حزن و اندوه عثمان س
ابن سعد [۱۶۱]از عثمان بن عفان سروایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صدرگذشت، و مردانی از اصحابش بر مرگ وی ناراحت و دلتنگ شدند، حتی نزدیک بود صحبت بعضیشان خلط شود، و من از کسانی بودم که بر درگذشت وی دلتنگ و غمگین شده بودند، و در حالی که در یکی از برجهای [۱۶۲]مدینه نشسته بودم - و با ابوبکر سبیعت صورت گرفته بود - عمر ساز کنارم گذشت، ولی به خاطر اندوهی که داشتم هیچ ندانستهام، عمر سحرکت میکند و نزد ابوبکر سداخل شده میگوید: ای خلیفه پیامبر خدا آیا تو را به شگفت نیندازم! من از پهلوی عثمان گذشتم و به او سلام دادم، ولی جواب سلام مرا نداد... و حدیث را به طول آن، چنان که در سلام دادن خواهد آمد، متذکر شده است.
[۱۶۱] ابن سعد (۸۴/۲). [۱۶۲] در نص «اطم» استعمال شده که هدف از آن: دژیاکوشکی که از سنگ ساخته شده میباشد، و نیز به هر خانه چهارگوش همواره گفته میشود، و همچنان ساختمان بلند و برجی را که برای دفاع و دیده بانی از جایی معین ساخته شده باشد «اطم» میگویند. م.