[۷۵] حقیقت چشم زخم و علاج آن
س: حقیقت چشم زخم چیست؟ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥﴾ [الفلق: ۵]. «و (به تو پناه میبرم) از شرّ حسادت کننده آنگاه که حسادت ورزد».
آیا این حدیث صحیح است که از پیامبر ج روایت شده که میفرماید: «ثلث ما فی القبور من العين». «یک سوم مرده هایی که در قبرها هستند به سبب چشم زدگی است؟».
اگر انسان در مورد حسادت کنندهای شک کند چه بگوید و چه باید بکند؟
آیا استفاده از آب وضوی چشم زننده برای کسی که چشم خورده سبب بهبودی میشود؟ آن آب را بنو شد یا با آن غسل نماید؟
ج: کلمهی «عین» از«عان یعینُ» گرفته شده است و در اصل این است وقتی که فردی کسی یا چیزی را چشم میزند آن چیز مورد تعجب و تحسین او قرار میگیرد و آنگاه به دنبال آن، کیفیت ناپاکی از وجود او پدید میآید که با نگاه کردن به فردی که مورد اصابت چشم قرار میگیرد، میتواند او را مورد اصابت نگاه مسموم خویش قرار دهد.
خداوند به پیامبرش ج فرمان داده است که از شرّ حسادت کننده به خدا پناه ببرد، چنان که میفرماید: ﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥﴾ [الفلق: ۵]. پس هر چشم زنندهای حسود است اما هر حسادت کنندهای چشم زننده نیست. و از آن جا که حاسد عام تراز چشم زننده است پناه بردن از شرّ حاسد به خداوند همان پناه بردن از شرّ چشم زننده میباشد.
چشم زخم، تیری است که از حاسد و چشم زننده بهسوی حسادت شونده و چشم زده شده پرتاب میگردد که گاهی به او اصابت میکند و گاهی به خطا میرود، و اگر فرد چشم زده شده محافظی نداشته باشد این تیرها در او تأثیر میگذارند، و اگر شخص محافظ داشته باشد این تیرها راه نفوذی به او ندارند و در او تأثیری نخواهند گذاشت و گاهی بهسوی خود چشم زننده بر میگردند. (زادالمعاد بااندکی تصرف [۱۸۰۳]).
از پیامبر ج در احادیثی ثابت است که بیانگر این میباشد که چشم زخم تأثیر میگذارد، از آن جمله در صحیحین از عائشه ل روایت است که میگوید: «إنَّ رَسُولَ اللَّـهِ ج كَانَ يَأْمُرُهَا أَنْ تَسْتَرْقِيَ مِنْ الْـعَيْنِ [۱۸۰۴]«پیامبر ج به او فرمان میداد که برای مصونیت از چشم زدگی دعا و رُقیه بخواند». مسلم، احمد و ترمذی از ابن عباس و از پیامبر ج روایت میکند که فرمود: «الْـعَيْنُ حَقٌّ؛ وَلَوْ كَانَ شَيْءٌ سَابَقَ الْـقَدَرَ سَبَقَتْهُ الْـعَيْنُ، وَإِذَا اسْتُغْسِلْتُمْ فَاغْسِلُوا». «چشم زخم حق است، و اگر چیزی بود که از تقدیر پیشی بگیرد چشم زخم از آن پیشی میگرفت، و هرگاه از شما خواسته شد (برای شفای کسی که چشم زخم خورده) غسل کنید (تا آب غسل شمار ا به منظور شفا و بهبودی بر روی خود بریزد) این کار را انجام دهید [۱۸۰۵]».
امام احمد و ترمذی از اسماء بنت عمیس ل روایت میکنند که گفت: «يَا رَسُولَ اللَّـهِ: إِنَّ بَنِي جَعْفَرٍ تُصِيبُهُمْ الْـعَيْنُ فَأَسْتَرْقِي لَهُمْ قَالَ نَعَمْ فَلَوْ كَانَ شَيْءٌ سَابَقَ الْـقَدَرَ سَبَقَتْهُ الْـعَيْنُ [۱۸۰۶]«یا رسول الله به فرزندان جعفر چشم زخم میزنند آیا برایشان طلب رُقیه و دعا کنم؟ فرمود: بله؛ اگر چیزی بود که از تقدیر سبقت میگرفت چشم زخم از آن پیشی و سبقت میگرفت».
ابوداود از عائشه ل روایت میکند که گفت: «كَانَ يُؤْمَرُ الْـعَائِنُ فَيَتَوَضَّأُ ثُمَّ يَغْتَسِلُ مِنْهُ الْـمَعِينُ [۱۸۰۷]. «به چشم زننده فرمان داده میشد که وضو بگیرد و آنگاه چشم خورده با آن آب غسل مینمود».
