[۱۳۶] معنای طاغوت و معنای قصد شکایت به طاغوت
س: بطور عام معنای طاغوت را با اشاره به تفسیر ابن کثیر تحت آیهی: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا٦٠﴾ [النساء: ۶۰]. «آیا ندیدی کسانی را که گمان میکنند به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان آوردهاند، ولی میخواهند برای داوری نزد طاغوت {وحکام باطل}بروند؟! با این که به آنها دستور داده شده است که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان میخواهدآنان را گمراه کند، گمراهی (بسیار) دور از حق»!.
لطفاً این دو مسئله را توضیح دهید:
اول: بطور عام معنای طاغوت چیست؟
آیا آنطورکه ابن کثیر میگوید: طاغوت به هر کسی بجز اللهکه برای داوری و قضاوت به او مراجعه میکنند گفته میشود؟ تا به این نتیجه برسیم که کسانی که مطابق شریعت حکم نمیکنند و کسانی که به طاغوت مراجعه میکنند، کافر میشوند.
دوم: ﴿يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ﴾ یعنی چه؟ چرا که برخی میگویند: در این جا منظور از اراده، ارادهی باطنی است و این را کسی نمیداند، پس بنابر این نمیتوان کسی را که به نزد حاکم و قاضی غیر مسلمان برود، تکفیر کرد، مگر زمانِی که از ارادهی باطنی فرد، آگاه باشیم و چنین چیزی ممکن نیست. (آیا) ارادهی فرد با استدلال از حدیث پیامبر حمل بر منعای ظاهری میشود، که فرد بدان حکم خشنود و راضی است و از آن پیروی میکند... کدام یک صحیح است ؟
ج: اولا: معنای عام طاغوت این: هر آنچه که به غیر از الله تعالى عبادت شود، او طاغوت است، چه بوسیلهی نماز، یا روزه، یا نذر، یا ذبح، یا پناه بردن به او در اموری که به الله تعالى اختصاص دارد مانند: دفع ضرر یا جلب منفعت یا بجای قرآن و سنت در اختلافات او را حکم و داور قرار دهند و مانند اینها... (همه طاغوت هستند). منظور از طاغوت در آیهی فوق به هر چیزی جز قرآن و سنت گفته میشود که برای داوری و قضاوت به آن مراجعه کنند، (که شامل) قوانین و برنامههای ساخته وپرداختهی بشر است. یا رسم و رسوم ارثی و یا سران قبایل است (که طبق رای و نظر خود) بین مردم داوری میکنند. یا هرچه رهبر یک حزب و گروه تشخیص دهد و اعلام بدارد و یا یکی از کاهنان و فالگیران اظهارکند.
به این ترتیب روشن میشود که: قوانین و برنامههایی که بشر از خود ساخته است تا مردم برای داوری به آن مراجعه کنند در واقع شبیه شریعت الهی در پذیرفتن است و در معنای طاغوت داخل است. البته هرکس بجز الله مورد عبادت مردم قرار گیرد و راضی نباشد مانند: پیامبران و صالحان، به اینها طاغوت گفته نمیشود.بلکه طاغوت همان شیطان جنی و انسانی است که آنان را به این عمل دعوت داده و آن را برایشان زیبا جلوه داده است.
دوم: منظور از اراده در آیهی: ﴿يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ﴾ [النساء: ۶۰]. همان است که با عمل، قرائن و نشانههایی که بیانگر قصد و ارادهی فرد است، همراه باشد، به دلیل این آیهی بعدی که میفرماید: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودٗا٦١﴾ [النساء: ۶۱]. «وهنگامیکه به آنها گفته شود: «بهسوی آنچه الله نازل کرده و بهسوی پیامبر ج بیایید منافقان را میبینی که از تو اعراض و رویگردانی میکنند».
و نیز سبب نزول این آیه را که ابن کثیر و دیگر مفسران ذکر کردهاند [۲۴۱]، بیانگر همین معناست. پیروی کردن از حکم صادره دلیل رضایت فرد است و به این ترتیب اشکال فردی که میگوید: اراده، امری باطنی است و نمیتواند بر فرد حکمی صادرکرد مگر زمانی که از باطن فرد اطلاع داشته باشیم و این امری غیر ممکن است؛ برطرف میشود.
و بالله التوفیق و صلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه و سلم
انجمن دایم پژوهشهای علمی و افتا (۱/۵۴۲)
[۲۴۱] ابن کثیر ۱/۵۲۰.