[۱۱۶] حکم تصدیق جادوگران فالگیران وامثال اینها
الحمد لله وحده، والصلاة والسلام علی اشرف الأنبیاء والمرسلین، نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین، أمّا بعد:
بین بسیاری از مردم رایج است که نزد کاهنان، طالع بینان، جادوگران، عرافان و مانند: اینها میروند و درباره اطلاع از آینده، بخت، درخواست ازدواج، قبولی در امتحانات و دیگر مسایلی که علم آنها به الله سبحانه تعالی اختصاص دارد سوال میکنند.
الله تعالی میفرماید: ﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ فَلَا يُظۡهِرُ عَلَىٰ غَيۡبِهِۦٓ أَحَدًا٢٦ إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ فَإِنَّهُۥ يَسۡلُكُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗا٢٧﴾ [الجن: ۲۶ – ۲۷]. «[الله] عالم وآگاه از غیب است. و علم غیب خود را بر کسی آشکار نمیگرداند، مگر پیامبری را که [برای این امر] بپسندد که از پیشرو و پشت سرش مراقبانی گسیل میدارد».
و میفرماید: ﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾ [النمل: ۶۵]. «بگو در آسمآنها و زمین غیب را کسی جز الله نمیداند».
الله و پیامبر گمراهی و فرجام بد کاهنان، فالگیران و جادوگران را درآخرت بیان کردهاند و توضیح دادهاند که اینان غیب نمیدانند و آگاهانه بنام الله چیزهای غیر حق میگویند.
لذا الله تعالى میفرماید: ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡۚ وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖۚ وَلَبِئۡسَ مَا شَرَوۡاْ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمۡۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ١٠٢﴾ [البقرة: ۱۰۲]. «و سلیمان هرگز [دست به سحر نیالوده] کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند، وبه مردم سحر آموختند و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشتهی بابل «هاروت» و«ماروت» نازل شد پیروی کردند. وبه هیچکس چیزی یاد نمیدادند؛ مگر این که از پیش به او میگفتند: «ما وسیلهی آزمایشیم، کافر نشو! ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند بوسیلهی آن، میان مرد وهمسرش جدایی بیفکنند ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازهی خداوند، به انسانی زیان برسانند آنها قسمتهایی را فرا میگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلما میدانستند هرکس خریدار این گونه متاع باشد در آخرت بهرهای نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند اگر میدانستند».
و میفرماید: ﴿إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ﴾ [طه: ۶۹]. «کارهایی که کردهاند چیزی جز نیرنگ و جادوگر نیست، و جادو گر هرجا برود موفق نمیشود».
و میفرماید: ﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَۖ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ١١٧ فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١١٨﴾ [الأعراف: ۱۱۷ - ۱۱۸]. «و به موسی وحی کردیم که عصای خود را بیندازد. ناگهان بسرعت آنچه را بهم میبافتند بلعید. پس حق ثابت و ظاهر گردید و آنچه آنان میکردند باطل شد».
این آیات بیانگر خسران و ضرر جادوگر است. در حقیقت جادوگر در دنیا وآخرت هیچ بهرهای ندارد و هیچ خیر و خوبی در کار او وجود ندارد. و آنچه یاد میگیرد و به دیگران یاد میدهد به فرد ضرر میرساند و نفعی ندارد وآنطور که الله تعالی خبر داده است عملشان باطل است.
پیامبر ج در حدیث صحیح میفرماید: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْـمُوبِقَاتِ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّـهِ وَمَا هُنَّ؟ قَالَ: الشِّرْكُ بِاللَّـهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْـحَقِّ، وَأَكْلُ الرِّبَا، وَأَكْلُ مَالِ الْـيَتِيمِ، وَالتَّوَلِّي يَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ الْـمُحْصَنَاتِ الْـمُؤْمِنَاتِ الْـغَافِلَاتِ». «از هفت هلاک کننده دوری کنید؛ پرسیدند:ای پیامبر! آنها چه هستند؟ فرمود: شرک به الله، سحر، کشتن فردی که الله تعالی قتل او را، حرام گردانیده است، مگر به حق، خوردن ربا، خوردن مال یتیم، فرار از جنگ در حال رویا رویی با دشمن و تهمت زدن به زنان مؤمن پاک دامن بیخبر»! [۲۱۲].
این حدیث بیانگر عظمت و بزرگی جریمهی سحر است، چرا که رسول الله ج آن را در کنار شرک قرار داده و از هلاک کنندهها بر شمرده است. سحر کفر است، چون فقط با کفر میتوان به آن دستیافت.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡ﴾ [البقرة: ۱۰۲]. «و به هیچکس آن را آموزش نمیدادند مگر این که قبل از آن به او میگفتند: ما فتنه وآزمایش هستیم، پس کافر نشو».
