[۳۶] حقوق حیوان در اسلام (پاسخنامه شیخ ابن باز)
از عبدالعزیز بن عبدالله بن باز به برادر بزرگوار... السلام علیکم و رحمة الله و برکاته... امّا بعد:
نامه تان را که در تاریخ ۲۴/۱۰/۱۹۸۲م فرستاده بودید دریافت نمودم، شما در این نامه از ما خواسته بودید که در خصوص این که از کشور استرالیا به خاورمیانه، حیوانات را جا به جا میکنید و حیوانات به علّت شرایط نامناسب کامیونها و کشتی هایی که با آن نقل میشوند؛ اذیّت میشوند، اظهار نظر کنیم. ضمن این که از الله تعالی برای شما و ما هدایت را خواستاریم؛ از این که به این جنبهی مهم گوشزد نموده سپاسگزاریم. همچنین از این که در پرتو قرآن و سنّت و احادیثی که به نیکی کردن با حیوانات حلال گوشت و حرام گوشت تشویق نمودهاند، پاسخ گفته بودید و بخشی از احادیثی که در آن برای کسانی که حیوانات را با گرسنه نگاه داشتن و بیتوجهی به شرایط نقل و انتقال آن شکنجه مینمایند، وعید آمده است را ذکر کرده بودید، خوشحالیم.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَأَحۡسِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾ [البقرة: ۱۹۵]. «و نیکی کنید که الله نیکوکاران را دوست دارد». میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ﴾ [النحل: ۹۰]. «الله تعالی به دادگری و نیکوکاری فرمان میدهد».
مسلم و اصحاب سنن از پیامبر ج روایت میکنند که فرمود: «إِنَّ اللَّـهَ كَتَبَ الْـإِحْسَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ فَإِذَا قَتَلْتُمْ فَأَحْسِنُوا الْـقِتْلَةَ، وَإِذَا ذَبَحْتُمْ فَأَحْسِنُوا الذَّبْحَ، وَلْيُحِدَّ أَحَدُكُمْ شَفْرَتَهُ وَلْيُرِحْ ذَبِيحَتَهُ» [۱۵۱۳]. «الله تعالی احسان و برخورد نیک را در هر کاری مقرر داشته و به آن امر نموده است؛ هرگاه کسی را کشتید او را به خوبی بکشید، و هرگاه حیوانی را ذبح کردید به خوبی آن را ذبح کنید و باید کاردتان را تیز کنید تا حیوان راحت ذبح شود».
در مورد رسیدن به داد کسی که دچار مشکل گردیده است؛ در حدیث صحیح آمده که هرکس به داد چنین فردی برسد، پاداش بزرگی داده و گناهانش بخشوده میشوند.
از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «بَيْنَمَا رَجُلٌ يَمْشِي بِطَرِيقٍ اشْتَدَّ عَلَيْهِ الْـعَطَشُ فَوَجَدَ بِئْرًا فَنَزَلَ فِيهَا فَشَرِبَ ثُمَّ خَرَجَ فَإِذَا كَلْبٌ يَلْهَثُ يَأْكُلُ الثَّرَى مِنْ الْـعَطَشِ، فَقَالَ الرَّجُلُ: لَقَدْ بَلَغَ هَذَا الْـكَلْبَ مِنْ الْـعَطَشِ مِثْلُ الَّذِي كَانَ بَلَغَ منِّي، فَنَزَلَ الْـبِئْرَ فَمَلَأَ خُفَّهُ ثُمَّ أَمْسَكَهُ بِفِيهِ حَتَّی رَقِیَ فَسَقَى الْـكَلْبَ فَشَكَرَ اللَّـهُ لَهُ فَغَفَرَ لَهُ. قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّـهِ، وَإِنَّ لَنَا فِي الْـبَهَائِمِ لأَجْرًا؟ فَقَالَ: فِي كُلِّ كَبِدٍ رَطْبَةٍ أَجْرٌ» [۱۵۱۴]. «مردی در راهی میرفت و به شدّت تشنه شد. آنگاه چاه آبی را یافت، به داخل چاه رفت و آب نوشید؛ سپس بیرون آمد. ناگهان دید که سگی به علّت تشنگی زبانش بیرون شده و خاکها را میخورد. آن مرد گفت: این سگ به حدّی تشنه است که من تشنه بودم. آنگاه داخل چاه رفت و موزهاش را از آب پر نمود و با دهانش آن را گرفت و از چاه بالا آمد و به سگ آب داد.آنگاه الله تعالی عمل او را پسندید و گناهانش را بخشید. گفتند:ای رسول الله! آیا در رسیدگی به حیوانات زبان بسته به ما پاداش میرسد؟ فرمود: کمک کردن به هر موجود زندهای موجب پاداش است».
