[۳۱] اعلامیهی «هیأت علمای عالی رتبه» پیرامون خطر تکفیر و عملیات انفجاری و انتحاری و پیامدهای ناگوار آن تا مرز ریختن خون انسانها و تخریب منازل و مراکز فعالیتهای تجاری و خدماتی و فرهنگی و غیره...
الحمد لله، والصلاة والسلام علی رسول الله، وعلی آله وصحبه ومن اهتدی بهداه، اما بعد:
مجلس هیأت علمای عالی رتبه در چهل و نهمین نشست خود در مورخه ۲/۴/۱۴۱۹ هجری در شهر طائف اعلامیهای صادر نمود در مورد خطر تکفیر افراد وعملیات بمب گذاری و انفجار، و پیامدهای ناگوار آن که منجر به کشته شدن انسانهای بیگناه، تخریب مراکز شهری و منازل، به هدر رفتن اموال عمومی و ایجاد فضای رعب و وحشت، و به خطرانداختن امنیت جامعه میشود، با توجه به اهمیت موضوع، مجلس علما تصمیم گرفت تا از روی خیرخواهی و نصیحت برای مردم و بیان حکم الهی و انجام وظیفه وتبیین حکم شرعی برای کسانی که امر بر آنان مشتبه شده است، رأی خود را در چند بند صادر نماید:
۱- تکفیر مانند حلال و حرام و واجب، حکمیشرعی است و صدور آن به الله و رسولش برمیگردد (یعنی باید مستند به دلیل شرعی باشد) این گونه نیست که هرگاه در موردی واژهی کفر به کار رفته باشد، منظور از آن کفرِ اکبر و خروج از دین باشد.
با توجه به این اصل که بازگشت حکم تکفیر به الله و رسول است ما اجازه داریم حکم تکفیر را فقط در مورد کسانی صادر کنیم که آیات قرآن و احادیث پیامبر ج به صورت واضح بر آن دلالت دارند، به محض گمان و شبهه نمیتوان افراد را تکفیر نمود؛ زیرا بر تکفیر، احکام مهمی اجرا میشود. در بحث حدود و قصاص با وجود شبهه حکم شرعی لغو میشود، درصورتی که احکامی که بر حدود مترتب میشوند کمتر از احکام مترتب بر تکفیر است، بنابر این در صورت وجود شبهه از باب اَولی حکم تکفیر صادر نمیشود، از همین جهت است که رسول الله ج از تکفیر مسلمانان برحذر داشته است، و فرموده: «أَيُّمَا رَجُلٍ قَالَ لِأَخِيهِ يَا كَافِرُ فَقَدْ بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا، وإِنْ كَانَ كَمَا قَالَ وَإِلَّا رَجَعَتْ عَلَيْهِ» [۹۳]. «هر کسی به برادر مسلمانش بگوید: ای کافر، این گفته بریکی از آن دو برمیگردد، چنانچه گفتهاش به جا باشد (حکم صادره وارد است) اما اگر کفر را به غیر موردش نسبت دهد، خودش کافر میشود».
چه بسا که در مواردی میتوان از قرآن وسنت حکم تکفیر را برداشت نمود اما به دلیل وجود یکی از موانع کفر، نمیتوان حکم تکفیر را برای افراد صادر کرد.
باید توجه داشت که حکم تکفیر مانند بقیهی احکام، زمانی قابل اجرا است که اسباب، شروط و انتفای موانع، کامل باشند؛ به عنوان مثال: یکی از اسباب ارث، قرابت است اما درصورت وجود مانع، مانند اختلاف دین، حکم ارث لغو میشود. به مثالی دیگر توجه کنید: چنانچه شخص مؤمنی را با اجبار واکراه وادار به کفر کنند، کافر نمیشود؛ زیرا اسباب و شرایط کامل نیست. در مواردی انسان از شدت خوشحالی یا ناراحتی کلمهی کفر را بر زبان میآورد، اما کافر نمیشود؛ زیرا قصد و ارادهای نداشته است. آنگونه که در داستان شخصی که در صحیح مسلم روایت شده آمده است؛ ایشان گفت: «اللَّـهُمَّ أَنْتَ عَبْدِي وَأَنَا رَبُّكَ أَخْطَأَ مِنْ شِدَّةِ الْـفَرَحِ» [۹۴]. «بار الها! تو بنده من ومن رب تو هستم؛ ایشان از شدت خوشحالی کلمات را جابجا و اشتباه بر زبان آوردند».
