فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۱۲۲] حکم طلاق بدون دلیل و حکمتِ بودن آن در دست شوهر

[۱۲۲] حکم طلاق بدون دلیل و حکمتِ بودن آن در دست شوهر

س: حکمت این که طلاق در اختیار شوهر می‌باشد، چیست؟ حکم در مورد کسی که بدون دلیل زنش را طلاق می‌دهد، چیست؟ حکم زنی که بدون دلیل طلاق می‌خواهد چیست؟

ج: بودن طلاق در دست شوهر عین انصاف و عدالت است؛ چرا که گرهِ نکاح در دست شوهر است. پس باید باز کردن این گره هم در دست او باشد. چون مرد قیّم و سرپرست زن است. چنان که الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ [النساء: ۳۴]. «مردان بر زنان سرپرستند، بدان خاطر که الله تعالی بعضی را بر بعضی فضیلت داده است».

وقتی شوهر سرپرست باشد کار به دست اوست، نظر و دیدگاه درست هم همین را اقتضا می‌نماید. چون مرد عقلش از زن کاملتر است و دور‌اندیشتر می‌باشد. بنابراین هیچ گاه اقدام به طلاق نمی‌کند؛ مگر وقتی ببیند که چار‌های جز آن نیست.

ولی اگر طلاق در دست زن می‌بود زن عقلش کمتر می‌باشد و کوتاه نظر و عاطفی است، ممکن است مردی دیگر مورد پسندش واقع شود و آن وقت شوهرش را طلاق دهد. حکمت‌های دیگری دارد که اینک به خاطر نمی‌آورم؛ اما این سه حکمت و دلیلی که بیان شد از بزرگترین دلایل و حکمت‌‌های بودن طلاق در دست شوهر می‌باشند.

اما در مورد بند دوّم سؤال و آن این که حکم در مورد کسی که زنش را بدون دلیل طلاق می‌دهد چیست؟ باید گفت علما می‌گویند: طلاق پنج حالت دارد: گاهی واجب و وقتی حرام و گاهی مستحب و موقعی مکروه و وقتی جایز است. در اصل، طلاق امر مطلوبی نیست. زیرا با طلاق، نکاح که شریعت به آن فرا خوانده از هم می‌پاشد. ممکن است زیآن‌‌های زیادی به دنبال داشته باشد. چنان که اگر زن فرزندانی داشته باشد با طلاق خانواده از هم می‌پاشد و مشکلاتی پیش می‌آید.

اگر زن و شوهر در کنار هم خوشبخت نیستند و با هم سازش ندارند در این صورت طلاق جایز است و جایز بودن آن نعمت الهی است. زیرا اگر زن و شوهر زندگی مشقت باری را بگذرانند صفای دنیا و زندگی برایشان مکدّر و تیره خواهد بود، اما از نعمت‌‌های الهی است که به هنگام نیاز، طلاق جایز است.

اما اگر زن از شوهرش تقاضای طلاق کند این حرام است، مگر آن که شوهر عیبی داشته باشد. مانند این که شوهر از نظر دینداری یا اخلاق، کمبود داشته باشد. یا زن توانایی تحمل زندگی با او را نداشته باشد، در این صورت اگر زن تقاضای طلاق کند اشکالی ندارد.

چنان که زن ثابت بن قیس بن شمّاس س نزد پیامبرس آمد و گفت:‌ای رسول الله، ثابت در دین و اخلاق عیبی ندارد، ولی من می‌ترسم که در حالت اسلام دچار ناسپاسی و کفران شوم. یعنی بیم آن را داشت که حق شوهرش را نتواند ادا کند. از این رو تقاضای طلاق کرد. پیامبر ج به او گفت:«أَتَرُدِّینَ عَلَیهِ حَدِیقَتَهُ؟». «آیا باغی را که او به تو داده است آن را بر می‌گردانی»؟

ثابت، باغ را به عنوان مهریه به او داده بود، گفت: بله؛ آنگاه پیامبر ج به شوهرش ثابت س گفت «اقْبَلْ الْـحَدِيقَةَ وَطَلِّقْهَا تَطْلِيقَةً» [۱۴۰۲]. «باغ را قبول کن و به او یک طلاق بده».

از پیامبر ج روایت است که «أَيُّمَا امْرَأَةٍ سَأَلَتْ زَوْجَهَا طَلَاقًا فِي غَيْرِ مَا بَأْسٍ فَحَرَامٌ عَلَيْهَا رَائِحَةُ الْـجَنَّةِ» [۱۴۰۳]. «هر زنی که بدون دلیل از شوهرش تقاضای طلاق کند بوی بهشت بر او حرام است».

این حدیث، بیانگر آن است که اگر زن بدون دلیل تقاضای طلاق نماید، این کارش از گناهان کبیره به شمار می‌آید؛ زیرا در مورد آن وعید آمده است.

ابن عثیمین – فتوایی که بر آن امضا کرده است

[۱۴۰۲] تخریج حدیث در فتوای پیش ذکر شد. [۱۴۰۳] احمد (۵/ ۲۸۳،۲۷۷) و دارمی (۲۲۷۰) و ابو داود (۲۲۲۶) و ترمذی (۱۱۸۷) و ترمذی می‌گوید" حدیث حسن است" و ابن ماجه (۲۰۵۵) و حاکم ۲/۲۰۰ (۲۸۰۹) حاکم آن را صحیح دانسته و ذهبی با او موافق است.