از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «بَيْنَمَا كَلْبٌ يُطِيفُ بِرَكِيَّةٍ قَد كَادَ يَقْتُلُهُ الْـعَطَشُ إِذْ رَأَتْهُ بَغِيٌّ مِنْ بَغَايَا بَنِي إِسْرَائِيلَ فَنَزَعَتْ مُوقَهَا فَاسَقَتْ لَهُ بِهِ فَسَقَتهُ إِیَّاهُ فَغُفِرَ لَهَا بِهِ» [۱۵۱۵]. «در حالی که سگی اطراف چاهی دور میزد و نزدیک بود تشنگی او را از بین ببرد ناگهان یکی از زنان فاحشه بنی اسرائیل چشمش به آن سگ افتاد، و آن زن کفش خود را بیرون آورد و با آن برای سگ آب کشید و به آن آب داد. به خاطر این کار گناهانش بخشیده شدند».
همان طور که اسلام به نیکوکاری تشویق نموده از ظلم و تعدی نهی کرده است؛ الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ﴾ [البقرة: ۱۹۰]. «و تعدّی و تجاوز نکنید که الله تعالی متجاوزان را دوست ندارد».
الله تعالی میفرماید: ﴿وَمَن يَظۡلِم مِّنكُمۡ نُذِقۡهُ عَذَابٗا كَبِيرٗا﴾ [الفرقان: ۱۹]. «و هر کسی از شما ستم کند عذاب بزرگی به او میچشانیم».
درصحیح مسلم روایت است که ابن عمرس از کنار عدهای مردم گذشت که مرغی را نشانه گذاشته بودند و بهسوی آن تیراندازی میکردند. وقتی ابن عمرس را دیدند پراکنده شدند. ابن عمرس گفت: «مَنْ فَعَلَ هَذَا؟ إِنَّ رَسُولَ اللَّـهِ ج لَعَنَ مَنْ فَعَلَ هَذَا» [۱۵۱۶]. «چه کسی این کار را کرده است؟ رسول الله ج کسی که این کار را میکند لعنت کرده است».
از انس س روایت است که «نَهَى رَسُولُ اللَّـهِ ج أَنْ تُصْبَرَ الْـبَهَائِمُ» [۱۵۱۷]. «پیامبر ج از این که حیوانات زندانی شوند نهی کرده است».
در حدیثی دیگر از پیامبر ج روایت است که فرمود: «لَا تَتَّخِذُوا شَيْئًا فِيهِ الرُّوحُ غَرَضًا» [۱۵۱۸]. «چیزی که روح دارد و زنده است، نشانه قرار ندهید».
از ابن عباس س روایت است که گفت: «إِنَّ النَّبِيَّ ج نَهَى عَنْ قَتْلِ أَرْبَعٍ مِنْ الدَّوَابِّ: النَّمْلَةُ وَالنَّحْلَةُ وَالْـهُدْهُدُ وَالصُّرَدُ» [۱۵۱۹]. «پیامبر ج از کشتن چهار حیوان نهی کرده است: مورچه، زنبور عسل، هدهد و شیر گنجشک».
در صحیح مسلم روایت است که پیامبر ج فرمود: «عُذِّبَتْ امْرَأَةٌ فِي هِرَّةٍ حَبَسَتْهَا حَتَّى مَاتَتْ فَدَخَلَتْ فِيهَا النَّارَ؛ لا هِیَ أَطْعَمْتِهَا وسَقَتهَا إِذ حَبَسَتهَا، وَلَا هِیَ تَرَکتَهَا تَأکُلُ مِنْ خَشَاشِ الْـأَرْضِ» [۱۵۲۰]. «زنی به خاطر آن که گربهای را زندانی کرد تا آن که مرد، عذاب داده شد و به دوزخ رفت. آن زن وقتی گربه را زندانی کرده بود نه به آن آب و غذا میداد و نه آن را میگذاشت که برود از حشرات زمین بخورد».