از پیامبر ج روایت است که فرمود: «حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبَةٌ بِالسَّيْفِ»: «حد ساحر کشتن با شمشیر است» [۲۱۳].
از امیر مؤمنان عمر بن خطاب به روایت صحیح ثابت است که دستور داده است که برخی از مردان و زنان جادوگر را بکشند و نیز ثابت است جندب الخیر الأزدی -یکی از اصحاب پیامبر ج - برخی از ساحران را کشته است و از أم المومنین حفصه روایت است که دستور داده کنیزش که وی را سحر کرده بود بکشند و کشته شد.
از عایشه روایت است. که گروهی از پیامبر ج دربارهی کاهنان سوال کردند فرمود: «لَيْسُوا بِشَيْءٍ». «آنان چیزی نیستند». گفتند:ای رسول خدا! بسی اوقات اینان چیزهایی به ما میگویند: که حق است و مطابق با واقعیت است. پیامبر ج فرمود: «تِلْكَ الْـكَلِمَةُ مِنْ الْـحَقِّ يَخْطَفُهَا الْـجِنِّيُّ فَيَقُرقِرُهَا فِي أُذُنِ وَلِيِّهِ، قَرَّ الدَّجَاجَةِ فَيَخْلِطُونَ فِيهَا أَكْثَرَ مِنْ مِائَةِ كَذْبَةٍ». «آن چیز کلمهای از حق است که فرد جنی[از آسمآنها] ربوده است و در گوش دوست خود زمزمه کرده است آن سخن راست را با بیش از صد دروغ مخلوط میکند» [۲۱۴]. بخاری
پیامبر ج در حدیثی به روایت ابن عباس میفرماید: «مَنْ اقْتَبَسَ عِلْمًا مِنْ النُّجُومِ اقْتَبَسَ شُعْبَةً مِنْ السِّحْرِ زَادَ مَا زَادَ»: «هرکس علمی از نجوم «طالع بینی» یاد بگیرد، بخشی از سحر را یاد گرفته است هر چه از آن بیشتر فراگیرد از سحر بیشتر آموخته است» [۲۱۵].
ابوداود و اسناد آن صحیح است.
در نسائی به روایت ابوهریره س از پیامبر ج آمده که فرمود: «مَنْ عَقَدَ عُقْدَةً ثُمَّ نَفَثَ فِيهَا فَقَدْ سَحَرَ وَمَنْ سَحَرَ فَقَدْ أَشْرَكَ وَمَنْ تَعَلَّقَ شَيْئًا وُكِلَ إِلَيْهِ». «هرکس گرهای بزند و در آن بدمد، به یقین که سحر کرده است و هرکس سحر کند بدون تردید شرک ورزیده است و هرکس چیزی (از انواع تعویذ)آویزان کند به همان چیز «تعویذ» سپرده میشود» [۲۱۶].
این حدیث بیانگر آن است که سحر- همانطور که ذکر شد- شرک به الله است، چرا که امکان دستیابی به سحر وجود ندارد مگر به عبادت جن و تقرب به جنها به وسیلهی برآورده کردن خواستههایی مانند: ذبح و دیگر انواع عبادت برای جنها، عبادت جنها شرک به الله است به این ترتیب کاهن کسی است که گمان میکند، برخی مسایل غیبی را میداند و بیشتر چیزهایی که کاهنان میگویند: از نگاه کردن به ستارگان است.کاهنان برای شناخت حوادث از روی حرکت ستارگان حدسهایی میزنند و یا برخی از شیاطین را به خدمت میگیرند تا دزدانه اخبار آسمانی را گوش کنند، همانطور که در حدیث فوق بدان اشاره شد. کسانی که روی زمین خط میکشند یا به فنجان، یاکف دست و... نگاه میکنند. و نیز کسی که کتاب باز میکند تا مراجعه کنندگان تصور کنند علم غیب میداند، از کاهنان هستند اینان با این اعتقاد کافرند، چرا که آنان با این باورشان ادعا دارند که الله در یکی از صفات خاص خود، علم غیب شریک دارد و آیهی: ﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾ [النمل: ۶۵]. «بگو: کسی در آسمان وزمین جزالله غیب را نمیداند..»..
وآیهی: ﴿وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَ﴾ [الأنعام: ۵۹] «بگو: کلیدهای غیب نزد او[الله] است وکسی جز او آن را نمیداند..»..
و آن آیهای که خطاب به پیامبرش میفرماید: ﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾ [الأنعام: ۵۰]. «بگو: به شما نمیگویم که گنجینههای الله در تصرف من است و من نمیگویم که من غیب میدانم و من به شما نمیگویم که من فرشتهام. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم..»..