شتاب زدگی و عجله در صدور حکم تکفیر پیامدهای ناگواری دربر خواهد داشت از جمله: حلال شمردن خون و مال، محرومیت از ارث، فسخ نکاح، و کلیه مواردی که بر یک مرتد اجرا میشوند، پس در قضیهای با این اهمیت چگونه مومن اجازه دارد با کوچکترین شبههای اظهار نظر نموده و اقدام نماید، حال اگر لبهی تیز تکفیر متوجه حکام مسلمین شود خطرش چندین برابر بیشتر است؛ زیرا مردم علیه آنان خروج نموده و از فرمان حاکم سرپیچی میکنند، هرج ومرج و بینظمی همه جا را فرا گرفته، قتل و کشتار و فساد همه شهرها و شهروندان را فرا میگیرد، از همین رو، پیامبر ج از پیمان شکنی با حکام اسلامی و خروج علیه آنان منع نموده است و در حدیثی میفرماید: «وَأَنْ لَا نُنَازِعَ الْـأَمْرَ أَهْلَهُ إِلَّا أَنْ تَرَوْا كُفْرًا بَوَاحًا عِنْدَكُمْ فِيهِ مِنْ اللَّـهِ بُرْهَانٌ» [۹۵].«نباید با والیان و حکام، به خاطر حکومت، درگیر شویم مگر زمانی که کفر آشکاری را دیدید و برای آن از جانب الله تعالى دلیل و برهانی داشتید. (در این صورت میتوانید مخالفت کنید».
قید «إِلَّا أَنْ تَرَوْا» بیانگر این مفهوم است که به مجرد گمان و شایعه، نمیتوانید علیه ولی امر مسلمین خروج نمایید.
قید «كفْرًا» مبین این مورد است که در صورت مشاهدهی فسق و گناهان کبیره مانند: ظلم و شرابخواری و قمار بازی، معاملات حرام، باز هم خروج جایز نیست.
قید «بَوَاحًا» یعنی کفری که صریح و آشکار باشد بنا براین با کفر غیر صریح و غیر آشکار، خروج جایز نیست.
قید «عِنْدَكمْ فِیهِ مِنْ اللَّـهِ بُرْهَانٌ» جهت اقدام علیه حکومت باید دلایل کافی موجود باشد که صحیح الثبوت و صریح الدلالة باشند، بنابراین دلیلی که سندش ضعیف یا در دلالتش پیچیدگی و ابهام باشد کافی نیست.
قید «مِنْ اللَّـهِ» بیانگر این مطلب است که گفتهی هیچ فردی از علما هرچند که دارای مقام علمیبوده و مورد اعتماد باشد بدون دلیل صریح و صحیح از کتاب الله و سنت رسول الله ج، معتبر نیست. (زیرا فتوای عالِم، زمانی ضمانت اجرایی پیدا میکند که مستند به دلایل شرعی باشد).
این حدیث با این پنج قید، بیانگر اهمیت موضوع و پیامدهای ناشی از صدور حکم تکفیر و خروج علیه حکام است.
خلاصه مطلب این که: شتاب زدگی و عجله در صدور حکم تکفیر مسئلهای خطرناک است؛ زیرا الله تعالی میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٣٣﴾ [الأعراف: ۳۳]. «بگو الله تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است و (همچنین) گناه و ستم بدون حق، و اینکه چیزی را که الله تعالی دلیلی برای آن نازل نکرده شریک او قرار دهید، و به الله مطلبی نسبت دهید که نمیدانید».
۲- پیامدهایی که این طرز فکر اشتباه به دنبال خواهد داشت و منجر به حلال شمردن خون انسانها، هتک حرمت آبرو و حیثیت افراد، سلب اموال شخصی و دولتی، منفجر کردن منازل و ماشینها، تخریب مراکز خدماتی، خواهد شد که همهی این امور به اجماع مسلمانان حرام هستند؛ زیرا این امور منجر به تجاوز به جان و مال مردم و سلب آسایش و امنیت عمومی و ایجاد ناامنی اقتصادی و تجاوز به مصالح عمومی میشود که نیاز روز مرهی مردم در زندگی است.
دین اسلام مال و جان و آبروی مسلمانان را محترم شمرده است وتجاوز به هر کدام از آن را به شدت حرام شمرده است.
پیامبر ج در حجة الوداع و در آخرین سفارشاتش به امت چنین خطاب فرمودند: «فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَ رَبَّكُمْ أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ قَالُوا نَعَمْ قَالَ اللَّـهُمَّ اشْهَدْ» [۹۶]. «همانا مال و جان شما مانند این روز و این ماه و این سرزمین، محترم هستند وکسی حق ندارد که به ناحق، حرمت مال و جان برادر مسلمان خود را پایمال کند. (سپس پیامبر ج فرمود:) آیا دین را به شما رساندم؟ بار الها! تو گواه باش (که دین تو را به مردم رساندم».
