[۱۶۴] اقامت در شهری که شرک و کفر درآن بوضوح انجام میشود جایز نیست مگر برای دعوت بهسوی الله [۲۸۲]
از عبدالعزیز بن باز به برادر گرامی ن. م – الله او را در آنچه میپسندند و خشنودیاش است موفق گرداند و به علم و ایمان او بیافزاید... آمین السلام علیکم و / وبرکاته، اما بعد:
اشاره به نامهی تو است که یادآور شدی جوان مسلمانی مقیم ایتالیا هستید، در آنجا جوانان مسلمان بسیاری هستند امّا بیشتر آنها در فاصله گرفتن از دین اسلام و تعالىم ارزشمند آن به خواستههای صلیبیها روی آوردهاند! در نتیجه بیشتر آنها نماز نمیخوانند، بد اخلاق هستند و غرق منکرات شدهاند حتی آنها را مباح میدانند... و دیگر مسایلی که در نامهات نوشته بودید.
باید متذکر شوم که اقامت و سکونت درکشوری که کفر، شرک، دین نصاری و... دیگر کفار در آن غلبه دارند، بطور قطع جایز نیست. فرقی نمیکند که این اقامت برای کارگری، تجارت، تحصیل و یا دیگر امور باشد، چرا که الله تعالى میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا٩٧ إِلَّا ٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ لَا يَسۡتَطِيعُونَ حِيلَةٗ وَلَا يَهۡتَدُونَ سَبِيلٗا٩٨ فَأُوْلَٰٓئِكَ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا٩٩﴾ [النساء: ۹۷ – ۹۹]. «کسانی که فرشتگان]قبض ارواح] روح آنها را گرفتند در حالیکه به خویشتن ظلم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ گفتند: ما در سرزمین خود تحت فشار و مستضعف بودیم آنها[فرشتگان]گفتند: مگر زمین الله پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! آنها عذری نداشتند و جایگاهشان در دوزخ است و سرانجام بدی دارند؛ مگر آن دسته از زنان و مردان و کودکانی که براستی تحت فشار قرار گرفتند. نه چارهای دارند و نه راهی [برای نجات از محیط آلوده] مییابند، امید است الله آنها را مورد عفو قرار دهد و الله، عفو کننده و غفور است».
و بدلیل آن که پیامبر ج میفرماید: «أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسلِمٍ يُقيمُ بَينَ أظهُرِ المُشرِكينَ». «من ازهر مسلمانی که بین مشرکین اقامت میگزیند، بیزارم» [۲۸۳] .
چنین اقامتی از دلی که حقیقت اسلام و ایمان را دریافته و حق الله در اسلام بر مسلمانان را شناخته است، و الله را به عنوان پروردگار، اسلام به عنوان دین و محمد ج را به عنوان نبی و رسول قبول نموده، پذیرفتنی نیست.
چرا که رضایت به موارد فوق، محبت الله، ترجیح رضایت او تعالى را بر هرچیزی، داشتن غیرت دینی و زندگی در کنار دوستان و محبان دین را شامل میشود که لازمهاش بیزاری، دوری کامل از کفار و کشورهایشان است، حتی ایمان مطلق درقرآن و سنت با این منکرات یک جا جمع نمیشود و سازگاری ندارد.
در روایت صحیح آمده که جریربن عبدالله بجلی گفت: یا رسول الله از من بیعت بگیر و هر شرطی را که میخواهی منظور کن! رسول الله ج فرمود: «تَعبُدَ الله، وتُقِيمَ الصلاة، وتُؤتِي الزكاة، وتُناصِحَ المسلمين، وتُفارِقَ المشركين» [۲۸۴]. «الله را عبادت کن، نماز را برپا دار، زکات را ادا کن، خیرخواه مسلمانان باش و از مشرکان دوری و اجتناب کن».