لذا هرکس نزد کاهنان برود و حرفهایی که از علم غیب میزنند، آنان را تصدیق کند، کافراست. بدلیل حدیثی که احمد و اصحاب سنن بروایت ابوهریره س آوردهاند که پیامبر ج فرمود: «مَنْ أَتَى كَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ». «هرکس نزد فالگیر و کاهنی برود و او را در آن چه میگوید: تصدیق کند، بهآن چه بر محمد ج نازل شده کفر ورزیده است» [۲۱۷].
مسلم در صحیح خود از یکی از همسران پیامبر ج از پیامبر ج روایت میکند که فرمود: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا فَسَأَلَهُ عَنْ شَيْءٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً». «هرکس نزد فال گیری برود و از او دربارهی چیزی سوال کند، نماز چهل روز او قبول نمیشود» [۲۱۸].
عمران بن حصین س روایت میکند که پیامبر ج میفرماید: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَطَيَّرَ أَوْ تُطِيَّرَ لَهُ أَوْ تَكَهَّنَ، أَوْ تُكِهِّنَ لَهُ، أَوْ سَحَرَ أَوْ سُحِرَ لَهُ. وَمَنْ أَتَى كَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ». «هرکس فال بگیرد و یا برایش فال گرفته شود، یا افسونگریکند و یا برایش افسونگری شود یا جادو کند یا برایش جادوگری شود. و هرکس به نزد کاهنی برود واورا در آنچه میگوید: و به یقین بهآن چه بر محمد ج نازل شده کافر شده است» [۲۱۹].
بزار با اسناد جید روایت کرده است.
با توجه به احادیث فوق برای فردِ حقجو روشن میگردد که علم نجوم -که طالع بینی نامیده میشود- و خواندن از کف دست؛ فنجان و شناخت از خطی که روی زمین میکشند و مانند: اینها که کاهنان و فالگیران و جادوگران ادعا میکنند بوسیلهی آنها مسایل غیبی و پوشیده را میفهمند، همه از مسایل جاهلیت است که الله و رسولش همه را حرام اعلام کردهاند و از مسایلی هستند که اسلام آمده تا بطلان آنها را اعلان نماید و از آنجام آنها و رفتن به نزد چنین افرادی و سؤال کردن از چنین افرادی و یا تصدیق آنان هشدار داده است و از آن بر حذر داشته است؛ چرا که این امور از علم غیبی است که الله تعالی برای خود اختصاص داده است.
نصیحت من به تمام کسانی که با این گونه مسایل سر و کار دارند این است که توبه کنند و از الله تعالی طلب مغفرت نمایند و در تمام امور فقط بر الله توکل و اعتماد کنند و از اسباب و وسایل شرعی وظاهری که جایز است استفاده کنند، از امور جاهلیت دست بکشند و اجتناب نمایند و از سوال کردن و تصدیق افراد مذکور بر حذر باشند و از الله و رسول اطاعت کنند، دین و عقیدهی خود را حفاظت نمایند، از خشم و غضب الهی پرهیز کنند و از اسباب شرک و کفر که هرکس باآنها بمیرد در دنیا وآخرت ضرر کرده است، دوری کنند، از الله تعالی میخواهیم که ما را از این چیزها و از هر چه مخالف شریعت است نجات دهد، از هر آنچه که انسان را گرفتار خشم وغضب الهی میگرداند به الله پناه میبریم و نیز از الله تعالی میخواهیم که ما و تمام مسلمانان را فهم دینی و ثبات در دین عنایت بفرماید، همهی ما را از گمراهیها و فتنهها و بدیهای نفس پناه دهد، که او تعالی توانا بر اینها است.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآل وصحبه وسلم
شیخ ابن باز- مجموع فتاوی ومقالات متنوعة (۱۲۲-۱۱۸/۲)
[۲۱۲] تخریج در فتوای (۱۱۳) همین باب. [۲۱۳] ترمذی ش/۱۴۶۰، دارقطنی (۱۱۲/۱۱۴/۳) طبرانی درالکبیر (۱۱۶۶۶،۱۶۶۵/۱۶۱/۲) حاکم (۸۰۷۳/۳۶۰/۴) و ترمذی موقوف بودن آن را بر جندب بن عبدالله صحیح دانسته است. [۲۱۴] بخاری ش/۷۵۶۱. [۲۱۵] ابوداود ش/۳۹۰۵و ابن ماجه ش/۳۷۲۶ واحمد ۳۱۱/۱وآلبانی در صحیح ابوداود ش/۳۳۰۵ حسن دانسته است. [۲۱۶] تخرج آن در فتوای ۱۱۴ذ کر شد. [۲۱۷] تخریج در فتوای ۱۱۰ از همین باب. [۲۱۸] مسلم ش/۲۲۳۰ ودرآن به جای چهل روز، چهل شب آمده است. [۲۱۹] بزار ۵۲/۹ به روایت عمران بن حصین. وهیثمی در المجمع (۱۱۷/۵) و گوید: رجال آن، بجز اسحاق بن ربیع که ثقه است، رجال صحیح است.