فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۶۲] جماعت أحباش

[۶۲] جماعت أحباش

الحمد لله وحده والصلوة والسلام علی من لانبی بعده، وعلی آله وصحبه... أما بعد: به دفتر انجمن دایم پژوهش‌‌های علمی و افتا سوالاتی در موضوع گروه احباش وشخص منسوب به آن، آقای عبدالله حبشی مقیم لبنان رسید. این گروه در بعضی از کشور‌های اروپایی، امریکا و استرالیا فعالیت دارد. با چاپ کتاب‌ها و مقالاتی، افکار وعقاید خود را منتشر می‌سازد. دیگران را دعوت می‌دهد. انجمن پس از اطلاع وتأمل در افکار و عقاید این گروه، برای عموم مسلمانان چنین بیان می‌کند:

اولاً: درصحیحین از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمود: «خَيْرُ النَّاسِ قَرْنِي ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ» [۱۴۷]. «بهترین مردم، کسانی هستند که درعهد و زمان من بسرمی‌برند (صحابه) و بعد، کسانی که بعد ازآن‌‌ها می‌آیند (تابعین) وسپس کسانی که بعد از آن‌‌ها می‌آیند (تبع تابعین)».

رسول الله ج می‌فرمایند: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّـهِ، وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ وَإِنْ تَأَمَّرَ عَلَيكُم عَبْدٌ، فَإِنَّهُ مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ فَسَيَرَى اخْتِلَافًا كَثِيرًا، فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْـخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْـمَهْدِيِّينَ مِن بَعدِي، عَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ، وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْـأُمُورِ، فَإِنَّ كُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ» [۱۴۸]. «شما را به تقوای الهی و شنیدن و اطاعت کردن سفارش می‌کنم؛ اگر چه برد‌های بر شما حاکم و فرمانروا باشد. بدون تردید هر کسی که از شما بعد از من زنده بماند، بزودی اختلافات زیادی را مشاهده خواهد نمود. پس سنت مرا و سنت خلفای راشد و هدایت یافته را لازم بگیرید، محکم به آن‌‌ها چنگ بزنید. از بدعت‌‌ها و امور ناپیدا در دین بپرهیزید. زیرا هر بدعتی (در دین) ضلالت و گمراهی است».

برترین امتیاز و ویژگی عصر صحابه، تابعین و تبع تابعین حاکمیت کتاب و سنت بوده است. درتمام امور در این دوران طلایی، گفتار الله و رسول ج مقدم بر تمام گفته‌‌ها بوده و فهم نصوص کتاب و سنت مطابق با قواعد شرعی و لغت عرب انجام می‌گرفته است.

مسلمانان در این دوران به تمام امور شریعت عامل بوده‌اند. به تمام کلیات و جزئیات و آحاد و عموم شریعت عمل می‌کردند. و نصوص متشابهات را به نصوص محکمات ارجاع می‌دادند. بنابراین برشریعت استقامت می‌داشتند و عامل بودندو محکم به آن چنگ زده بودند. نه چیزی از شریعت کم می‌نمودند و نه چیزی را اضافه می‌نمودند. چگونه امکان دارد مسلمانان دراین عصرطلایی چیزی در دین اضافه و کم کنند، در حالی که آنان متمسک به گفتار پیامبری هستند که از هر گونه خطا واشتباه درامان است.

ثانیاً: پس ازعصر صحابه، تابعین وتبع تابعین کسانی بعد از آن‌‌ها آمدند که بدعت‌های زیادی در میانشان رواج پیدا کرد وهر شخص رأی و نظر خویش را برگزید. نصوص شریعت مطابق با امیال و خواسته‌‌های افراد وگروه‌های تأویل و تحریف شد. شریعت را ر‌ها نمودند وراه مؤمنین را ترک گفتند. الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا١١٥ [النساء: ۱۱۵]. «و هرکس پس ازروشن شدن راه هدایت برای او، با پیامبر مخالفت کند و راهی غیر از راه مؤمنان در پیش گیرد، وی را به همان سو که رو کرده برگردانیم و او را وارد جهنم می‌کنیم که جایگاه بدی است».

