فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۴۵] تأثیر گناهان کبیره در ایمان

[۴۵] تأثیر گناهان کبیره در ایمان

س:گناهان کبیره در ایمان چه تأثیری دارند؟ آیا در تمسک فرد به دین اسلام تأثیر دارند؟

ج: بله؛ گناهان کبیره همچون زنا، شراب، قتل ناحق، ربا، غیبت، سخن چینی؛ و دیگر گناهان در ایمان و توحید افراد مؤثر هستند، بر اثر ارتکاب گناهان، ایمان ضعیف می‌شود. در عقیده‌ی اهل سنت و جماعت، شخص با انجام دادن گناهان کبیره از ایمان خارج نمی‌شود و همیشه در جهنم نمی‌ماند مگر زمانی که گناه را حلال و جایز بداند بر خلاف خوارج، که مسلمانان را با انجام گناه کبیره همچون زنا، سرقت، نافرمانی پدر و مادر و بقیه‌ی گناهان کبیره هرچند که آن را حلال نداند، تکفیر می‌کنند خوارج در این مسئله مرتکب اشتباه بزرگی شده‌اند.

مرتکب گناه کبیره نزد اهل سنت هرچند که کافر نیست ولی فردی ناقص الایمان است، از همین رو در شریعت اسلام برای زناکار صد تازیانه شلاق و یکسال تبعید، بعنوان حد شرعی تعیین شده است، حد شرابخوار شلاق است نه قتل، حد سرقت قطع دست است نه قتل، چنانچه زنا و شراب و دزدی منجر به کفر اکبر می‌شدند باید شخص کشته می‌شد؛ زیرا پیامبر ج فرمود: «مَنْ بَدَّلَ دِينَهُ فَاقْتُلُوهُ» [۱۱۵] «کسی که دینش را تغییر داد او را بکشید».

بنابراین ارتکاب معاصی منجر به کفر نمی‌شود بلکه ایمان را ناقص و ضعیف می‌کنند؛ از این رو الله تعالى دستور داده است تا بر مرتکبین این گناهان حد شرعی اجرا شود تا توبه کنند و از محرمات دست بردارند.

معتزله معتقدند که فرد گناهکار در منزلتی بین منزلتین قرار دارد و اگر در هنگام انجام معصیت بمیرد برای همیشه جهنمی است، معتزله در مورد همیشه جهنمی بودن گناهکار با خوارج موافق و با اهل سنت مخالف هستند، معتزله و خوارج هر دو در اشتباه هستند قول صحیح نظریه‌ی اهل سنت است، که گناهکار ایمانش ضعیف است و خشم و غضب الله تعالى بر او است، اما کافر نیست، و برای همیشه همچون کفار در جهنم باقی نمی‌ماند، بلکه آینده‌ی او در مشیت الله تعالى است که او را ببخشد یا به مقدار جرمش عذابش دهد، سپس او را از جهنم نجات دهد. احادیث پیامبر ج مؤید همین مطلب است بر خلاف نظریه‌ی خوارج و معتزله؛ الله تعالى می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ [النساء: ۴۸]. «مسلماً الله تعالى این را که برای او شریک قائل شوند نمی‌بخشد و آنچه فروتر از آن باشد برای هر که بخواهد می‌بخشد».

کسی که با شرک از دنیا رود برای همیشه در جهنم می‌ماند و بهشت بر او حرام است؛ بدلیل فرموده‌ی الله تعالى ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ [مائده: ۷۲]. «هر‌کس شریکی برای الله قرار دهد، الله بهشت را برای او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران یار و یاوری ندارند».

«الله تعالی» فرموده: ﴿مَا كَانَ لِلۡمُشۡرِكِينَ أَن يَعۡمُرُواْ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ شَٰهِدِينَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِم بِٱلۡكُفۡرِۚ أُوْلَٰٓئِكَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ وَفِي ٱلنَّارِ هُمۡ خَٰلِدُونَ١٧ [توبه: ۱۷]. «مشرکان حق ندارند مساجد الله را آباد کنند، در حالی که به کفر خویش گواهی می‌دهند! آن‌ها اعمالشان نابود (و بی‌ارزش) شده؛ و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند. آیات در این مورد بسیارند».

انسان‌‌های گناهکار برای همیشه در جهنم نمی‌مانند بلکه، مدت‌‌های طولانی تا آن هنگام که مشیت الهی بر آن باشد خواهند ماند؛ در هر صورت گناهکارانِ با ایمان بصورت موقت، هرچند طولانی، در جهنم عذاب می‌بینند بر عکس کفار که بصورت دائمی در جهنم خواهند ماند؛ آن گونه که الله تعالى در سوره‌ی فرقان، در مورد مشرک و قاتل و زانی بیان فرموده است: ﴿يُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَيَخۡلُدۡ فِيهِۦ مُهَانًا٦٩ [الفرقان: ۶۹]. «و هر‌کس چنین کند مجازاتش را خواهد دید[۶۸] چنین کسی عذاب او در قیامت مضاعف می‌گردد، و با خواری همیشه در آن خواهد ماند».

آنچه در آیه بعنوان، همیشه ماندن، ذکر شده، موقتی است که دارای نهایت است. اما مشرک برای همیشه و ابد در جهنم خواهند ماند، آن گونه که الله در مورد مشرکین در سوره‌ی بقره بیان فرموده‌اند: ﴿كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡ حَسَرَٰتٍ عَلَيۡهِمۡۖ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ ٱلنَّارِ [البقره: ۱۶۷]. «این چنین الله تعالى اعمال آن‌ها را به صورت حسرت‏زا و اندوهباری نشان مى‏دهدو آنان هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد».

الله تعالى در سوره‌ی مائده در حق کفار می‌فرماید: ﴿يُرِيدُونَ أَن يَخۡرُجُواْ مِنَ ٱلنَّارِ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنۡهَاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّقِيمٞ٣٧ [مائده: ۳۷]. «آن‌ها پیوسته می‌خواهند از آتش خارج شوند ولی نمی‌توانند خارج شوند و برای آن‌ها مجازات پایداری است».

شیخ ابن باز – مجلة البحوث، شماره (۴۱). ص: (۱۳۲-۱۳۴).

[۱۱۵] بخاری (۳۰۷).