[۱۴۱] حکم کسی که ادعای حق قانون گذاری و تبیین حلال و حرام را دارد
شیخ صالح فوزان میگوید: قانون گذاری و تعیین دستورات که بندگان در عبادتها، معاملات و سایر امور و دستوراتی که اختلافات را پایان میدهد و مانع آن میشود- حق الله تعالى است که پروردگار مردم و خالق مخلوقات است.
الله تعالى میفرماید: ﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ [الأعراف: ۵۴]. «آگاه باش که خلق و امر از آن اوست و با برکت است [نام] الله که پروردگار جهانیان است».
الله تعالى ذاتی است که میداند چه چیز به مصلحت بندگانش است و آن را برایشان میکند. الله تعالى به حکم ربوبیتش شریعت را برای مردم میفرستد و مردم هم به حکم بندگی، احکام و دستورات او را قبول میکنند که مصلحت آن. به خودشان بر میگردد.
الله تعالى میفرماید: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا﴾ [النساء: ۵۹]. «و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و رسول باز گردانید، اگر به الله و روز آخرت ایمان دارید! این [کار] برای شما بهتر است، و عاقبت و فرجام آن نیکوتر است».
الله تعالى میفرماید: ﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ﴾ [الشوری: ۱۰]. «در هر چیزی که اختلاف پیدا کردید داوری آن به الله واگذار میگردد، چنین داوری الله است. که پروردگار من است..».
الله تعالى ناگوار دانسته که بندگان قانون گذاری غیر از او تعالى داشته باشند و میفرماید: ﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا لَمۡ يَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُ﴾ [الشوری: ۲۱]. «شاید آنان انبازها و معبودهایی دارند که برای ایشان دینی را پدید آوردهاند که الله بدان اجازه نداده است».
به این ترتیب هرکس شریعتی غیر از شریعت الله را بپذیرد، بطور قطع به الله شرک ورزیده است و هر چه الله تعالى و پیامبر ج مشروع قرار ندادهاند؛ بدعت است و تمام بدعتها گمراهیاند.
رسول الله ج میفرماید: «مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ» [۲۴۹].«هرکس در دین ما چیزی پدید آورد که از آن نیست، مردود است».
و در روایتی دیگر میفرماید: «مَنْ عَمِلَ عَمَلًا لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ» [۲۵۰]. «هرکس عملی انجام دهد که مطابق دستور ما نباشد، مردود است».
هر چه الله و پیامبر ج در سیاست و حکومت بین مردم جایز قرار نداده است، طاغوت و حکم جاهلی است.
الله تعالى میفرماید: ﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠﴾ [المائدة: ۵۰]. «آیا در پی حکم جاهلیت هستند؟ آیا برای گروهی که یقین دارند، حکم چه کسی از حکم الله نیکوتر است»؟
بنابر این تبیین حلال و حرام حق الله تعالى است و جایز نیست که کسی در آن مشارکت داشته باشد، الله تعالى میفرماید: ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ١٢١﴾ [الأنعام: ۱۲۱]. «و از ذبحی که نام الله بر آن یاد نشده است نخورید، چرا که آن قطعاً نافرمانی است، و بیگمان شیاطین دوستان خود را وسوسه میکنند تا با شما مجادله کنند، و اگر اطاعتشان کنید؛ البته شما [هم] مشرک هستید».
لذا الله تعالى اطاعت از شیاطین و دوستانشان در حلال قرار دادن آنچه را الله حرام کرده، شرک به حساب آورده است و نیز هرکس از علما و حکام در تحریم حلال الهی یا حلال دانستن حرام الهی؛ اطاعت کند، آنها را اربابانی جز الله پذیرفته؛ زیرا الله تعالى میفرماید: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٣١﴾ [التوبة: ۳۱]. «[همینها] علما و راهبان خود و مسیح پسر مریم را بجای الله اربابان خود گرفتند، با آن که دستور داشتند جز الله را که معبود بر حقی جز او نیست عبادت نکنند. او منزه است از آنچه شریکش میسازند».
در روایت آمده که پیامبر ج این آیه را بر عدی بن حاتم طائی س تلاوت کرد. عدی بن حاتم س گفت:ای رسول الله! ما آنها را عبادت نمیکردیم!؟ فرمود: «أليس يُحِلُّون لكم ما حرم الله فتُحِلُّونَه، ويُحَرِّمُون ما أَحلَّ الله فتحرِّمونه؟! قال: بلي، قال النبي ج: فَتِلكَ عِبَادَتُهُم» [۲۵۱]. «مگر اینطور نبود که چیزهای را که الله حرام کرده بود حلال قرار میدادند و شما نیز حلال میدانستید و حلالهای الهی را حرام قرار میدادند و شما نیز حرام میدانستید»!. گفت: آری! پیامبر ج فرمود: «همین عبادت آنها است»!.
بنابراین اطاعت از آنان (علما و راهبان و...) در حلال و حرام کردن، در برابر حکم الله، عبادت آنها بشمار میآید که شرک اکبر است. منافی با توحید است که مدلول کلمهی توحید«لاإلهإلا الله»: بیانگر آن است.
باید دانست که بخشی از مقتضیات این کلمه این است که: تبیین حلال و حرام فقط حق الله تعالى است. هر کسی که در تحلیل و تحریم از علما و عبادتگذاران اطاعت کند که با آگاهی خلاف شریعت الهی دستور میدهند در حالی که آنان در علم و دین از همه آگاهتر هستند (و میدانند که چه کار میکنند پس حکم الهی دربارهی آنان مشخص است) امّا گاهی اشتباه آنان پس از تلاش و کوشش در جهت یافتن حق و نرسیدن به آن است، در این صورت به شخص پاداش داده میشود. امّا کسی که از دستورات و قوانین ساخته و پرداختهی کفارو ملحدین، اطاعت میکند و قوانین آنها را به کشورهای اسلامی میآورد و براساس آن بین مسلمان حکومت میکند، حکم چنین فردی چه میتواند باشد! (جز کفر اکبر)؟!. «لاحول ولاقوة الا بالله»!؟
اینها کفار را اربابانی در برابر الله پذیرفتهاند تا احکام را برایشان وضع کنند و حرام را برایشان مباح قرار میدهند و آنان بین مردم مطابق دستورشان حکم میکنند.
الشیخ الفوزان ـ از کتاب عقیدة التوحید ص/۱۲۳
[۲۴۹] بخاری (۲۶۹۷) و مسلم (۴۴۹۲). [۲۵۰] بخاری این حدیث را در کتاب البیوع و کتاب الاعتصام بصورت معلق آورده و مسلم ش/۴۴۹۳ بصورت متصل آورده است. [۲۵۱] تخریج در فتوای ۱۳۹ از همین باب.