پروردگار از روی فضل وکرم خویش، در هر دورانی علمای توانایی را در مقابل بدعت ‌هایی که چهره‌ی دین را زشت جلوه داده‌اند برمی انگیزد تا زنگار از جمال زیبای دین بزدایند و سنت‌‌های اصیل دین را احیا کنند و این همان وعده‌ی الهی است که فرموده: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩ [الحجر: ۹]. «ما خود قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما خود نگهدار آنیم».

پیامبر ج در حدیثی می‌فرماید: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي قَائِمَةً بِأَمْرِ اللَّـهِ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ أَوْ خَالَفَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللَّـهِ وَهُمْ ظَاهِرُونَ عَلَى النَّاسِ» [۱۴۹]. «همواره گروهی از امت من فرمان الله تعالی را عامل هستند، مخالفت مخالفان و یاری نکردن ایشان ضرری به آنان نمی‌رساند، این شیوه تا صدور فرمان الهی همچنان ادامه دارد و این گروه همواره پیروز میدان می‌باشند».

سوم: در اواخر قرن چهاردهم هجری گروهی به ریاست عبدالله الحبشی ظهورنموده‌اند که پیام ضلالت و گمراهی خویش را از حبشه به سرزمین شام و از آنجا تا لبنان گسترش داده است. مردم را دعوت می‌دهد و بسیاری از مردم از دعوت او پیروی نموده‌اند.

عقیده‌ی این فرد، ترکیبی ازاعتقادات جهمیه، معتزله، قبوریه و صوفیه است. از عقیده‌ی باطل خود بشدت دفاع می‌کند مناظر‌های تشکیل داده است و خیلی تعصب دارد. این گروه کتاب‌‌ها و مجلاتی نیز به چاپ رسانده‌اند.

کسی که اعتقادات این گروه را به دقت بررسی قرار دهد، متوجه خواهد شد که این گروه از اهل سنت والجماعت خارج هستند.

مختصری از اعتقادات این گروه:

۱- این گروه در مسئله‌ی ایمان پیرو مذهب مرجئه، در حالی که اعتقاد مسلمانان از عصر صحابه تا امروز این بوده که: الایمان: قول بالسان، اعتقاد بالقلب و عمل بالجوارح، ایمان عبارت است از: گفتار با زبان، اعتقاد به قلب و عمل به اعضاء.

بنابر این همراه با تصدیق، موافقت، انقیاد و خضوع برای شرع مطهر لازمی است. در غیر این صورت ادعای ایمان، صحیح نیست. سلف امت در مورد تعریف ایمان همین عقیده را داشته‌اند از جمله قول امام شافعی است که می‌گوید اجماع صحابه و تابعین و تبع تابعین و کسانی که ما با آن‌‌ها بوده ایم بر این است که می‌گویند: الایمان قول و عمل و نیة، لایجزی واحد من الثلاث إلا بالآخر. ایمان قول، عمل و نیت است، این سه مورد بدون یکدیگر ناقص هستند و کفایت نمی‌کنند.

۲- گروه حبشی‌‌ها معتقد به استغاثه و استعاذه از اموات هستند و معتقدند که می‌توان از مرده‌‌ها و دیگران به جز ذات الله تعالى درخواستِ طلب و کمک نمود و به آنان پناه برد؛ در حالی که این کار طبق نص صحیح قرآن و اجماع مسلمانان، شرک اکبر است. این همان اعتقاد مشرکین صدر اسلام است.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ [یونس: ۱۸]. «و غیر از الله چیزهایی را می‌پرستند که نه سودشان می‌رساند و نه زیان، و می‌گویند: این‌ها شفیعان ما نزد الله هستند».

الله تعالى فرموده: ﴿فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ٢ أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ٣ [الزمر: ۲ – ۳]. «پس الله را بندگی کن در حالی که دین را برای او خالص کرده ای، آگاه باش که عبادت و دین خالص برای الله است، وکسانی که جز الله، دوستان و یاورانی گرفته‌اند (می‌گویند:‌) ما آن‌ها را عبادت نمی‌کنیم جز برای این که ما را به الله نزدیک کنند. به یقین الله درباره‌ی آنچه اختلاف می‌کنند میانشان داوری خواهد کرد. بی‌تردید، الله تعالى آن کسی را که دروغ پرداز کفر پیشه است هدایت نمی‌کند».