امام احمد، مالک، نسائی و ابن حبان از سهل بن حنیف روایت کردهاند که: «أَنَّ رَسُولَ اللَّـهِ ج خَرَجَ وَسَارُوا مَعَهُ نَحْوَ مَكَّةَ حَتَّى إِذَا كَانُوا بِشِعْبِ الْـخَزَّارِ مِنْ الْـجُحْفَةِ اغْتَسَلَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ؛ وَكَانَ رَجُلًا أَبْيَضَ حَسَنَ الْـجِسْمِ وَالْـجِلْدِ، فَنَظَرَ إِلَيْهِ عَامِرُ بْنُ رَبِيعَةَ أَخُو بَنِي عَدِيِّ بْنِ كَعْبٍ وَهُوَ يَغْتَسِلُ فَقَالَ: مَا رَأَيْتُ كَالْـيَوْمِ وَلَا جِلْدَ مُخَبَّأَةٍ؛ فَلُبِطَ سَهْلٌ فَأُتِيَ رَسُولُ اللَّـهِ ج فَقِيلَ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّـهِ، هَلْ لَكَ فِي سَهْلٍ وَاللَّـهِ مَا يَرْفَعُ رَأْسَهُ وَمَا يُفِيقُ. قَالَ: هَلْ تَتَّهِمُونَ فِيهِ مِنْ أَحَدٍ؟ قَالُوا: نَظَرَ إِلَيْهِ عَامِرُ بْنُ رَبِيعَةَ؛ فَدَعَا رَسُولُ اللَّـهِ ج عَامِرًا فَتَغَيَّظَ عَلَيْهِ وَقَالَ: عَلَامَ يَقْتُلُ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ؟! هَلَّا إِذَا رَأَيْتَ مَا يُعْجِبُكَ بَرَّكْتَ. ثُمَّ قَالَ لَهُ: اغْتَسِلْ لَهُ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ وَيَدَيْهِ وَمِرْفَقَيْهِ وَرُكْبَتَيْهِ وَأَطْرَافَ رِجْلَيْهِ وَدَاخِلَةَ إِزَارِهِ فِي قَدَحٍ، ثُمَّ صُبَّ ذَلِكَ الْـمَاءُ عَلَيْهِ يَصُبُّهُ رَجُلٌ عَلَى رَأْسِهِ وَظَهْرِهِ مِنْ خَلْفِهِ يُكْفِئُ الْـقَدَحَ وَرَاءَهُ؛ فَفَعَلَ بِهِ ذَلِكَ فَرَاحَ سَهْلٌ مَعَ النَّاسِ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ [۱۸۰۸]«پیامبرخدا ج حرکت کرد و آنها همراه او بهسوی مکه رهسپار شدند تا اینکه به وادی خزّار در جحفه رسیدند، آن جا سهل بن حنیف غسل کرد، او مردی سفید پوست و دارای بدن و پوستی زیبا بود، عامربن ربیعه برادر بنی عدی بن کعب به او نگاه کرد و گفت: تا به امروز بدنی به این زیبائی ندیده ام، آنگاه سهل بیهوش شد و به زمین افتادف او را نزد پیامبرج آوردند و به ایشانج گفته شد:ای رسول خدا سهل بیهوش است و سرش را بلند نمیکند و به هوش نمیآید. فرمود: آیا در مورد او کسی را متهم میکنید که او را چشم زده باشد؟ گفتند: عامربن ربیعه به او نگاه کرده است؛ آنگاه پیامبر خدا ج عامر را فرا خواند و بر او خشمگین شد و گفت: چرا یکی از شما برادرش را میکشد؟ چرا وقتی چیزی را دیدی که تعجب و تحسین تو را بر انگیخت، در حق او دعای برکت نکردی. سپس به او گفت: (اعضای بدن خود را شستشو بده، آنگاه او چهره و دستهایش را به آرنجها و زانوها و قدمها و عورتش را شست و آ ب آن را در ظرفی قرار داد و سپس این آب را از پشت سر سهل، بر سر و پشت او ریخت و ظرف را پشت سر او بالا و پایین میکرد، آنگاه سهل خوب شد و همراه مردم به راه افتاد و هیچ مشکلی نداشت و کاملاً بهبودی یافته بود».
از این رو بیشتر علما بنا بر احادیث مذکور و غیره و با توجه به واقعیت امر، چشم زخم را مؤثر میدانند.
اما حدیثی که شما در سؤال ذکر نمودید که «ثلث ما في القبور من العين» [۱۸۰۹] «یک سوم مردههای قبرها به سبب چشم زدگی مردهاند» صحت آن را نمیدانیم، اما صاحب نیل الأوطار بیان کرده است که «مسند بزار» با سند «حسن» از جابر و او از پیامبر ج روایت کرده است که فرمود: «أكثرُ مَن يَمُوتُ مِن أُمتي بعد قضاءِ الله وقَدَرِهِ بالأَنْفُسِ» [۱۸۱۰] یعنی بالعین..«بیشتر کسانی از امّت من که میمیرند بعد از تقدیر و قضای الهی سبب مرگ آنها چشم زخم است».
