مغفرت خواستن عمر ساز مردى که وى را بد مىدید
ابن منذر از شعبی روایت نموده که: عمربن خطاب سگفت: من فلان را بد میبینم، آن گاه به آن مرد گفته شد: چرا عمر تو را بد میبیند، هنگامی که مردم در منزل زیاد شدند وی آمد و گفت: ای عمر، آیا من در اسلام رخنهای به میان آوردهام؟ گفت: نه، گفت: آیا جنایتی را مرتکب شدهام؟ گفت: نه، گفت: آیا بدعتی را پدید آوردهام، گفت: نه، گفت: پس مرا برای چه بد میبینی؟ در حالی که خداوند گفته است:
﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨﴾[الاحزاب: ۵۸].
ترجمه: «و آنها که مردان و زنان با ایمان را به خاطر کاری که انجام ندادهاند آزار میدهند متحمل بهتان و گناه آشکاری شدهاند».
و تو مرا اذیت نمودی، خدا تو را نبخشد، عمر سگفت: راست گفت، به خدا سوگند، وی نه در اسلام شکاف و رخنهای به وجود آورده، و نه، مرا ببخش، و آن قدر بر وی اصرار ورزید که او را بخشید [۶۱۷]. این چنین در الکنز (۲۶۰/۱) آمده است.
[۶۱۷] مرسل است. شعبی عمر را درک نکرده است.