حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

مغفرت خواستن عمر ساز مردى که وى را بد مى‏دید

مغفرت خواستن عمر ساز مردى که وى را بد مى‏دید

ابن منذر از شعبی روایت نموده که: عمربن خطاب سگفت: من فلان را بد می‏بینم، آن گاه به آن مرد گفته شد: چرا عمر تو را بد می‏بیند، هنگامی که مردم در منزل زیاد شدند وی آمد و گفت: ای عمر، آیا من در اسلام رخنه‏ای به میان آورده‏ام؟ گفت: نه، گفت: آیا جنایتی را مرتکب شده‏ام؟ گفت: نه، گفت: آیا بدعتی را پدید آورده‏ام، گفت: نه، گفت: پس مرا برای چه بد می‏بینی؟ در حالی که خداوند گفته است:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨[الاحزاب: ۵۸].

ترجمه: «و آنها که مردان و زنان با ایمان را به خاطر کاری که انجام نداده‏اند آزار می‏دهند متحمل بهتان و گناه آشکاری شده‏اند».

و تو مرا اذیت نمودی، خدا تو را نبخشد، عمر سگفت: راست گفت، به خدا سوگند، وی نه در اسلام شکاف و رخنه‏ای به وجود آورده، و نه، مرا ببخش، و آن قدر بر وی اصرار ورزید که او را بخشید [۶۱۷]. این چنین در الکنز (۲۶۰/۱) آمده است.

[۶۱۷] مرسل است. شعبی عمر را درک نکرده است.