و نیز حدیث قبلی از رسول الله ج ثابت است، که فرمود: «أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسلِمٍ يُقيمُ بَينَ أظهُرِ المُشرِكينَ» [۲۸۵]: «من از فرد مسلمانی که بین مشرکین اقامت میگزیند، بیزارم».
پیامبر ج فرمودند: «لا يَقبَلُ اللهُ مِن مُشرِكٍ عملاً بَعدَ ما أسلَم؛ أو يُفارِقَ المشركين» [۲۸۶]. «الله از فرد مشرک بعد از اسلام آوردنش هیچ عملی را نمیپذیرد یا این که باید از مشرکین جدا شود». یعنی: تا زمانیکه از مشرکین جدا نشود اعمال او پذیرفته نمیشود.
علما به منع از این عمل تصریح کرده و برحذر داشتهاند. هجرت از بلاد کفر به بلاد اسلام، به شرط داشتن توانایی واجب است، بجز فرد عالم و آگاهی که میتواند درآنجا اقامت کند و مردم را بسوی الله و بیرون کشیدن از تاریکیها به روشنایی دعوت کند و خوبیهای اسلام را برای آنان شرح دهد.
الله در سوره توبه به این موضوع اشاره میکند و میفرماید: ﴿قُلۡ إِن كَانَ ءَابَآؤُكُمۡ وَأَبۡنَآؤُكُمۡ وَإِخۡوَٰنُكُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ وَعَشِيرَتُكُمۡ وَأَمۡوَٰلٌ ٱقۡتَرَفۡتُمُوهَا وَتِجَٰرَةٞ تَخۡشَوۡنَ كَسَادَهَا وَمَسَٰكِنُ تَرۡضَوۡنَهَآ أَحَبَّ إِلَيۡكُم مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَجِهَادٖ فِي سَبِيلِهِۦ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّىٰ يَأۡتِيَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ٢٤﴾ [التوبة: ۲۴]. «بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که بدست آوردهاید و تجارتی که از کساد شدنش میترسید و خانههایی که به آن علاقه دارید در نظرتان از الله و پیامبرش ج و جهاد در راهش محبوتر است. در انتظار این باشید که الله عذابش را بر شما نازل کند و الله فاسقان را هدایت نمیکند».
اما اگرکسی به دنبال اهداف مادی در آنجا بماند عذرش شرعی نیست، بلکه چنین فردی فاسق و به عدم هدایت تهدید شده است، این در صورتی است که این امور برایش از الله، رسول و جهاد در راه الله محبوبتر باشد.
وقتی فردی شرک و دیگر منکرات را مشاهده نموده و سکوت کند و حتی برخی از آنها را انجام دهد، کجا در وی خیری میماند؟! همانطور که خودت یادآور شدی برخی از افراد منتسب به اسلام – در آنجا- این گونهاند!؟
امّا اگر مسلمانی که در آنجا اقامت دارد گمان میکند به خاطر اهداف دنیوی مانند: تحصیل، تجارت، یا کسب مال در میان مشرکان میماند بداند که اینکار او جز خشم الهی چیزی را به آن اضافه نمیکند.
در قرآن مجید وعیدی تند، سخت و تهدیدی موکد به خاطر ترک هجرت آمده است. همان طور که پیشتر ذکر کردیم، الله تعالى در سورهی نساء میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ...﴾ [النساء: ۹۷] «کسانیکه فرشتگان جان آنها را – که ستمگر خویشند- میستانند» وآیات بعد از این آیه (به این موضوع اشاره دارد).
پس وقتی حقیقت اینگونه است حال کسی که به کشورهای کفر سفر میکند و اقامت در آنجا را بر میگزیند چه خواهد بود؟! همانطور که قبلاً یادآور شدیم علما رفتن و اقامت به جایی که مسلمان از اظهار عقیدهاش ناتوان است، تحریم کردهاند و اقامت برای درس خواندن، تجارت، کسب وکار و یا تابیعت گرفتن و چیزی که به آن در حکم تابعیت است، همه با هم در صورت عدم توانایی برای آشکار کردن دین و داشتن توانایی برای هجرت از آن جا، برابر هستند.