مسلمان بایدخودش را از شرّ شیاطین انسی و جنّی با نیروی ایمان به الله تعالی و اعتماد و توکل و پناه بردن به او، و دعاهایی که پیامبر در آن به خدا پناه برده است و به کثرت خواندن سورههای (قل أَعوذ برب الفلق...) و (قل أعوذ برب الناس...) و اخلاص و فاتحه و آیةالکرسی، محافظت نماید. و دعاهای ذیل: «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ [۱۸۱۱] «به کلمات کامل خداوند از شرّ آنچه آفریده پناه میبرم»، و «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّـهِ التَّامَّةِ مِنْ غَضَبِهِ وَشَرِّ عِبَادِهِ وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَأَنْ يَحْضُرُونِ [۱۸۱۲]«پناه میبرم به کلمات کامل خداوند از خشم و عذاب او و از شرّ بندگانش و از وسوسههای شیطان و از اینکه حاضر شوند».
الله تعالی میفرماید: ﴿حَسۡبِيَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُۖ وَهُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ﴾ [التوبة: ۱۲۹]. «کافی است مرا خداوند، هیچ معبود به حقی جز او نیست، بر او توکل نموده ام و او پروردگار عرشِ بزرگ است». و دیگر دعاهای شرعی؛
معنای سخن ابن قیم که در آغاز پاسخ ذکر شد همین است. هرگاه معلوم گردید که فردی او را چشم زخم زده است یا به فردی مشکوک بود، به چشم زننده دستور داده میشود که غسل کند، به این صورت که ظرفی را بیاورند و او با دستش از آن ظرف آب بر دارد و مضمضه کند، سپس آب را در ظرف بریزد، چهرهاش را در آن ظرف بشوید، سپس دست چپش را در ظرف داخل نماید و بر زانوی راست خود آب بریزد به گونهای که آب در آن ظرف جمع شود سپس دست راست خود را در ظرف آب داخل کند و بر زانوی چپ خود آب بریزد و سپس عورتش را بشوید؛ آنگاه این آب را از پشت سر بیمار یکباره بر سرش بریزند، به حکم الله تعالی بهبودی مییابد.
وبالله التوفیق، و صلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه و سلم.
اللجنة الدائمة (۱/ ۲۷۱).
[۱۸۰۳] (زادالمعاد) (۴/۱۶۷). و انظر و ایضاً: «الطب» النبوی» ص (۱۳۱). و کلاهما لابن القیم رحمةالله. [۱۸۰۴] البخاری (۵۷۳۸)، و مسلم (۲۱۹۵). [۱۸۰۵] مسلم (۲۱۸۸). [۱۸۰۶] أحمد (۶/ ۴۳۸)، و الترمذی (۲۰۵۹)، و ابن ماجه (۳۵۱۰۹)، و قال الترمذی: «حسن صحیح». [۱۸۰۷] أبو داود (۳۸۸۰). قال الألبانی فی «صحیح أبو داود » (۳۲۸۶): «صحیح الإسناد». [۱۸۰۸] «موطأ مالک» ۲/ ۹۳۸، ۹۳۹ (۱۶۷۸، ۱۶۷۹)، و أحمد (۳/ ۴۸۶)، و النسائی فی «الکبری» (۷۶۱۷، ۷۶۱۹، ۱۰۰۳۶)، و ابن ماجه (۳۵۰۹)، وابن حبان فی «صحیحه» (۶۱۰۶)،و الطبرانی فی «الکبیر» (۵۵۸۲-۵۵۷۳). باختلاف فی ألفاظ بعضهم. قال فی «مجمع الزوائد» (۵/۱۰۷): «و رجال أحمد رجال الصحیح». و صححه الألبانی؛ کما فی «صحیح ابن ماجه» (۲۸۲۸). [۱۸۰۹] لم أجده بهذا اللفظ ؛ و أخرجه الطبرانی فی «المعجم الکبیر» ۲۴/ ۱۵۵ (۳۹۹) بلفظ: «نصف ما یحفر لأمتی من القبور من العین »، و فی سنده: علی بن عروة، و هو کذّاب [۱۸۱۰] الطیالسی فی «مسنده» (۱۷۶۰)، و الطحاوی فی «شرح مشکل الأثار» (۲۹۰۰)، و البزار-کشف الأستار- (۳۰۵۲). و حسنه الحافظ فی «الفتح» (۱۰/۲۱۱، ۲۱۴)، و هو فی «السلسلة الصحیحة » برقم۷۴۷) . قال فی « مجمع الزوائد» (۵/۱۰۶): «رواه البزارو رجاله رجال الصحیح خلا طالب بن حبیب بن عمرو، و هو ثقة». [۱۸۱۱] مسلم (۲۷۰۸،۲۷۰۹) [۱۸۱۲] «موطأمالک» ۲/ ۹۵۰ (۱۷۰۴)، و أحمد (۲/ ۱۸۱)، (۴/ ۵۷)، (۶/۶)، و الترمذی (۳۵۲۸)، و قال: «حسن غریب»، و النسائی فی «الکبری» ۶/ ۱۹۰ (۱۰۶۰۱).