پیامبر صو عزت نمودن فقراى مسلمین
ابونعیم [۷۶۵]از سعدبن ابی وقاص سروایت نموده، که گفت: با پیامبر خدا صبودیم، و تعدادمان به شش تن میرسید، مشرکین گفتند: اینها را از خود بران، چون اینها اینطور و آنطوراند! میگوید: من بودم، ابن مسعود بود، مردی از هذیل و بلال، و دو مرد دیگری که نامهایشان را فراموش نمودهام، میافزاید: و درباره آن با خودش صحبت نمود، آن گاه خداوند ﻷنازل نمود:
﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُ﴾[الانغام: ۵۲].
ترجمه: «آنها را که صبح و شام خدا را میخوانند و جز رضای او نظری ندارند، از خود دور مکن» [۷۶۶].
این را حاکم [۷۶۷]از سعد به اختصار روایت نموده، و گفته است: به شرط بخاری و مسلم صحیح است، ولی آنها این را روایت ننمودهاند.
و ابونعیم [۷۶۸]از ابن مسعود سروایت نموده، که گفت: گروهی از بزرگان قریش در حالی از نزد پیامبر خدا صعبور نمودند، که نزد وی صهیب، بلال، خباب، عمار شو مانند آنها و گروهی از ضعفای مسلمین حضور داشتند، آنان گفتند: ای پیامبر خدا [۷۶۹]، آیا به اینها در عوض قومت راضی شدهای؟ و آیا ما زیر دست اینها میباشیم؟ آیا اینها همان کسانیاند که خداوند بر آنها منت گذاشته است؟ اینها را از خود بران، ممکن است اگر تو اینها را برانی از تو پیروی کنیم، میگوید: آن گاه خداوند ﻷنازل نمود:
﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ﴾ [۷۷۰]تا به این قول خداوند ﴿فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾[الانعام: ۵۱-۵۲].
ترجمه: «به وسیله این کتاب کسانی را که از حشر شدن نزد پروردگارشان میترسند، بیم ده... در آن صورت تو از ستمگران خواهی بود» [۷۷۱].
[۷۶۵] الحلیه (۳۴۶/۱). [۷۶۶] صحیح. و به مانند آن بشماره (۴۱۳). [۷۶۷] ۳۱۹/۳. [۷۶۸] الحلیه (۳۴۶/۱). [۷۶۹] در هیثمی آمده است: یا محمد، و این درستتر مینماید، چون مشرکین به نبوت پیامبر صاقرار نداشتند، تا به وی ای پیامبر خدا خطاب نموده باشند. [۷۷۰] صحیح. ابونعیم (۱/ ۳۴۶) احمد (۱/ ۴۲۰) شیخ احمد شاکر آن را صحیح دانسته است. [۷۷۱] این را احمد و طبرانی به مانند آن روایت نمودهاند، و هیثمی (۲۱/۷) میگوید: رجال احمد رجال صحیحاند، غیر از کردوس که ثقه است.