الله تعالى فرموده: ﴿قُلۡ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ٦٣ قُلِ ٱللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنۡهَا وَمِن كُلِّ كَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِكُونَ٦٤ [انعام: ۶۳ - ۶۴]. «بگو: چه کسی شما را از ظلمات خشکی و دریا می‌رهاند، در حالی که او را [آشکارا] و نهانی به زاری می‌خوانید که اگر ما را از این (مهلکه) برهاند، بی‌گمان از شاکران خواهیم شد. بگو الله تعالى شما را از آن (اهوال و شدائد) و از هر غم و اندوهی می‌رهاند. سپس (با این وجود برای او) شما شریک و انباز می‌سازید».

الله تعالى فرمود: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨ [الجن: ۱۸]. «و همانا مساجد وی‍‍‍‍‍ژه‌ی الله است، پس هیچکس را با الله نخوانید».

الله تعالى فرمود: ﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ١٤ [فاطر: ۱۳ - ۱۴]. «این است الله که پروردگار شماست. فرمان روایی از آن اوست، و کسانی را که غیر از او می‌خوانید، مالک پوست هسته‌ی خرمایی هم نیستند. اگر آن‌ها را بخوانید، صدای شما را نمی‌شنوند و اگر می‌شنیدند پاسختان نمی‌دادند، و روز قیامت شرک شما را انکار می‌کنند؛ و (هیچ کس) مثل (الله) آگاه، تو را خبر دار نمی‌کنند».

رسول الله ج فرموده: «الدُّعَاءُ هُوَ الْـعِبَادَةُ» [۱۵۰]. «دعا همان عبادت است».

آیات قرآن بر این امر دلالت دارند که مشرکین صدر اسلام می‌دانستند که الله تعالى خالق و رازق و نفع دهنده و ضرر دهنده است؛ اما آن‌‌ها معبودان باطل خود را عبادت می‌کردند تا برای آنان نزد الله تعالى شفاعت کنند؛ و آنان را به پروردگار نزدیک کنند. الله تعالى مشرکین را با وجود داشتن آن عقیده و شرکی که انجام می‌دادند تکفیر نمود و به پیامبر دستور داد با آنان بجنگد تا عبادت تن‌‌ها برای الله تعالى انجام پذیرد.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِ [انفال: ۳۹]. «و با آن‌ها بجنگید تا دیگر فتنه ای (شرکی) نباشد و دین به طور کامل از آن الله گردد».

علما در مسایل عقیدتی کتاب‌‌های زیادی تألیف و اسلام حقیقی را که الله تعالى بخاطر آن پیامبران و کتاب‌‌های آسمانی را نازل فرموده بیان نموده‌اند. همچنین علمای دین در مورد عقاید واعمال اهل جاهلیت که مخالف با شریعت الهی هستند، بیان نموده‌اند. از بهترین کتاب‌‌ها در این زمینه، کتاب‌‌های شیخ الاسلام ابن تیمیه است. یکی از کتاب‌‌های بسیار مفید و مختصر کتاب [قاعدةٌجلیلةفی التوسل و الوسیلة] است.

۱- قرآن نزد این گروه، کلام حقیقی الله تعالى نیست؛ در حالی که به نص قرآن و سنت و اجماع مسلمانان، الله تعالى دارای صفت کلام است. هر وقت و به هر کیفیتی که بخواهد آنگونه که شایسته‌ی ذا ت پاکش است سخن می‌گوید. قرآن کریم کلام الهی است.«القرآن الکریم کلام الله تعالى حقیقةً حروفه و معانیه» حروف و معانی قرآن پاک کلام حقیقی الله تعالى است.

پروردگار در قرآن می‌فرماید: ﴿وَإِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٱسۡتَجَارَكَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ يَسۡمَعَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ [التوبه: ۶]. «و اگر کسی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام الله تعالى را بشنود».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا [نساء: ۱۶۴]. «و الله تعالى با موسی سخن گفت، سخن گفتنی».

الله تعالى فرموده: ﴿وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗا [الانعام: ۱۱۵]. «و سخن پروردگارت از لحاظ صدق و عدل، تمام و کمال است».

الله تعالى فرموده: ﴿وَقَدۡ كَانَ فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ يَسۡمَعُونَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعۡدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ [البقره: ۷۵]. «گروهی از آنان، سخن الله را می‌شنیدند و بعد از درک آن، تحریفش می‌کردند در حالی که خود می‌دانستند».