اما تنها ادعای داشتن بغض و کینه نسبت به آنان و ناپسند دانستنآنها با اقامت در دیارشان؛ کافی نیست. تحریم سفر به دیار کفر و اقامت در آنجا به دلایلی حرام است، از جمله:
۱- اظهار دین به گونهای که بتواند مسئولیت خود را بطور کامل انجام دهد مشکل و غیر ممکن است.
۲- علما، در سخنرانیها به صورت آشکار و صریح میگویند: هرکس دین خود را با ادله و برهان نشناسد تا بتواند از دین خود دفاع کند و شبهات کافران را پاسخ دهد برایش سفر به دیار کفر جایز نیست.
۳- از شرایط سفر به دیار کفار این است که: از فتنهی غلبهی کفار و تسلط آنها، شبهات و حرفهای پوچشان، از مشابهت با آنها و تحت تأثیر قرار گرفتن آنها در امان بماند.
۴- قطع وسیله از اسبابی که منجر به شرک میشود که از بزرگترین اصول و قواعد دین است، شکی نیست: که آنچه در نامهات متذکر شدی که جوانان مسلمان تبعهیآن کشورها به آن مبتلا شدهاند، از نتایج ماندن آنها در بلاد کفر است. در حالی که بر آنها واجب است در دین خود و عمل به آن ثابت قدم باشند لذا باید در اظهار دین، پیروی از اوامر، اجتناب از منکرات و نواهی ودعوت بهسوی دین از خود پایداری نشان دهند، تا بتوانند از بلاد کفر به سرزمین اسلام هجرت کنند.
از الله تعالى میخواهیم که وضیعت همهی شما را اصلاح کند و به شما فهم دین و ثبات بر آن را عنایت فرماید، شما را در هجرت از دیار کفر و شرک به دیار اسلام یاری کند و همه ما و شما و تمامی مسلمانان را توفیق روز افزون در چیزی که خود میپسندد، عنایت بفرماید، همه ما را از فتنهها و وسوسههای شیطانی پناه دهد، بر کارهای خیر توفیق دهد، دین خود را نصرت نماید، دین خود را عزت و برتری دهد و مسؤلان امور مسلمانان را اصلاح گرداند. به آنها فهم دین نصیب فرماید تا احکام شریعت الهی را در این کشور به اجرا در آورند و به آن خشنود بوده و از مخالفت با آن بر حذر باشند چرا که او بر این امر قادر است. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[مفتی کل عربستان سعودی و رئیس هیأت علمای عالی رتبه و رئیس انجمن مباحث علمی وافتا]
شیخ ابن باز، مجموع فتاوای و مقالات متنوعة (۹/۴۰۲)
[۲۸۲] این فتوا جواب نامهای است از طرف یکی از مسلمانان مقیم ایتالیا که فرستاده بود و جواب آن در تاریخ (۱۳/۱۰/۱۴۱۶) منتشر شد. [۲۸۳] تخریج در فتاوای (۱۵۴) از همین باب. [۲۸۴] نسائی(۴۱۸۰،۴۱۸۲) واحمد (۴/۳۵۸،۳۶۰،۳۶۵) وطبرانی در کبیر ۲/۳۱۴-۳۱۷ (۲۳۰۶،۲۳۰۸،۲۳۱۵،۲۳۱۶،۲۳۱۸) و دیگران. آلبانی در سنن نسائی (۳۸۹۲،۳۸۹۳) آن را صحیح دانسته است. [۲۸۵] تخریج در فتاوای (۱۵۴) ذکر گردید. [۲۸۶] نسائی /۲۵۶۹، ابن ماجه /۲۵۳۶، احمد / (۵/۴) وآلبانی در نسائی /۲۴۰۸ و ابن ماجه/۲۰۵۵ حسن دانسته است.