[۳۴] فتوای شیخ محمد بن ابراهیم: زکات در زیور آلاتی که برای استفاده باشد، واجب نیست
س: حکم شریعت اسلامی دربارهی زکات زیور آلاتی که برای استفاده فراهم شده چیست؟
ج: الحمد لله، والصلوة والسلام علی رسول الله، نبینا محمد وآله وصحبه ومن والاه.
مسئلهی زکات زیور آلات زن که برای پوشیدن میخرد از قدیم تا به امروز مورد اختلاف است. قول راجح نزد ما این است که بنا بر دلایلی، زکات در آن واجب نیست:
۱- حدیثی که عافیه بن ایوب از لیث بن سعد از ابوزبیر از جابر و او از رسول الله ج روایت کرده است: «لَيْسَ فِي الْـحُلِيِّ زَكَاةٌ». «در زیور آلات زکات واجب نیست» [۹۴۵] ابوحاتم میگوید: ابوزرعه در مورد عافیه بن ایوب گفته است: «او بدون ایراد است». این حدیث را ابن جوزی"/" در کتاب"التحقیق" [۹۴۶] قوی دانسته است. بدین ترتیب ادعای بیهقی مردود است که گفته است:«عافیه فردی مجهول الحال و حدیث مذکور او باطل است».
۲- چنانچه زکات زیور آلات، همچون سایر زکاتهای مفروضه فرض میبود، قطعاً فرضیت آن در زمان رسول الله ج منتشر میشد و حتماً ائمهی دین پس از پیامبر ج بر آن عمل میکردند و در کتابهای زکات و صدقات، ذکری از آن میآوردند، ولی هیچ کدام از این موارد اتفاق نیفتاد؛ همان طور که امام ابو عبید قاسم بن سلام در "کتاب الاموال" [۹۴۷] این مطلب را روشن کرده است.
۳- أثرم از امام احمد بن حنبل"/" نقل کرده است: «پنج نفر از صحابه، زکات در زیور آلات را واجب نمیدانستند: ابن عمر، عائشه، أنس، جابر، و أسماء». مطلب مذکور را حافظ ابن حجر عسقلانی در" الدرایة" [۹۴۸] از أثرم نقل کرده است. باجی در"المنتقی" [۹۴۹] شرح مؤطا گفته است: «عدم وجوب زکات در زیور آلات، مذهب آشکار صحابه است و عائشه بدان از همه عالم تر بوده است، چون او، همسر رسول الله ج و کسی بود که حکم چنین مطلبی هرگز بر او مخفی نمیماند. در مورد عبدالله بن عمرس نیز باید بگویم که خواهرش حفصه همسر رسول الله ج بود و قطعاً حکم زیور آلاتِ حفصه بر رسول الله ج و نیز خود حفصه پوشیده نبوده است».
در "کتاب الاموال" [۹۵۰] از ابوعبید آمده است: «در روایات صحیح از هیچ یکی از صحابه جز ابن مسعود ثابت نشده که قائل به وجوب زکات در زیور آلات باشند».
میگویم: در روایت"المدوَّنه" [۹۵۱] آمده است که فتوای ابن مسعود در این خصوص موافق با فتوای اصحابی است که نامشان ذکر گردید. عبارت"المدوَّنه" به شرح زیر است: مردانی از اهل علم به من خبر دادهاند که جابر بن عبدالله، أنس بن مالک، عبدالله بن مسعود، قاسم بن محمد، سعید بن مسیّب، ربیعه بن أبی عبدالرحمن، عمرة و یحیی بن سعید زکات را در زیور آلات واجب ندانستهاند.ا.ه
در مورد عدم وجوب زکات در زیور آلات دلایل دیگری نیز وجود دارد که ذکر همه آنها از حوصلهی این مقاله خارج است.