الله تعالى فرموده: ﴿يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُواْ كَلَٰمَ ٱللَّهِۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَٰلِكُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُ [الفتح: ۱۵]. «می‌خواهند سخن الله را تغییر دهند بگو: هرگز از ما پیروی نخواهید کرد، الله از پیش چنین گفته است».

آیات در این موضوع بسیار هستند. این عقیده از سلف صالح به تواتر نقل شده است همانگونه که نصوص قرآن و سنت بیانگر آن هستند.

۲- این گروه معتقد به تأویل نصوص قرآن و سنت در مورد صفات الهی هستند؛ در حالی که این عقیده بر خلاف عقیده‌ی اجماعی مسلمانان از زمان صحابه، تابعین و پیروان آن‌‌ها تا به امروز هست؛ زیرا صحابه، تابعین و... معتقد هستند که ایمان به آیات و احادیث اسماء و صفات الله تعالى واجب است. بدون تحریف، تعطیل، تکییف و تمثیل. صحابه، تابعین و پیروانشان معتقد هستند که الله تعالى مثل و مانند ندارد و در عین حال سمیع و بصیر است. اهل سنت، صفاتی را که الله تعالى، ذات پاک خود را به آن‌‌ها موصوف نموده است، معترف هستند و آن‌‌ها را نفی نمی‌کنند، تحریف نمی‌کنند و تغییر نمی‌دهند. برای صفات الهی کیفیت و مثال بیان نمی‌کنند و صفات الهی را با صفات مخلوق مشابهت نمی‌دهند؛ زیرا ذات احدیت مثل و مانند و شریک ندارد.

امام شافعی / می‌گوید: «آمنت بالله وبمـا جاء عن الله، علی مراد الله، آمنت برسول الله وبمـا جاء عن رسول الله، علی مراد رسول الله».

امام احمد / در مورد آیات صفات می‌گوید: «نؤمن بـها ونصدق ولانرد شیئا ونعلم ان ما جاء به الرسول حق وصدق ولانرد علی رسول الله ولا نصف الله بأكثر مـمـا وصف به نفسه».

۳- از عقاید باطل این گروه: نفی صفت علو الهی بر مخلوقات است؛ در حالی که عقیده‌ی مسلمانان به استناد آیات قطعی قرآن و احادیث پیامبر و پذیرش عقل سلیم و فطرت صحیح این است که الله تعالى از مخلوقات برتر و بالاتر و والاتر است، ذات پاک الله تعالى مستوی علی العرش است، چیزی از امور بندگان از او پنهان نیست.

الله تعالى در هفت جا در قرآن می‌فرماید: ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ [یونس: ۳].

الله تعالى می‌فرماید: ﴿إِلَيۡهِ يَصۡعَدُ ٱلۡكَلِمُ ٱلطَّيِّبُ وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ يَرۡفَعُهُ [فاطر:۱۰]. «سخنان پاکیزه به‌سوی او بالا می‌رود و عمل صالح آن را بالا می‌برد».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِ [الانعام: ۶۱]. «و اوست غالب، بالای بندگان خود».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ [البقره: ۲۵۵]. «و او بلند مرتبه بزرگ قدر است».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى١ [الاعلی: ۱]. «به پاکی یادکن نام پروردگار بزرگوار خود را».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِۤ يَسۡجُدُۤ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ مِن دَآبَّةٖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ٤٩ يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ٥٠ [النحل: ۵۰]. «هر چه در آسمآن‌ها و در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، جملگی الله را سجده می‌کنند و تکبر نمی‌ورزند، می‌ترسند از پروردگار خود از بالای خویش و هر چه دستور می‌یابند همان می‌کنند».

بسیاری از احادیث پیامبر ج بر همین مطلب دلالت دارد. از جمله قصه معراج رسول الله ج که به تواتر ثابت است که رسول الله ج از آسمآن‌‌ها را یکی پس از دیگری بالا رفت تاآن که به پروردگار نزدیک شد و الله تعالى پنجاه نماز را بر او فرض گردانید و پیامبر پیوسته بین موسی ÷ و پروردگار رفت و آمد می‌کرد و موسی ÷ از پیامبر می‌پرسید که الله تعالى چند نماز براو فرض گردانیده و پیامبر به موسی خبر می‌داد، و موسی ÷ به پیامبر ج می‌گفت: نزد پروردگار برگرد و از او بخواه تا نماز‌ها را کمتر کند. پیامبر ج بسوی پروردگار بالا می‌رفت و از او تقاضای تخفیف می‌کرد.

