانی آن را صحیح دانسته است. [۱۰۶۵] الحلیه (۳۰۷/۱).