پیامبر ج فرموده است: «كُلُّ الْـمُسْلِمِ عَلَى الْـمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَمَالُهُ وَعِرْضُهُ» [۹۷]. «تعرض به جان و مال و ناموس هر مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است».
پیامبر ج فرموده است: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْـقِيَامَةِ» [۹۸]. «از ظلم بپرهیزید، همانا ظلم سبب تاریکیها در روز قیامت است».
الله تعالی برای آدمکشانی که بدون حق و حساب دست به قتل و کشتار میزنند سخت ترین عذاب را در نظر گرقته است، و در مورد مقتولی که مؤمن است فرموده: ﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا٩٣﴾ [النساء: ۹۳].«هرکس مومنی را عمداً به قتل برساند جزای او جهنم است که در آن ماندگار میشود الله بر او غضبناک شده و او را لعنت میکند و برای او عذاب بزرگی مهیا نموده است».
در حق کافر ذمیفرموده است: ﴿وَإِن كَانَ مِن قَوۡمِۢ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُم مِّيثَٰقٞ فَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ وَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ﴾ [النساء: ۹۲]. «و اگر مقتول از زمره قومی بود که (کافر بودند و) میان شما و ایشان پیمانی برقرار بود (همچون اهل ذمه و هم پیمانان مسلمانان) پرداخت خون بها به کسان مقتول و آزاد کردن بردهی مؤمنی دیه او است».
مادامی که کافر ذمی از روی خطا و اشتباه کشته شود بر قاتل خونبها و کفاره لازم است، چگونه است زمانی که شخصی از روی عمد کافر ذمیآی را بکشد؟! طبیعی است که جرم و گناهش به مراتب بیشتر است.
در روایت صحیح از رسول خدا ج نقل شده است که ایشان فرمودند: «مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ یرِحْ رَائِحَةَ الْـجَنَّةِ وَإِنَّ رِیحَهَا تُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَرْبَعِینَ عَامًا» [۹۹]. «هرکس فرد معاهدی؛ کافری که با مسلمانان عهد و پیمان بسته است، را بکشد، بوی بهشت به مشامش نمیرسد، حال آنکه که بوی بهشت از مسافت چهل سال راه، به مشام میرسد».
۳- با توجه به رأی نهایی«مجلس هیئت علمای عالی رتبه» در رابطه با موضوع تکفیر مسلمانان بدون دلیل از قرآن و سنت، و پیامدهای ناگوارآن، برای تمام جهانیان اعلام میدارد آنچه که امروزه در بعضی از شهرها از قتل و کشتار و انفجار منازل، ماشینها و املاک خصوصی و دولتی و تخریب مراکز خدماتی اتفاق میافتد، عملی ضد اسلامی و جرمی نابخشودنی است، اسلام از چنین اعمالی بیزار است، مسلمانان چنین اعمالی را به شدت محکوم میکنند، این کارها توسط افرادی منحرف و گمراه صورت میگیرند که خود آنان باید پاسخگوی جنایت هایشان باشند و مجازات گردند، به هیچ عنوان آنچه توسط این جانیان صورت میگیرد به حساب اسلام و مسلمانان ملتزم به کتاب و سنت و متمسک به شریعت اسلام نیست؛ زیرا دین اسلام و فطرت بشری از چنین کارهایی بیزار است.
بنابر این آیات قرآن و احادیث رسول الله ج با قاطعیت آن را حرام میداند و از هر نوع همراهی و همکاری با این افراد برحذر میدارد.
الله تعالى میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُعۡجِبُكَ قَوۡلُهُۥ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَيُشۡهِدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلۡبِهِۦ وَهُوَ أَلَدُّ ٱلۡخِصَامِ٢٠٤ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيُفۡسِدَ فِيهَا وَيُهۡلِكَ ٱلۡحَرۡثَ وَٱلنَّسۡلَۚ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَسَادَ٢٠٥ وَإِذَا قِيلَ لَهُ ٱتَّقِ ٱللَّهَ أَخَذَتۡهُ ٱلۡعِزَّةُ بِٱلۡإِثۡمِۚ فَحَسۡبُهُۥ جَهَنَّمُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ٢٠٦﴾ [البقرة: ۲۰۴ – ۲۰۶]. «در میان مردم کسی یافته میشود که سخن او در زندگی دنیا، تو را به شگفت میاندازد و الله را بر آنچه در دل خود دارد گواه میگیرد و حال آنکه او سرسخت ترین دشمنان است، و هنگامی که پشت میکند و میرود (و یا در دنیا به ریاست و حکومتی میرسد) در زمین به تلاش میافتد تا درآن فساد و تباهی ورزد و زرع ونسل (انسانها و حیوانات) را نابود کند و الله تعالى فساد و تباهی را دوست نمیدارد، و هنگامیکه به او گفته میشود: از الله بترس (و به جای افساد اصلاح کن) عظمت و تکبر او را فرا میگیرد و (غرور) گناه (او را به بزهکاری وادار) میکند، پس دوزخ او را بسنده است و بد جایگاهی است».
