فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۲۸۵] پیامبر ج بعد از وفات

[۲۸۵] پیامبر ج بعد از وفات

س۱: آیا روح پیامبر ج بعداز وفات در قبر مبارک به بدن برگشته است و حیاتی همانند حیات دنیوی دارد؟ یا ایشان در اعلی علیین (بالاترین مقام)، حیاتی مخصوص عالم برزخ، دارد؟

ج۲: پیامبر ما محمد ج در قبرش زنده است. اما زنده بودنی که مخصوص عالم برزخ است. الله تعالى انواع نعمت‌‌ها را برای رسول الله ج مهیا کرده است و این نعمت‌‌ها جزای اعمال پاکی است که در دنیا انجام داده است، درود و سلام پروردگار بر او باد! روح پیامبر ج به جسد مبارک ایشان بر نگشته است و حیاتی مانند حیات دنیوی ندارند. و از طرفی روح ایشان با جسد مبارک همانند حیات روز قیامت ارتباطی ندارد؛ بلکه دارای حیات برزخی هستند که حالتی است بین زندگی این دنیا و زندگی آخرت.

با این توضیح روشن می‌شود که پیامبر همانند پیامبران پیشین فوت کرده است.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِكَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِيْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ٣٤ [الأنبیاء: ۳۴]. «پیش از تو برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم، آیا اگرتو بمیری، آن‌ها جاوید خواهند بود»؟

و می‌فرماید: ﴿كُلُّ مَنۡ عَلَيۡهَا فَانٖ٢٦ وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ٢٧ [الرحْمان: ۲۶ - ۲۷]. «همه‌ی کسانی که روی آن (زمین) هستند فانی می‌شوند (۲۶) و تن‌ها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند».

و نیز می‌فرماید: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ٣٠ [الزمر: ۳۰]. «تو می‌میری و آن‌ها نیز خواهند مرد».

مانند این آیات که بیانگر وفات پیامبر ج هستند. همچنین غسل دادن و کفن نمودن و نماز خواندن صحابه ش بر پیامبر ج بیانگر وفات ایشان است.

اگر پیامبر ج بعد از وفات، حیاتی همانند حیات این دنیا می‌داشت، صحابه ش این اعمال را برای ایشان انجام نمی‌دادند؛ آن طوری که با دیگر مردگان انجام می‌دادند.

فاطمهل ارث پدرش را درخواست کرد. چون معتقد بود پدرش وفات کرده است و در این مسئله هیچ‌یک از صحابه با نظریه‌ی فاطمه ل مخالفت نکردند، و ابوبکر س در جواب او گفت: «بأن الأنبیاء لا یُورَثُون». «انبیاء ارث به جا نمی‌گذارند». [۴۵۵]

اصحاب بر انتخاب خلیفه برای مسلمانان بعد از پیامبر که زمام امور را به دست بگیرد اتفاق کردند و این اتفاق با انتخاب ابوبکر س به عنوان خلیفه به اتمام رسید. اگر پیامبر ج زنده می‌بود همانند زندگانی این دنیا، اصحاب ش بر فوت پیامبر ج به این نحو اجماع نمی‌کردند.

در عهد خلافت عثمان و علی ب فتنه‌‌ها و مشکلات زیاد شد، با این حال کسی از آنان جهت مشورت برای دستیابی به یک راه حل مناسب، سر قبر پیامبر ج نرفتند. اگر پیامبر ج بعد از وفات، حیاتی همچون حیات این دنیا می‌داشت، اصحاب ش در مشورت با ایشان جهت رفع مشکلات کوتاهی نمی‌کردند، در حالی که آن‌‌ها نیاز شدیدی به یک راه حل مناسب داشتند تا از بحرانی که آن‌‌ها را احاطه کرده بود، نجات یابند. روح پیامبر ج «که بهترین مخلوق خداوند می‌باشد» در اعلی علیین جا دارد و پروردگار «وسیله» را که بالاترین مقام در بهشت می‌باشد به ایشان عطا کرده است.

