فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۳۰۲] برای شناختن امور غیبی کمک خواستن از جنیان و خواب مغناطیسی چه حکمی‌دارد؟

[۳۰۲] برای شناختن امور غیبی کمک خواستن از جنیان و خواب مغناطیسی چه حکمی‌دارد؟

س: دین اسلام در مورد کسانی که برای اکتشاف امور غیبی از جن‌ها، به عملیات کاهنانه متوسل می‌شوند، چه حکمی‌دارد؟

همچنین بفرمایید که خواب مصنوعی از دیدگاه شرعی چه حیثیتی دارد که بوسیله‌ی آن شخص خواب کننده بر شخص خواب شده مسلّط شده و اطلاعاتی از او دریافت می‌نماید؟

ج: اولاً: علم به امور غیبی از ویژگی‌های «الله» است و هیچ یک از مخلوقات نمی‌تواند عالم به امور غیب باشد، نه جن و نه مخلوقی دیگر. البته، الله تعالى به برخی از مخلوقاتش همانند: فرشتگان و انبیا مسایلی را به صورت وحی می‌گوید.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ [النمل: ۶۵]. «بگو آنان‌که در آسمآن‌ها و زمین هستند غیب نمی‌دانند بجز ذات الله».

الله تعالى درمورد سلیمان ÷ می‌فرماید: ﴿فَلَمَّا قَضَيۡنَا عَلَيۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّةُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡكُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ ٱلۡجِنُّ أَن لَّوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ ٱلۡغَيۡبَ مَا لَبِثُواْ فِي ٱلۡعَذَابِ ٱلۡمُهِينِ١٤ [سبأ: ۱۴]. «در آن هنگام که بر سلیمان مرگ را مقرر داشتیم، جنیان را از مرگ او آگاه نساخت مگر چوب خواره‌هایی که عصای وی را می‌خورند. هنگامی‌که سلیمان ÷ - بر زمین- افتاد حالا فهمیدند که اگر از غیب مطلع می‌بودند در عذاب خوار کننده (بیگاری) باقی نمی‌ماندند».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ فَلَا يُظۡهِرُ عَلَىٰ غَيۡبِهِۦٓ أَحَدًا٢٦ إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ فَإِنَّهُۥ يَسۡلُكُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗا٢٧ [الجن: ۲۶ – ۲۷]. «داننده‌ی غیب الله است. و هیچ‌کس را بر غیب خود آگاه نمی‌سازد، مگر پیامبری که الله از او خشنود باشد، الله (از میان فرشتگان) محافظان و نگهبانانی در پیش و پس او روان می‌دارد».

از نواس پسر سمعانس روایت شده که رسول خدا ج فرموده است: «اذا أراد الله تعالى أن يوحي بالامر تكلم بالوحي أخذت السموات منه رجفةٌ أو قال: رِعْدَةٌ شديدةٌ خوفاً من الله فإذا سَمِعَ ذلك أهل السموات صعِقُوا وخَرُّوا لِلَّهِ سُجّداً فيكون أول مَن يرفع رأسَهُ جبريلُ فَيُكلِّمُه الله من وَحْيِهِ بما أراد، ثم يمرُّ جبريل بالملائكة كلّما مَرَّ بسماءٍ قال ملائكتها: ماذا قال ربنا يا جبريل؟ فيقول جبريل: قال الحقّ وهو العليّ الكبير؛ فيقولون كلّهم مثل ما قال جبريل. فينتهي جبريل بالوحي إلي حيث أمرَهُ الله » [۵۰۸] . «هرگاه الله تعالى بخواهد چیزی را وحی کند، اهل آسمان‌ (فرشتگان) در اثر ترس از او به لرزش افتاده و چون آسمانی‌‌ها آن را می‌شنوند به سجده فرو می‌افتند. در این زمان جبرئیل از همه جلوتر سرش را از سجده برمی‌دارد و «الله» آنچه را که می‌خواهد به او وحی می‌کند. جبرئیل سپس از کنار سایر فرشتگان گذر می‌نماید، هر آسمانی را که رد می‌کند فرشتگانش از او می‌پرسند: پروردگار ما چه گفت: جبرئیل می‌گوید: حق را گفت: و او بلند مرتبه و بزرگ است، همه فرشتگان سخنی مثل سخن جبرئیل را بر زبان می‌آورند و آنگاه جبرئیل وحی را به همان جایی که «الله» به او دستور داده می‌برد».

در صحیح بخاری از ابوهریرهس بدین شکل آمده است:

عن النبي ج قال: «إِذَا قَضَى اللَّـهُ الْـأَمْرَ فِي السَّمَاءِ ضَرَبَتْ الْـمَلَائِكَةُ بِأَجْنِحَتِهَا خُضْعَانًا لِقَوْلِهِ كَأَنَّهُ سِلْسِلَةٌ عَلَى صَفْوَانٍ؛ فَإِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا: مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ؟ قَالُوا لِلَّذِي قَالَ:الْـحَقَّ وَهُوَ الْـعَلِيُّ الْـكَبِيرُ؛ فَيَسْمَعُهَا مُسْتَرِقُ السَّمْعِ - وَمُسْتَرِقُ السَّمْعِ هَكَذَا بَعْضُهُ فَوْقَ بَعْضٍ وَوَصَفَ سُفْيَانُ بِكَفِّهِ فَحَرَفَهَا وَبَدَّدَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ - فَيَسْمَعُ الْـكَلِمَةَ فَيُلْقِيهَا إِلَى مَنْ تَحْتَهُ ثُمَّ يُلْقِيهَا الْـآخَرُ إِلَى مَنْ تَحْتَهُ حَتَّى يُلْقِيَهَا عَلَى لِسَانِ السَّاحِرِ أَوْ الْـكَاهِنِ؛ فَرُبَّمَا أَدْرَكَ الشِّهَابُ قَبْلَ أَنْ يُلْقِيَهَا وَرُبَّمَا الْـقَاهَا قَبْلَ أَنْ يُدْرِكَهُ؛ فَيَكْذِبُ مَعَهَا مِائَةَ كَذْبَةٍ؛ فَيُقَالُ: أَلَيْسَ قَدْ قَالَ لَنَا يَوْمَ كَذَا وَكَذَا كَذَا وَكَذَا؛ فَيُصَدَّقُ بِتِلْكَ الْـكَلِمَةِ الَّتِي سَمِعَ مِنْ السَّمَاءِ» [۵۰۹] . «آنگاه که خداوند در آسمان امر را صادر می‌کند، فرشتگان به منظور نشان دادن اطاعت و خضوعشان در برابر فرمان الهی بالهایشان را حرکت می‌دهند که بر اثر آن صدایی مانند صدای برخورد زنجیر بر روی صخر‌های صاف پدیدار می‌شود؛ چون هراس از دل‌هایشان برطرف شود، فرشتگان گویند: حق را، و او بلند مرتبه و بزرگ است؛ جنیان و شیاطینی که دزدانه به اخبار آسمانی گوش فرا می‌دهند، این گونه روی یکدیگر قرار دارند – سفیان یکی از راویان حدیث، کف دستش را به صورت عمودی گرفت و انگشتانش را از همدیگر فاصله داد – یعنی: جنیان به این صورت بالای یکدیگر قرار دارند و خود را به آسمآن‌‌ها می‌رسانند و اخبار آسمانی را گوش می‌کنند. شیطانی که بالا قرار دارد چون خبر را بشنود، فوراً آن را به رفیقش که پایین قرار دارد اطلاع می‌دهد و آن به دیگری... تا این که خبر به ساحر و کاهن می‌رسد؛ فرشتگان و مأموران الهی جنیان و شیاطین را که از اخبار آسمآن‌‌ها استراق سمع می‌کنند با آذرخش آسمانی هدف می‌گیرند، گاهی قبل از این که شیطان متمرد خبر را به دیگری بدهد، آذرخش به او اصابت کرده و او را می‌سوزاند. گاهی شیطان متمرد خبر را زودتر به دیگری القاء می‌کند و بعد هدف قرار می‌گیرد و می‌سوزد. این شیاطین خبر آسمانی را با صد دروغ دیگر آمیخته می‌کنند و به ساحر و کاهن می‌رسانند؛ گفته می‌شود آیا مگر غیر از این است که در فلان روز به ما چنین گفت و همان طور شد؛ در نتیجه مردم به خاطر همان سخنی راستی که توسط شیاطین از آسمان دریافت شد، سخنان ساحر و کاهن را تصدیق می‌کنند».

بنابراین کمک خواستن از جنیان و مخلوقات دیگر، جهت کشف امور غیبی جایز نیست؛ چه به صورت دعا و چه به صورت عملیات کاهنانه و سحرآمیز. و از آن جا که این عمل نوعی عبادت است مرتکب آن مشرک می‌گردد، زیرا الله تعالى می‌فرماید: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥ [الفاتحة: ۵]. «تن‌ها تو را می‌پرستیم و تن‌ها از تو یاری می‌جوئیم».

از رسول الله ج نیز نقل شده است که ایشان به عبدالله بن عباس ب فرمودند: «إِذَا سَالْـتَ فَاسْالْـ اللَّـهَ وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّـهِ» [۵۱۰] .«هرگاه می‌خواستی سؤال کنی از «الله» سؤال کن و هرگاه به کمک نیاز داشتی از «الله» کمک بخواه».

ثانیاً: خواب مصنوعی و یا مغناطیسی نوعی غیب‌گویی است که خواب کننده در این عملیات، شخص جن زد‌های را استخدام نموده و بر آن مسلّط شده و تسلیم خودش می‌گرداند و از این طریق به خبر‌هایی دست می‌یابد. از این رهگذر است که استفاده از روش خواب مصنوعی جهت دریافت وضعیت دزد، مکان دزدی، چیز گمشده، معالجه‌ی بیمار و یا اقدام به هر کاری ناروا و شرک است. زیرا این کار پناه بردن به‌سوی غیر «الله» است و بهره برداری از اسباب غیرعادی تلقی می‌شود.

انجمن دایمی- مجله‌ی- بحوث اسلامی- شماره‌ی (۳۰) ص (۷۸-۸۱)

[۵۰۸] ابن ابی عاصم. «السنة» ص ۵۱۵. ابن خزیمة. «التوحید» ۱/۳۴۹. طبرانی. «مسندالشامیین» ۵۹۱. و بیهقی. «الأسماء و الصفات» ۱/۵۱۱-۴۳۵. [۵۰۹] بخاری (۴۸۰۰). [۵۱۰] احمد (۱/۲۹۳، ۳۰۳، ۳۰۷). ترمذی (۲۵۱۶). طبرانی« الاوسط» (۵۴۱۷) «الکبیر» (۱۱۲۴۳، ۱۱۴۱۶، ۱۱۵۶۰، ۱۲۹۸۸). ابویعلی «مسند» (۲۵۵۶) و بیهقی «شعب الایمان» (۱۹۵، ۱۰۷۴، ۱۰۰۰۰).