عملکرد عمر سدرباره لباس
بیهقی از انس سروایت نموده که: زنی نزد عمربن خطاب سآمده گفت: ای امیرالمؤمنین چادرم پاره شده است، گفت: آیا به تو لباس ندادهام؟ پاسخ داد: آری، ولی آن پاره شده است، آن گاه برای او چادر نیکو و کلفتی خواست و به او گفت: این را - یعنی کهنه را - وقتی نان پختی و دیگ بار نمودی بپوش، و این را وقتی که فارغ شدی بپوش، چون کسی که کهنه را نمیپوشد قدر جدید را نمیداند [۱۹۶۵].
و سفیان بن عیینه در جامع خود ار خرشه بن حر روایت نموده، که گفت: عمر بن خطاب سرا در حالی دیدم، که جوانی از کنارش عبور نمود و شلوارش را رها نموده بود، برزمین کشیده میشد، او وی را طلب نمود و به او گفت: آیا تو حایض هستی؟ گفت: ای امیرالمؤمنین آیا مرد حایض میشود؟ گفت: تو را چه شده که ازارات را از قدم هایت بلندتر نمودهای؟ آن گاه تیغی را طلب نمود و انتهای ازارش را جمع نمود، و پایینتر از قوزکها را قطع کرد، خرشه میگوید: گویی من به تارها بر پاشنههایش نگاه میکنم [۱۹۶۶].
ابوذر هروی در الجامع و بیهقی از ابوعثمان نهدی روایت نمودهاند که گفت: در حالی که در آذربایجان با عتبه بن فرقد قرار داشتیم، نامه عمربن خطاب برای ما آمد، اما بعد: ازار بر تن کنید، چادر بر تن نمایید، نعلین بپوشید، کفشها را بیندازید، شلوارها را بگذارید و به لباس پدرتان اسماعیل چنگ زنید، زنهار که در تنعم به سر برید و لباس عجم بپوشید، باید در آفتاب بایستید چون آفتاب حمام عرب است، خود را به معد مشابه سازید [۱۹۶۷]، لباس خشن بر تن نمایید، لباس کهنه بپوشید، رکابها را قطع کنید [۱۹۶۸]، اهداف را بزنید [۱۹۶۹]، از زمین بر اسب جست زنید، رسول خدا صاز پوشیدن ابریشم نهی نموده است، مگر به این مقدار - و به انگشت وسطایش اشاره نمود - [۱۹۷۰]. این چنین در الکنز (۵۸/۸) آمده است.
[۱۹۶۵] این چنین در الکنز (۵۵/۸) آمده است. [۱۹۶۶] این چنین در الکنز (۵۹/۸) آمده است. [۱۹۶۷] آنان اهل غلظت و سختی بودند. [۱۹۶۸] یعنی بدون رکاب اسب را سوار شوید. [۱۹۶۹] تیراندازی را با هدف زدن توسط تیر مشق و تمرین کنید. [۱۹۷۰] نگا: «اقتضاء الصراط المستقیم» اثر شیخ الإسلام ابن تیمیه (ص ۹۷). این اثر را بخاری در کتاب اللباس باب ۲۵ و مسلم در کتاب اللباس (۲/ ۱۲، ۱، ۲۵) روایت نمودهاند.