س۲: آیا اگر شخصی پیامبر ج را صدا بزند و یا بر پیامبر ج درود بفرستد، پیامبر ج در قبر مبارک می‌شنود؛ زیرا در روایتی چنین آمده است: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ عِنْدَ قَبْرِي سَمِعْته..».. «هر‌کس کنار قبرم بر من درود بفرستد می‌شنوم...». حدیث فوق صحیح است یا ضعیف یا موضوع؟

ج۲: اصل کلی این است که مردگان صدای زندگان را نمی‌شنوند.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ [فاطر: ۲۲]. «و تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برسانی».

هیچ دلیلی در قرآن و سنت وجود ندارد که ثابت کند پیامبر ج صدا و ندای انسان‌‌ها را به عنوان یک ویژگی خاص بشنود. بلکه در احادیث این مسئله از پیامبر ج ثابت است که هر شخصی از هر کجا، چه دور چه نزدیک، بر پیامبر ج درود بفرستد آن درود به پیامبر ج ‌رسانیده می‌شود. علی بن حسین بن علی ب شخصی را دید که از دریچ‌های که مشرف به قبر پیامبر ج است، می‌رود و در آنجا دست به دعا بلند می‌کند، علی س او را نهی کرد و گفت: (آیا برای شما حدیثی را بازگو نکنم که پدرم از جدم رسول الله ج شنیده است؟ ایشان فرمودند که: «لا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَصَلُّوا عَلیَّ فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي أَيْنَمَا كُنْتُمْ». «قبر مرا عیدگاه و محل تجمع قرار ندهید و خانه‌هایتان را به قبرستان تبدیل کنید و به من درود بفرستید؛ زیرا درودتان را به من می‌رسانند» [۴۵۶].

حدیث مورد اشاره در سؤال «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ عِنْدَ قَبْرِي سَمِعْته، وَمَنْ صَلَّى عَلَيَّ بعيدًا بُلِّغْته» [۴۵۷].«هرکس کنار قبرم به من درود بفرستد، می‌شنوم و هر‌کس از راه دور به من درود بفرستد به من می‌رسانند».

از دیدگاه محققان و علما ضعیف است. ابن تیمیه می‌گوید: این حدیث را که به اعمش نسبت می‌دهند دروغ است.

اما روایت ابو داوود که با سند حسن، ابو هریره س از پیامبر ج روایت می‌کند که: «مَا مِنْ أَحَدٍ يُسَلِّمُ عَلَيَّ إِلَّا رَدَّ اللَّـهُ عَلَيَّ رُوحِي حَتَّى أَرُدَّ عَلَيْهِ السَّلَامَ» [۴۵۸]. «هرکس به من سلام بفرستد خداوند روحم را به جسدم بر می‌گرداند تا جواب سلام او را بدهم». چند توجیه دارد.

اول: در این حدیث به صراحت بیان نشده است که پیامبر ج بطور مستقیم سلام فرد مسلمان را می‌شنود؛ بلکه احتمال می‌رود که ملائکه، سلامِ مسلمان را به پیامبر ج برساند و ایشان جواب ‌دهند.

دوم: حتی اگر فرض کنیم که پیامبر ج سلام فرد مسلمان را می‌شنود، لازمه‌اش این نیست که دعا و ندای او را هم بشنود.

س۳: آیا صدا کردن و به کمک خواستن پیامبر ج در مشکلات و مصیبت‌‌ها از نزدیک قبر ایشان و یا از دور، شرک محسوب می‌شود یا خیر؟

ج۳: صدا زدن و به کمک خواستن پیامبر ج بعد از مرگ ایشان در مشکلات و مصیبت‌ها، شرک اکبراست و شخص را از دین خارج می‌کند، برابر است که این کمک خواستن کنار قبر پیامبر ج باشد یا از جای. مانند این‌که بگوید:‌ای رسول الله ج مرا شفا بده، گم شده‌ی مرا برگردان و... و امثال این‌ها.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨ [الجن: ۱۸]. «و مساجد از آن الله است پس با الله کسی را نخوانید».