همه مسلمانان هر جا که باشند بایستی همدیگر را به تمسک به حق سفارش کنند، نسبت به همدیگر خیرخواه باشند، در راه نیکی و پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمایند، و با سخنان استوار و بجا واندرزهای نیکو و زیبا امر به معروف و نهی از منکر نمایند و با همدیگر به شیوهی هر چه نیکوتر و طریقی بهتر استدلال و مناظره کنند، آن گونه که الله تعالی فرموده است: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [المائدة: ۲]. «در راه نیکی و پرهیز گاری با هم همکاری کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید و از الله تعالى بپرهیزید که مجازاتش شدید است».
و الله تعالی فرموده است: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ سَيَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٧١﴾ [التوبة: ۷۱]. «مردان و زنان با ایمان ولی (ویار ویاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و نماز را برپا میدارند، و زکات را میپردازند، و الله و رسولش را اطاعت مینمایند، الله تعالى به زودی آنها را مورد رحمت خویش قرار میدهد. الله توانا و حکیم است».
الله تعالى فرموده است: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾ [العصر: ۱ - ۳]. «به عصر سوگند، که انسانها همه در زیانند، مگر کسانی که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند و یکدیگر را به حق سفارش کرده، و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده اند».
پیامبر ج فرموده: «الدِّينُ النَّصِيحَةُ قُلْنَا لِمَنْ قَالَ لِلَّهِ وَلِكِتَابِهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَئِمَّةِ الْـمُسْلِمِينَ وَعَامَّتِهِمْ» [۱۰۰].«دین نصیحت و خیر خواهی است) پرسیده شد: برای چه کسانی؟ پیامبر ج فرمود: برای الله (بوسیلهی ایمان آوردن به الله، دوستی با دوستان الله و دشمنی با دشمنانش، داشتن اخلاص) و برای قرآن (که کلام الله است، تلاوت و عمل برآن) و برای پیغمبرش (با تصدیق رسالت رسول و پیروی از سنت او) ونصیحت برای پیشوایان مسلمین (فراگیری دین از علما، تکریم و احترام اهل علم) و نصیحت برای عموم مسلمانان (بوسیله ترغیب و تشویق آنان به آنچه که به صلاح دنیا وآخرتشان است».
پیامبر ج فرموده: «مَثَلُ الْـمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْـجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْـجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْـحُمَّى» [۱۰۱]. «مومنان در شفقت، دوستی و مهربانی با یکدیگر مانند اعضای یک پیکرند که اگر عضوی از آن بدرد آید، سایراعضا بیقرار میگردند و تب میشوند» [۱۰۲].
آیات و احادیث در این موضوع بسیار هستند.
به اسماء و صفات الله توسل میجوییم تا جنگ و اختلاف و قتل و کشتار را از میان مسلمانان ریشه کن نماید.
(هیأت علمای عالی رتبه به ریاست شیخ عبدالعزیز بن باز /، مجلهی «بحوث اسلامی». ش۵۶ وص۳۵۷).
[۹۳] بخاری (۶۱۰۴) مسلم (۶۰) و اللفظ له. [۹۴] مسلم (۲۷۴۷). [۹۵] بخاری (۷۰۵۶) مسلم (۱۷۰۹) قبل (۱۸۴۱). [۹۶] بخاری (۷۴۴۷،۷۰۷۸،۶۷۸۵،۶۰۴۳،۵۵۵۰،۴۴۰۶،۴۴۰۳،۱۷۴۱،۱۷۴۰،۱۷۳۸،۱۰۵،۶۷) مسلم (۱۶۷۹،۱۲۱۸). [۹۷] مسلم (۲۵۶۴). [۹۸] مسلم (۲۵۷۸) احمد (۲/۹۲) البیهقی فی الکبری (۲۰۲۳۷،۱۱۲۸۱) و قد أخرجه البخاری (۲۴۴۷) مختصراً بلفظ " الظلم ظلمات یوم القیامة". [۹۹] بخاری (۶۹۱۴،۳۱۶۶) بزیادة فیه. [۱۰۰] مسلم (۵۵) و علقه البخاری فی کتاب الإیمان، قبل حدیث رقم (۵۷). [۱۰۱] بخاری (۶۰۱۱) مسلم (۲۵۸۶) و اللفظ له. [۱۰۲] سعدی شیرازی چه زیبا سروده است:
بنی آدم اعضای یک دیگرند
که در آفرینش زیک جوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
[مترجم].