[۱۳] کفر کسی که نماز نمیخواند
س: شخصی که خانوادهی خویش را به نماز امر میکند؛ اما آنان توجهی به صحبتهای او ندارند، آیا در همان منزل با آنان سکونت کند یا از منزل خارج شود؟
ج: در صورتی که اهل منزل اصلاً نماز نمیخوانند کافر، مرتد و خارج از اسلام هستند، زیرا طبق آیات و احادیث و اقوال صحابه ش و دیدگاه صحیح (فقها و محدثین) تارک نماز کافر است. بنابراین شما اجازه ندارید با آنان در یک منزل سکونت کنید، بر شما لازم است با دلسوزی و اصرار، آنها را به خواندن نماز فرا خوانید. امید است که الله تعالی آنها را هدایت دهد.
الله تعالی در قرآن در مورد مشرکان میفرماید: ﴿فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ١١﴾ [التوبة: ۱۱]. «اگر آنان (از کفر) توبه کردند و نمـاز خواندند و زکـات دادند، در این صورت برادران دینـی شما هستند. ما آیـات خود را برای اهل دانـش شـرح میدهیم».
آیه بیانگر این مطلب است که چنانچه آنان این امور را انجام نمیدهند جزو برادران ما نیستند، در صورتی که گناهان هرچند هم بزرگ باشند اخوت و برادری ایمانی را منتفی نمیسازند، بلکه تنها خروج از اسلام رشته اخوت دینی را از بین میبرد.
رسول الله ج میفرماید: «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْـكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ» [۷۲] «مرز بین شخص و شرک و کفر، ترک نماز است».
در سنن، از بریده س روایت است که پیامبر ج فرمودند: «الْـعَهْدُ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ الصَّلَاةُ فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ» [۷۳] .«عهد میان ما و مشرکین نماز است، کسی که نماز را ترک دهد قطعاً کفر ورزیده است».
از میان صحابه، امیر المومنین، عمر س میفرماید: «لاَ حَظَّ فِى الإِسْلاَمِ لِمَن تَرَك الصَّلاةِ» [۷۴] «کسی که نماز را ترک دهد هیچ بهرهای در اسلام ندارد».
«حظ»: در لغت عرب به معنای بهره و نصیب است. واژهی «حظ» به صورت نکره در سیاق نفی آمده است که معنای عام میدهد و هر نوع بهرهی کم یا زیاد را نفی میکند.
عبدالله بن شقیق گوید: اصحاب پیامبر ج هیچ عملی را کفر نمیدانستند جز ترک نماز [۷۵].
(گفتیم که) قول صحیح علما بر این است که تارک نماز کافر است به دلیل اینکه: مگر ممکن است شخصی که ذرهای ایمان در قلبش باشد و از عظمت نماز و اهمیتی که الله تعالی برای نماز قائل شده، مطلع باشد باز هم همواره نماز را ترک دهد؟! این غیر ممکن است، بنده دلایل کسانی را که معتقد هستند تارک نماز کافر نیست مورد مطالعه و باز بینی قرار دادم و متوجه شدم همهی سخنان از پنج حالت بیرون نیستند:
۱- دلایلی که بیان کردهاند به هیچ عنوان در موضوع تارک نماز نیستند.
۲- این دلایل مقید به حالت و وضعیتی هستند که درآن حالت نماز خواندن ممکن نیست.
۳- دلایل مقید به حالتی هستند که تارک نماز، صاحب عذر محسوب میشود.
۴- دلایل عام هستند و با احادیث کفر تارک نماز، خاص میشوند.
۵- دلایل ضعیف هستند و قابل استدلال نمیباشند.
وقتی که ثابت شد تارک نماز کافر است، احکام مرتدین بر او جاری میشود. در آیات و روایات مطلبی مبنی بر اینکه تارک نماز مؤمن باشد، یا به بهشت وارد شود یا از آتش جهنم رهایی یابد و مانند این موارد که الفاظ کفر در مورد تارک نماز را به کفرِ نعمت و یا کفرِ اصغر تأویل نمائیم، وجود ندارد.
احکام مرتدین که شامل تارک نماز میباشند:
۱- تارک نماز حق ازدواج ندارد، چنانچه عقد کرد و اهل نماز نبود، نکاحش باطل است و همسرش بر او حلال نیست. زیرا الله تعالی در مورد زنان مهاجر فرموده است: ﴿فَإِنۡ عَلِمۡتُمُوهُنَّ مُؤۡمِنَٰتٖ فَلَا تَرۡجِعُوهُنَّ إِلَى ٱلۡكُفَّارِۖ لَا هُنَّ حِلّٞ لَّهُمۡ وَلَا هُمۡ يَحِلُّونَ لَهُنَّ﴾ [الْـمُمْتَحِنَة: ۱۰]. «هرگاه ایشان را مؤمن یافتید آنان را بسوی کافران بر نگردانید. این زنان برای آن مردان و آن مردان برای این زنان حلال نیستند».