در صحیح بخاری و مسلم از حدیث ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمود: «لَمَّا خَلَقَ اللَّـهُ الْـخَلْقَ كَتَبَ فِي كِتَاب، فَهُوَ عِنْدَهُ فَوْقَ الْـعَرْشِ: إِنَّ رَحْمَتِي تَغْلِبُ غَضَبِي» [۱۵۱]. «هنگامی که الله تعالى مخلوقات را آفریده در کتابی که نزد الله تعالى بالای عرش است؛ نوشت‌: همانا رحمت من بر خشمم، غلبه پیدا می‌کند».

در بخاری مسلم از حدیث ابو سعید خدری روایت است که پیامبر ج فرمود: «أَلَا تَأْمَنُونِي وَأَنَا أَمِينُ مَنْ فِي السَّمَاءِ ؟» [۱۵۲]. «آیاشما مرا امین نمی‌دانید درحالی که من امین اهل آسمان هستم».

درصحیح ابن خزیمه و سنی ابو داود روایت است که رسول الله ج فرمود: «الْـعَرْشُ فَوقَ الْـمَاءِ، وَاللَّـهُ فَوقَ الْـعَرْشِ، وَهُوَ يَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ» [۱۵۳].

در صحیح مسلم و دیگران در داستان جاریة آمده است که رسول الله ج به اوگفت: «أَيْنَ اللَّـهُ ؟» «الله تعالى کجاست»؟ او در جواب گفت: الله تعالى در آسمان است، پیامبر ج فرمود: «مَنْ أَنَا »؟ من چه کسی هستم ؟ جاریه در جواب گفت: تو پیامبر خدا هستی ؛ پیامبر فرمود: «أَعْتِقْهَا فَآن ها مُؤْمِنَةٌ» او را آزاد کن زیرا این کنیز با ایمان است».

مسلمانان با این عقیده‌ی صحیح روزگار گذرانده‌اند، صحابه، تابعین، تبع تابعین و پیروان آنان تا به امروز بر همین عقیده بوده‌اند؛ علمای مسلمین بخاطر اهمیت این موضوع و کثرت دلایل که بیش از هزار دلیل دارد، تألیفات مستقلی در این زمینه ارائه داده‌اند؛ مانند حافظ ابی عبدالله الذهبی در کتابش بنام [العُلوّ للعلِی الغفار] و حافظ ابن القیم در کتابش «اجتماع الجیوش الإسلامیة».

۱- فرقه‌ی احباش در مورد برخی از صحابه رسول الله سخنان ناروائی به زبان می‌آورند و معاویه (س) را به صراحت تمام فاسق می‌دانند و در این قضیه با روافض هم عقیده هستند؛ درحالی که مسلمانان مؤظف هستند در مورد مشاجرات صحابه، زبان خود را حفاظت کنند، به فضایل صحابه و برتری و بزرگی اصحاب رسول الله معترف و معتقد باشند.

پیامبر ج در حدیثی می‌فرمایند: «لَا تَسُبُّوا أَصْحَابِي فَلَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدِهِمْ وَلَا نَصِيفَهُ» [۱۵۴]. «اصحاب مرا دشنام ندهید. زیرا اگر یکی از شما به‌اندازه‌ی کوه احد، طلا انفاق کند با یک یا نصف مدی که اصحاب من انفاق می‌کنند، برابری نمی‌کند». (مد‌، پیمان‌های است که برخی آن را به‌اندازه‌ی پر و دو کف دست دانسته‌اند).

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠ [الحشر: ۱۰]. «و کسانی که پس از آنان آمدند می‌گویند: پروردگارا! ما و آن برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفته اند، بیامرز؛ ودر دل هایمان نسبت به کسانی که ایمان آورده‌اند کینه ای مگذار. پروردگارا! به راستی تو رئوف ومهربانی».