امّا کسانی که زکات را در زیور آلات را واجب میدانند از احادیث صحیح، امّا عام استدلال میکنند، مانند: «فِي الرِّقَّةِ رُبعُ العُشرِ» [۹۵۲]. «در نقره ربع عشر (یک چهلم) زکات واجب است. «وَلَيْسَ فِيمَا دُونَ خَمْسِ أَوَاقٍ صَدَقَةٌ» [۹۵۳]: «درمالی که کمتر از پنج اوقیه، پنج شتر و پنج وسق باشد، زکات واجب نیست».
ولی باید گفت که امثال این احادیث شامل زیور آلات نمیشود، همان گونه که دو امام بزرگوار ابن سلام در "کتاب الاموال" [۹۵۴] و ابن قدامه در "المغنی" [۹۵۵] این مطلب را آشکار نموده و گفتهاند که کلمهی "رقة" نزد عرب جز بر درهم منقوش، سکه دار و رایج در بازار به کار نمیرود. همچنین لفظ (اوقیه) نزد آنان تنها بر درهم به کار میرود؛ هر اوقیه ۴۰درهم است.
البته استدلال آن دسته از علمایی که زکات را در زیور آلاتِ آرایش و استفاده واجب میدانند، بسیار واضح و صریح است. دلایلی همچون حدیث النگوها، انگشترهای عائشه، حدیث ام سلمه در مورد خلخال هایی از طلا که بر تن میکرد و حدیث فاطمه بنت قیس از پیامبر ج «فِي الْـحُلِيِّ زَكَاةٌ». «در زیور آلات زکات واجب است» [۹۵۶].
همهی این استدلالها بسیار روشن و صریح است. لیکن پس از تتبع و بررسی این مطلب از سخنان امام شافعی، امام احمد بن حنبل، ابو عبید، نسائی، ترمذی، دار قطنی، بیهقی و ابن حزم معلوم میشود که استدلال علمای قائلین به وجوب زکات در زیور آلات، استدلالی قوی نمیباشد و بدون شک سخن بزرگوارانی که نام شان ذکر گردید مقدم برسخنان متأخرینی است که تلاش نموده ان تا برخی از روایات صریح مذکور را تصحیح نمایند.
خلاصه کلام این که: ما، بنا بر دلایل صحیحی که در اختیار داریم، در زیور آلاتی که برای استفاده تهیه میشود زکات را واجب نمیدانیم. این فتوای قدیمیشافعی و مالک بوده است. امام احمد، ابو عبید، اسحاق، ابو ثورو صحابهای که اسامی آنان سابقاً ذکر شد چنین نظریهای دارند. همین طور زیور آلاتی که برای عاریه دادن تهیه میشود در آن زکات واجب نیست. ولی زیور آلاتی که نه برای استفاده باشد و نه عاریه، در آن زکات واجب است.
شیخ محمد بن ابراهیم. فتاوی و رسائل (۴/۹۵)
[۹۴۵] تخریج این حدیث سابقاً بیان شد. [۹۴۶] "التحقیق فی أحادیث الخلاف" (۲/۴۲). [۹۴۷] (۱/۵۴۴). [۹۴۸] "الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایة" ۱/۲۵۹ (۳۳۳). [۹۴۹] "المنتقی" (۳/۱۵۴). [۹۵۰] ۱/۵۴۴ (۱۲۹۲). [۹۵۱] (۲/۲۴۸). [۹۵۲] بخاری (۱۴۵۴). مانند حدیث «قَدْ عَفَوْتُ عَنْ الْخَيْلِ وَالرَّقِيقِ فَهَاتُوا صَدَقَةَ الرِّقَةِ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَمًا دِرْهَمًا»: «من از اسب و برده معاف شدم و زکات رقه را از هر چهل درهم یک درهم بپردازید». احمد (۱/۱۴۵،۹۲)، و ابوداود (۱۵۴۷) و دیگران روایت کرده اند. [۹۵۳] بخاری (۱۴۴۷،۱۴۰۵)، و مسلم (۹۷۹). [۹۵۴] ۱/۵۴۳ (۱۲۹۰). [۹۵۵] (۲/۳۲۲). [۹۵۶] دار قطنی در سنن. (۲/۱۰۷) (۴). در سند آن میمون ابوحمزه وجود دارد که در حدیث ضعیف است.