[۳۱۵] حکم وابستگی به اسباب
س: اعتماد و وابستگی به اسباب چه حکمیدارد؟
ج: وابستگی به اسباب اقسامیدارد:
قسم اول: با توحید منافات دارد و آن این است که انسان خود را چنان به چیزی بیتاثیر وابسته مینماید که حتی از الله تعالى هم روی بر میتابد؛ مانند وابستگی به قبور و ضریحها به هنگام پیش آمدن حوادث. این نوع وابستگی شرک اکبر است و موجب خروج انسان از دین اسلام میشود. ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ﴾ [المائدة: ۷۲]. «بیگمان هرکس انبازی برای الله قرار دهد؛ الله بهشت را بر او حرام گردانیده و جایش دوزخ است و ستمکاران یار و یاوری ندارند».
قسم دوم: این است که انسان به اسباب شرعی اعتماد میکند، اما از مسبِّب (الله تعالى) غفلت میورزد. این نوع وابستگی نیز شرک است، ولی موجب خروج انسان از دین اسلام نمیشود، چرا که او به سبب اعتماد نموده و مسبِّب را فراموش کرده است.
قسم سوم: اینکه انسان صرفاً به چیزی وابستگی پیدا میکند که فقط سبب است ولی وابستگی و اعتماد اصلی او بر خالق یکتا استوار بوده و معتقد باشد که این سبب از طرف الله تعالى پیش آمده و چنانچه بخواهد آن را برداشته و اگر نخواهد ابقایش میکند، و سبب در برابرخواست او هیچ تأثیری ندارد. این قسم وابستگی هیچ منافاتی با توحید و یکتا پرستی ندارد.
اصولًا انسان نباید خود را وابسته به اسباب کند (حتی به اسباب شرعی) بلکه باید خود را وابسته به پروردگارش نماید. بنابراین کارمند حقوق بگیر اگر دلش را کاملًا به حقوق دهنده وابسته کند و مسبّب اصلی (الله) را فراموش نماید در حقیقت مرتکب شرک شده است، ولی اگر باور داشته باشد که حقوق دهنده سبب است و مسبب اصلی الله است؛ چنین وابستگی را نمیتوان شرک نامید، زیرا خود پیامبر ج نیز با وجود اعتماد بر الله تعالى اسباب را نیز ملاک قرار میداد.
شیخ ابن عثیمین- فتاوای عقیده (ص ۳۰۳- ۳۰۴)