اهل سنت در طول تاریخ، عقیده‌ی شان نسبت به صحابه همین بوده است. امام ابو جعفر طحاوی در بیان عقیده‌ی اهل سنت و جماعت می‌گوید: اصحاب رسول الله ج را دوست داریم بدون آنکه درحق کسی از آنان غلو و افراط کنیم، از هیچ فردی از صحابه اعلام برائت و بیزاری نمی‌کنیم، با دشمنان صحابه بغض می‌ورزیم. با کسانی که در مورد صحابه سخنان ناشایست بر زبان جاری می‌کنند، مخالفت و دشمنی می‌ورزیم، در مورد یاران رسول الله ج سخنی جز خیر و خوبی بر زبان جاری نمی‌کنیم.

محبت صحابه و یاران جان نثارش از دین، ایمان و احسان است و بغض با صحابه، کفر، طغیان و نفاق است.

چهارم: گروه احباش در مورد فتوا‌هایی که صادر می‌کند، راه تکروی و مخالفت با جمع مسلمانان و مخالفت با نصوص قرآن و سنت را در پیش گرفته است.

به عنوان مثال: قمار با کفار را جایز می‌دانند تا از این طریق بتوان اموالشان را تصاحب نمود؛ سرقت حیوانات و محصولات کشاورزی کفار را جایز می‌دانند؛ مشروط به این که منجر به فتنه و در گیری نشود. ربا با کفار را جایز می‌دانند؛ معتقدند افراد نیاز مند در بخت آزمایی‌های حرام شرکت کنند!!.

نگاه شهوانی به زنان بیگانه را از طریق تلویزیون و یا نگاه در آیینه جایز می‌دانند!! استمرار نگاه به زنان بیگانه را جایز می‌دانند.

نگاه مرد به بدن زن نامحرم را جایز می‌دانند!! خروج زنان در اماکن عمومی همراه با آرایش و استفاده از عطر را جایز می‌دانند به شرطی که زن قصد جلب توجه مردان را نداشته باشد!! اختلاط بین مردان و زنان را جایز می‌دانند. و فتاوایی از این قبیل که گناهان کبیره را جایز می‌دانند و دستورات شریعت را نقض می‌کنند. نسأل الله العافیة من أسباب سخطه و عقوبته.

پنجم: این گروه با وقاحت تمام سب و شتم علمای ربانی و زبان درازی نسبت به آنان می‌پردازند تا مردم را از توجه به کتاب‌‌ها و اقوال علمای واقعی متنفر سازند؛ بلکه علمای امت و در رأس آنان شیخ الاسلام ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن تیمیة را تکفیر می‌کنند. تا جایی که آقای عبدالله الحبشی رئیس فرقه احباش کتابی را در رد ابن تیمیة تألیف نموده است و این امام بزرگوار را گمراه دانسته است، و اقوالی را به او نسبت داده است که او هرگز آن‌‌ها را نگفته است. به دروغ سخنانی را به او نسبت داده است؛ الله تعالى خودش او را کفایت می‌کند؛ بدون تردید بدون تردید طرفین دعوا نزد او تعالى جهت فیصله و حسابرسی حاضر خواهند شد.

به شخصیت امام مجدد شیخ بن محمد بن عبدالوهاب و دعوت اصلاحی ایشان در قلب جزیرة العرب، بسیار حمله می‌کنند. شخصیتی که با شرک با تمام ابعادش مبارزه نمود و به ارج نهادن به مقام قرآن و سنت رنج‌ها کشید و جهت زدودن بدعات و احیای سنت‌‌های زیبای رسول الله ج شبانه روز تلاش نمود.

پروردگار آثار دعوت اصلاحی شیخ محمد بن عبدالوهاب را در تمام نقاط جهان اسلامی انتشار داد و افراد زیادی را توسط ایشان هدایت نمود. اما این گروه نادان تیر‌های خود را بسوی این منهج صحیح نشانه گرفته‌اند و شبانه روز تلاش می‌کنند تا چهره‌ی اصلی این حرکت اصلاحی و رهبران آن را تخریب کنند و در صدد شبهه افکنی هستند. با تمام توان با عقاید این منهج که بر گرفته از آیات و احادیث صریح است مخالفت می‌ورزند و مردم را متنفر می‌سازند و می‌خواهند سدّ راه آن باشند.