۲- چنانچه شخصی اهل نماز بود، ازدواج کرد پس از آن تارک نماز شد نکاحش فسخ میشود به دلیل آیهی قبل و با توضیحی که علما ذکر نمودهاند که بعد از نکاح، شامل قبل از زفاف و بعد از آن، نیز میشود.
۳- ذبیحهی تارک نماز حرام است و خورده نمیشود، چنانچه یهودی یا نصرانی، حیوانی را ذبح نماید ما اجازه داریم از آن بخوریم، بنابراین ذبیحهی تارک نماز، از ذبیحهی یهودی و نصاری هم بدتر است.
۴- تارک نماز حق ورود به شهر مکه و حدود حرم را ندارد. به دلیل اینکه الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَيۡلَةٗ فَسَوۡفَ يُغۡنِيكُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ٢٨﴾ [التوبة: ۲۸].«ای مؤمنان! بیگمـان مشرکان (از لحاظ عقیده) نجس هستند، لذا نباید پس از امسال (نهم هجری) به مسجد الحرام وارد شوند، اگر (به علت قطع روابط تجاری آنان با شما) از فقر میترسید (نترسید) زیرا الله تعالی اگر بخواهد شما را به فضل و رحمت خود بینیاز میگرداند چرا که الله تعالی آگاه و دارای حکمت است».
۵- تارک نماز از خویشاوندان میراث نمیبرد، اگر شخصی وفات کرد و از بین وارثانش پسری تارک نماز و پسر عمویی اهل نماز داشت، پسرش هرچندکه وارث درجهی اول است به دلیل اینکه تارک نماز بوده، از میراث پدر محروم میشود و پسر عموی میت بعنوان عصبه، صاحب میراث میشود؛ زیرا اهل نماز بوده است.
به دلیل حدیثی که از رسول الله ج نقل شده است: «لَا يَرِثُ الْـمُسْلِمُ الْـكَافِرَ وَلَا الْـكَافِرُ الْـمُسْلِمَ» [۷۶]. «مسلمان از کافر و کافر از مسلمان ارث نمیبرد».
در حدیثی دیگر پیامبر ج فرموده: «الْـحِقُوا الْـفَرَائِضَ بِأَهْلِهَا فَمَا بَقِيَ فَهُوَ لِأَوْلَى رَجُلٍ ذَكَرٍ» [۷۷]. «سهمیههای معین شدهی ارث را به صاحبان آنان بدهید. و باقی ماندهی آنان را به نزدیکترین خویشاوند مرد میت بدهید».
۶- تارک نماز چون بمیرد حق غسل و کفن و نماز جنازه ندارد و در قبرستان مسلمانان دفن نشود، بلکه در بیابان گودالی بکنند و با همان لباسی که بر تن دارد او را خاک کنند؛ زیرا (به دلیل هتک حرمت به فرمان الهی مبنی بر نماز) فاقد احترام و تشریفات ویژهی مسلمانان است. بنابراین چنانچه (در خانوادهای و بین افرادی) شخصی که تارک نماز است بمیرد، بستگان و اطرافیانش حق ندارند او را در جمع مسلمانان آورده تا نماز جنازه بر او خوانده شود. (زیرا مسلمانی منهای نماز، مساوی است با کفر).
۷- تارک نماز روز قیامت با سران کفر همچون: فرعون، هامان، قارون وابی بن خلف محشور میشود- پناه بر الله- و به بهشت نخواهد رفت. هیچ کسی حق ندارد برای تارک نماز دعای مغفرت و رحمت نماید، زیرا بینماز کافر است و مستحق رحمت و مغفرت نیست، به دلیل فرمودهی الله: ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن يَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِكِينَ وَلَوۡ كَانُوٓاْ أُوْلِي قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ١١٣﴾ [التوبة: ۱۱۳] «پیامبر ج و مؤمنان نبایستی برای مشرکان طلب آمرزش کنند هرچند که خویشاوند باشند هنگامی که برای آنان واضح شود که اینها اهل دوزخاند».
برادران، ترک نماز مسئلهای بسیار خطرناک است. متأسفانه بعضی از مردم در امر نماز بینهایت سهل انگارند، و افراد بینماز را اجازه ورود به منازل خود میدهند که از دیدگاه شریعت ناجایز است. (والله اعلم)
و صلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه و سلم
الشیخ ابن عثیمین- رسالة صفة صلاة النبی، ص (۳۰، ۲۹)
[۷۲] مسلم (۸۲). [۷۳] احمد (۵/۳۴۶) و ترمذی (۲۶۲۱) و نسائی (۴۶۴) و ابن ماجه (۱۰۷۹) و قال الترمذی "حسن صحیح غریب". [۷۴] مؤطا مالک (۸۴). [۷۵] ترمذی (۲۷۵۷). در باب الصلاة در این مورد بحث خواهد شد. [۷۶] بخاری (۶۷۶۴) و مسلم (۱۶۱۴). [۷۷] بخاری (۶۷۳۲) و مسلم (۱۶۱۵).