در سنن ابوداود از ابی واقد س روایت است که گفت: پیامبر ج فرمود: «مَا قُطِعَ مِنْ الْـبَهِيمَةِ وَهِيَ حَيَّةٌ فَهِيَ مَيْتَةٌ» [۱۵۲۱] «هر آن چه از حیوان زنده قطع شود مردار است».
از ابن مسعود س روایت است که گفت «كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّـهِ ج فِي سَفَرٍ فَانْطَلَقَ لِحَاجَتِهِ، فَرَأَيْنَا حُمَرَةً مَعَهَا فَرْخَانِ فَأَخَذْنَا فَرْخَيْهَا، فَجَاءَتْ الْـحُمَرَةُ فَجَعَلَتْ تَفْرِشُ، فَجَاءَ النَّبِيُّ ج فَقَالَ مَنْ فَجَعَ هَذِهِ بِوَلَدِهَا؟ رُدُّوا وَلَدَهَا إِلَيْهَا. وَرَأَى قَرْيَةَ نَمْلٍ قَدْ حَرَّقْنَاهَا فَقَالَ: مَنْ حَرَّقَ هَذِهِ؟ قُلْنَا نَحْنُ. قَالَ: إِنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يُعَذِّبَ بِالنَّارِ إِلَّا رَبُّ النَّار» [۱۵۲۲]. «در سفری همراه پیامبر ج بودیم. ایشان برای قضای حاجت رفت. گنجشکی را دیدیم که دو جوجه همراهش بودند.ما جوجه هایش را گرفتیم. گنجشک آمد و بال میزد و بیتابی میکرد. آنگاه پیامبر ج آمد و فرمود: چه کسی این گنجشک را با گرفتن جوجه هایش ناراحت و دردمند کرده است؟ فرزندانش را به او برگردانید. لانه مورچهای را دید که آتش زده بودیم. فرمود: چه کسی لانه مورچهها را آتش زده است؟ گفتیم: ما. فرمود: شایسته نیست که با آتش جز پروردگار آتش کسی را عذاب دهد».
از ابن عمر س روایت است که پیامبر ج فرمود: «مَا مِنْ انسان قَتَلَ عُصْفُورًا فَمَا فَوْقَهَا بِغَيْرِ حَقِّهَا إِلَّا سَأَلَهُ اللَّـهُ ﻷ عَنْهَا. قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّـهِ، وَمَا حَقُّهَا؟ قَالَ: يَذْبَحُهَا فَيَأْكُلُهَا، وَلَا يَقْطَعُ رَأْسَهَا يَرْمِي بِهَا» [۱۵۲۳]. «هر انسانی، گنجشکی یا چیزی بزرگتر از آن را به ناحق بکشد، خداوند او را از آن میپرسد. گفتند:ای رسول الله کشتن به حق آن چیست؟ فرمود: این که آن را ذبح کند و بخورد؛ نه این که سرش قطع کند و خودش را بیندازد».
از ابن عباس ب روایت است که پیامبر ج از کنار الاغی گذشت که بر چهرهاش داغ شده بود، فرمود: «لَعَنَ اللَّـهُ الَّذِي وَسَمَهُ» [۱۵۲۴]. «لعنتِ الله بر کسی باد که این را داغ کرده است».
در روایتی دیگر آمده که «نَهَى رَسُولُ اللَّـهِ ج عَنْ الضَّرْبِ فِي الْـوَجْهِ وَعَنْ الْـوَسْمِ فِي الْـوَجْهِ» [۱۵۲۵]. «پیامبر از زدن به چهره و داغ کردن آن نهی کرده است»
و این نهی شامل انسان و حیوان میشود.
