فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۷۰] حکم تعویذ با آیات قرآنی

[۷۰] حکم تعویذ با آیات قرآنی

س: نظر شما در مورد تعویذ با آیات قرآنی چیست؟ یعنی آیا جایز است مسلمان آیات قرآنی را نوشته و در پوشی قرار دهد و با خود حمل نماید؟

ج: نوشتن آیات قرآن و آویزان کردن آن، یا آویزان کردن تمام قرآن بر بازو و امثال آن برای مصون ماندن از ضرر و بلا از مسائلی است که سلف و علمای گذشته در مورد آن اختلاف کرده‌اند: بعضی آن را ممنوع دانسته‌اند و آن را از زمره تعاویذی که از آن نهی شده قرار داده‌اند؛ چون عموم گفته پیامبر ج که فرمود: «إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ وَالتِّوَلَةَ شِرْكٌ [۱۷۹۷] «دعا‌های –شرک آمیز- و آنچه افراد بر خود آویزان می‌کنند و آنچه برای محبت بین زن و شوهر انجام می‌شود، سحر و جادو و شرک است» روایت احمد و ابو داود.

علما گفته‌اند چیزی نیست که تعویذ قرآنی را از این قاعده کلی مستثنی کند. علما گفته‌اند تعویذ کردن قرآن و آویزان کردن آن بر بدن خود سبب می‌شود تا راه برای نوشتن تعویذ‌هایی که از آیات قرآن نیستند باز شود. پس منع از آویزان کردن تعویذ برای جلوگیری از گسترش این امور است.

علما گفته‌اند: نوشتن تعویذ و آویزان کردن آن بر بدن منجر به توهین به قرآن می‌شود چون به هنگام رفتن دستشویی و همخوابی با زن، تعویذ با شخص همراه است. این قول عبدالله بن مسعود و شاگردانش، و احمد بن حنبل در یک روایت است که بسیاری از شاگردانش به آن فتوا داده‌اند و علمای متأخرین آن را پذیرفته‌اند.

بعضی از علما آویختن تعویذی را که از قرآن و نام‌ها و صفات خدا باشد جایز قرار داده‌اند، مانند عبدالله بن عمروبن عاص س و ابو جعفر باقر و امام احمد در روایتی دیگر. این بزرگان حدیث منع را بر تعاویذ شرک آمیز حمل کرده‌اند.

اما قول اول یعنی عدم جایز بودن، از نظر دلیل قویتر است و عقیده را بیشتر حفاظت می‌کند، و توحید بیشتر حمایت می‌شود، اما اینکه روایت شد که ابن عمرو ب آیات قرآن را می‌نوشت و آن را برگردن فرزندانش آویزان می‌کرد، قصدش تعویذ نبوده است یا اینکه بخواهد ضرری را دفع کند یا فاید‌های را بیاورد. بلکه هدفش این بوده که با این روش، آیات قرآن را حفظ کنند و یاد بگیرند.

وصلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه و سلم.

فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الإفتاء (۱/۲۰۴-۲۰۵).

[۱۷۹۷] احمد (۱/۳۸۱)، و أبوداود (۳۸۸۳)، و ابن ماجه (۳۵۳۰). و صححه الألبانی فی «صحیح الجامع» (۱۶۳۲)، و «السلسلة الصحیحة» (۳۳۱).