مخالفت و لجاجت این گروه با این دسته از علمای امت دلیل واضح و روشنی است بر حقد و کینه‌ی قلبی ایشان با تمام دعوتگران بسوی توحید و کسانی که مردم را ارشاد و راهنمایی می‌کنند تا به عصر صحابه بر گردند و اعتقاد و عمل آن بزرگواران و کسانی را که در قرون پرخیز و برکت صحابه و تابعین و تبع تابعین می‌زیسته‌اند، برگزینند. این گروه از اهل اسلام و حقیقت آن خیلی فاصله دارند.

ششم: بنابر مطالبی که بیان شد و مواردی که از ذکر آن خود داری شد، انجمن دائم پژوهش‌‌های علمی و افتا بیانیه‌ی ذیل را صادر نموده و اعلام می‌دارد:

۱- جماعت احباش فرق‌های گمراه و خارج از اسلام و جماعت مسلمین (اهل سنت و جماعت) است.

ما ایشان را دعوت می‌دهیم که به حق و عقیده و عمل صحابه و پیروان راستین آنان در تمام زمینه‌‌ها برگردند، این کار برای آنان بهتر و سودمندتر است.

۲- اعتماد بر فتوا‌های این گروه جایز نیست؛ زیرا گفته هایشان مخالف با آیات و احادیث صریح است. این گروه نصوص شریعت را تأویل و تحریف می‌کنند، در مجموع اعمال و اقوال ایشان سبب می‌شود که نمی‌توان به گفته هایشان اعتماد نمود.

۳- آنچه را که به عنوان حدیث بیان می‌کنند نمی‌توان بر آن اعتماد نمود، نه از جهت سند حدیث و نه از جهت معانی و مفاهیم.

۴- مسلمانان در هر جا که هستند باید هوشیار باشند که گرفتار گمراهی‌‌های آن‌‌ها نشوند و با هر اسم و شعاری که وارد میدان شوند آنان را شناسایی کنند و فریب خوردگان را توجیه و ارشاد نمایند و افکار و عقاید فاسد آنان را بر ملا سازند.

انجمن دائم پژوهش‌‌های علمی ضمن صدور این اعلامیه، از پروردگار مسئلت دارد که با اسماء حسنی و صفات علیای خویش، مسلمانان را از تمام فتنه‌‌ها در امان نگه دارد و گمراهان را هدایت نصیب فرماید؛ و حال و روز آنان را سامان بخشد. مکر مکاران را به خودشان برگرداند و مسلمانان را از شر آنان در امان نگه دارد، او تعالى بر هر چیز قادر است.

صلی الله وسلم علی نبینا محمد و آله و اصحابه و من تبعهم بإحسان.

انجمن دائم پژوهش‌‌های علمی وافتا، کتاب (فتاوی و بیانات مهمه ص ۳۹)

[۱۴۷] بخاری (۶۴۲۹،۳۵۶۱،۲۶۵۲). [۱۴۸] احمد (۴/۱۲۶) و ابوداود (۴۶۰۷) ترمذی (۲۶۷۶). [۱۴۹] مسلم (۱۹۲۳،۱۹۲۰،۱۵۶). [۱۵۰] احمد (۴/۲۷۶،۲۷۱،۲۶۷) ابوداود (۱۴۷۹) ترمذی (۲۹۶۹،۳۲۴۷،۳۳۷۲) ابن ماجه (۳۸۲۸) نسائی در الکبری (۱۱۴۶۴) ترمذی گفته: (حسن صحیح). [۱۵۱] بخاری (۷۴۰۴) مسلم (۱۷۵۱). [۱۵۲] بخاری (۴۳۵۱) مسلم (۱۰۶۴). [۱۵۳] این گفتار از عبد الله ابن مسعود است، در معارج القبول (۱/۱۵۴) گفته: (قال الذهبی: رواه عبدالله ابن احمد فی السنة و ابوبکر بن المنذر و ابو احمد العسال و ابوالقاسم الطبرانی و ابو الشیخ و ابوالقاسم اللا لکائی و ابو عمر و الطلمنکی و ابوبکر البیهقی و ابو عمر بن عبدالبر فی توالیفهم و إسناد صحیح) و یشهد له حدیث ابو داود (۴۷۲۶) در کتاب السنة، و حدیث الدارمی (۳۴۱) فی المقدمة. [۱۵۴] بخاری (۳۶۷۳) مسلم (۲۵۴۰). مُد از پیمانه‌های قدیمی است و برخی مقدار آن را تقریباً ۶۷۵ گرم دانسته اند.