این نصوص و آن چه به مفهوم آن است نشانگر و بیانگر این هستند که شکنجه کردن حیوان به هر صورتی حرام و ناجایز است، حتّی حیواناتی که در شریعت کشتن آن مجاز است؛نباید شکنجه شوند. این نصوص اشاره به این دارند که اسلام به حیوان توجّه نموده و منافع آن را در نظر گرفته و اذیّت و آزار آن را منع کرده است. بنابراین مشوّق هایی که اسلام در راستای توجه به حیوانات ذکر نموده و هشدارهایی که در خصوص اذیّت و آزار آن داده باید همواره مدّ نظر قرار داده شوند، به خصوص چهارپایانی که در نامه تان به آن اشاره شده است؛ چون این چارپایان ارزش دارند و گوشت آنها خورده میشود و برای قربانی و غیره استفاده میشود، باید مورد توجه قرار گیرند. از طرف دیگر از آن جا که این چارپایان به هنگام حمل و نقل تعداد انبوهی از آن در معرض مشکلات و سختی هایی قرار دارند و مسافتهای طولانی جا به جا میشوند. به سبب تعداد زیادشان حیوانات لاغر و ضعیف میمیرند و گرسنگی و تشنگی میکشند وبیماری هریک به دیگری سرایت میکند.
از این رو باید مسئولین امر هرچه زودتر وضعیتی ترتیب دهند که حیوانات در آسایش باشند و آب و خوراک شان را تهیه نمایند. قضیه بار و جا به جایی و تهویه و معالجه شان را بررسی نموده و فراهم آورند. حیوانات ضعیف و لاغر را از حیوانات چاق و فربه و حیوانات مریض را از سالم جدا سازند. امروزه برای مؤسسات و شرکتها و افرادی که به صادرات و واردات حیوانات مشغول هستند، این کارها آسان است و این وظیفه مالکان است که این کارها را انجام دهند.
آن چه مایه تأسف است و باید از آن دوری شود؛ روشهایی است که امروزه در بیشتر کشورهای خارجی در ذبح حیوانات از آن استفاده میشود. در این کشورها قبل از ذبح، حیوان در معرض انواع شکنجه قرار میگیرد. چنان که قبل ذبح سر آن را شوک الکتریکی میدهند تا بیحسّ شود. سپس قلاب هایی آن را در حالی که زنده است وارونه میکنند. بوسیله برق به کارخانههای ذبح و بسته بندی برده میشود. آنجا افرادی آن را ذبح میکنند. از جمله شکنجه کردن حیوان این است پرهای مرغها و پرندگان را در حالی که زندهاند میکَنند یا آن را در آب خیلی داغ فرو میبرند. برای دور کردن پرهایش به آن در حالی که زنده است بخار میدهند. میگویند که این گونه ذبح آن راحت تر است.
این کارها به دستور شریعت اسلامی که باید با حیوانات به خوبی رفتار شود مخالف است. هر عملی که مخالف شریعت باشد تعدّی و ستم محسوب میشود و انجام دهنده آن مورد بازخواست قرار میگیرد. چنان که در حدیث صحیح آمده: «إِنَّ اللهَ لَيَقتَصُّ لِلشَّاةِ الْـجَلْحَاءِ مِنْ الشَّاةِ الْـقَرْنَاءِ» [۱۵۲۶]. «الله تعالی قصاص گوسفند بیشاخ را از گوسفند شاخدار میگیرد».
پس کسی که ظلم را میداند و از نتایج بد آن آگاه است و سپس به آن دست میزند چگونه خواهد بود؟
براساس نصوص شرعی و مقتضیات آن فقهای قانون گذاری اسلامی در خصوص حیوان به طور کلی ابوابی از قبیل واجب، مستحب و حرام یا مکروه مقرر داشتهاند. آنچه مربوط به حیوانات حلال گوشت است، به تفصیل ذکر کردهاند. ما بخشی از آنچه فقها در مورد ذبح حیوان گفتهاند را بیان میکنیم.
از آن جمله امور ذیل مستحب است:
۱- حیوانی که قرار است ذبح شود باید آب داده شود؛ به دلیل حدیث سابق که «إِنَّ اللَّـهَ كَتَبَ الْـإِحْسَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ» [۱۵۲۷]. «الله تعالی احسان را بر هر چیزی مقرر کرده است».
۲- وسیلهای که حیوان با آن ذبح میشود باید تیز و برّنده باشد. ذبح کننده باید با قدرت و سرعت بر محل ذبح بمالد و محل ذبح لبّه (بالاتر از سینه) در شتر و در گوسفند و غیره حلق است.
۳- شتر باید دست چپ آن بسته شود و در حالت ایستاده ذبح شود. اگر میسّر است رو به قبله باشد.