و می‌فرماید: ﴿وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡكَٰفِرُونَ١١٧ [المؤمنون: ۱۱۷]. «و هر‌کس معبود دیگری با الله بخواند، مسلماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت؛ حساب او نزد پروردگارش خواهد بود، به یقین که کافران رستگار نخواهند شد».

و می‌فرماید: ﴿يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ١٤ [فاطر: ۱۳ – ۱۴]. «این است الله، پروردگار شما، حاکمیت از آن اوست. وکسانی را که جز او می‌خوانید حتی به اندازه پوست نازک خرما مالک نیستند) (۱۳) اگر آن‌ها را بخوانید صدای شما را نمی‌شنوند و اگر بشنوند به شما پاسخ نمی‌گویند، و روز قیامت شرک شما را منکر می‌شوند و هیچ‌کس مانند خداوند تو را با خبر نمی‌سازد».

س۴: الف) کدام درود کنار قبر پیامبر ج فضیلت بیشتری دارد؟ «الصلاة والسلام عليك يا رسول الله» یا «اللهم صل علي محمد وعلي آل محمد» با کلمه‌ی طلب کردن و خواستن؟

س: ب) آیا پیامبر ج به شخصی که کنار قبر ایشان درود می‌فرستد نگاه می‌کند؟

س: ج) آیا پیامبر ج برای جواب سلام کسی از اصحاب یا اولیای کرام دستش را از قبر بیرون کرده است؟

ج۴: الف) تا آنجا که من اطلاع دارم از پیامبر الفاظ مشخصی برای درود فرستادن کنار قبر ایشان ثابت نیست، لذا جایز است در هنگام زیارت قبر مبارک با لفظ «الصلاة والسلام عليك يا رسول الله» و یا درود ابراهیمی «اللهم صل علي محمد وعلي ال محمد كما صليت...». درود بفرستد.

البته بهتر است که با جمله خبری همانند بقیه اهل قبرستان درود فرستد.

ابن عمر ب هنگام زیارت قبر پیامبر ج می‌گفت: «السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا أبابكر، السلام عليك يا أبَتَاه»، سپس بر می‌گشت [۴۵۹].

ج ب: در قرآن و احادیث صحیح پیامبر ج بیان نشده است که کسی را که کنار قبرشان می‌آید می‌بیند. اصل، ندیدن پیامبر ج است مگر دلیل شرعی از قرآن یا حدیث، دیدن را ثابت کند.

ج: اصل کلی در مورد مردگان، پیامبر ج و..... عدم تحرک در قبر است، همانند دراز کردن دست یا حرکت دیگری. و این مسئله که پیامبر ج دستش را به طرف کسی که بر او سلام کرده است دراز کرده باشد؛ صحیح نیست این وهم و تخیل است و اساس درستی ندارد.

وبالله التوفیق. و صلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه و سلم

انجمن دائم پژوهش‌‌های علمی و افتا (۳/۱۷۱، ۱۶۷)

[۴۵۵] حدیث پیامبر با همین لفظ دار قطنی در العلل آورده است ۱/۲۳۱ (۳۴) اصل حدیث در بخاری ۳۰۳۹ – مسلم ۱۷۵۷ – ۱۷۶۱ با لفظ (لانُورَثُ، ما تَرَكنَا صَدَقَة) روایت شده است. [۴۵۶] تخریج این حدیث در فتوی شماره ۲۲۴ همین باب آمده است و همچنین الصارم المنکی ص (۳۹۲) [۴۵۷] «مجموع الفتاوی» (۲۷/۲۴۱) [۴۵۸] تخریج این حدیث در فتوی شماره ۲۲۵ همین باب آمده است مجموع الفتاوی ابن تیمیه ۱/۲۳۳ - ۲۳۴ [۴۵۹] عبدالرزاق در مصنف خود ۶۷۲۴ – ابن ابی شیبة ۱۱۷۹۳ – و جهضمی در کتاب فضل الصلاة علی النبی ج ۱۰۰ – بیهقی درالکبری ۱۷۴۹ مجموع الفتاوی ابن تیمیة ۲۴/۳۲۹.