۴- غیر از شتر دیگر حیوانات باید بر پهلوی چپ رو به قبله خوابانده شوند. ذبح کننده پایش را بر گردن حیوان گذاشته و دست و پایش را نبندد. همچنین دست و پای آن را نپیچانند و قبل از جان دادنش دست و پای آن را نشکنند. نیز جدا کردن گردنش قبل از آن که حیوان آرام بگیرد، مکروه است. مکروه است که حیوانی در مقابل چشم حیوان دیگر ذبح شود.
امور مذکور به هنگام ذبح حیوان مستحب هستند، تا این گونه با حیوانات به نیکی و مهربانی رفتار شود و خلاف آنچه گفته شد مکروه است. گرفتن پای حیوان و کشاندن آن مکروه است. عبدالرزاق از ابن عمرب روایت میکند که او مردی را دید که پای بزی را گرفته و میکشاند تا آن را ذبح کند. ابن عمرب به او گفت: «وَيلَك.. قُدهَا إلى الموت قَوداً جميلاً» [۱۵۲۸] . «وای بر تو... آن را بهسوی مرگ به خوبی ببر».
همچنین مکروه است که کارد جلوی چشمان حیوان تیز شود، چون در مسند امام احمد از ابن عمرب روایت است که «أَنَّ رَسُولَ اللَّـهِ ج أَمَرَ بِحَدِّ الشِّفَارِ وَأَنْ تُوَارَى عَنْ الْـبَهَائِمِ» [۱۵۲۹] «پیامبر ج به تیز کردن کاردها و به این که باید از دید چارپایان پنهان شوند امر کرده است»
در معجم طبرانی (کبیر) و (اوسط) از عبدالله بن عباس ب روایت است که پیامبر ج از کنار مردی گذشت که پایش را روی بزی گذاشته بود و کاردش را تیز میکرد و بز با چشمانش به او نگاه میکرد.پیامبر ج فرمود: «أفلا قَبل هذا؟ أتريدُ أن تُميتَها مَوتَتَين» [۱۵۳۰]. «آیا نمیشد که قبل از ذبح (کارد را تیز کنی) آیا میخواهی دوبار او را بمیرانی».
شکارهای وحشی و یا حیوانی که چون حیوان وحشی ذبح آن مقدور نیست. یا شتری که فرار میکند وگرفتن آن مقدور نیست میتوان بعد از بسم الله گقتن آن را با تیر زد، به شرط آن که تیر استخوان یا ناخن نباشد. اگر بر اثر اصابت تیر بمیرد خوردن آن جایز است؛ چون کشتن آن به منزله ذبح آن است، وقتی که جز با تیر ذبح آن ممکن نباشد.
آن چه در این جا گفته شد همه مطالب در مورد حقوق حیوانات نیست، بلکه مطالب مختلفی بود که در پاسخ به نامه شما گفته شده است. اسلام دین رحمت و شریعت نیکوکاری است و روش تکامل یافته زندگی است و راهی است که انسان را به الله و بهشت میرساند. پس باید به اسلام دعوت داد و برای داوری به آن مراجعه نمود. باید کوشید آن را به کسانی که نمیدانند معرفی کنید. به عوام مسلمین که احکام و مقاصد آن را نمیدانند به خاطر رضای الله تعالی تذکر دهید.
آموزههای شریعت اسلامی در نهایت دادگری و حکمت قرار دارند و هر حیوان مفید را چون بوداییها حرام قرار نمیدهند و هر حیوان مضرّ را همچون کسانی که خوک و درندگان را میخورند حلال نکرده است. اسلام حرمت هر موجود زنده و مال و آبرو را محترم دانسته است.
الله تعالی را در برابر نعمتهایش که بزرگترین آن اسلام است سپاس میگذاریم و عاجزانه از او میخواهیم که دین خود را یاری کند و ما را به خاطر کوتاهی هایمان در معرض فتنه و عذاب ستمگران قرار ندهد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی اله وصحبه ومن اهتدی بهدیه الی یوم الدین. والسلام علیكم ورحمه الله وبركاته
شیخ ابن باز، مجلة الدعوة ش ۹۱۰
[۱۵۱۳] مسلم ۱۹۵۵. [۱۵۱۴] بخاری ۶۰۰۹،۲۴۶۶،۲۳۶۳ و مسلم ۲۲۴۴. [۱۵۱۵] مسلم ۲۲۴۴. [۱۵۱۶] بخاری ۵۵۱۵ و مسلم ۱۹۵۸. [۱۵۱۷] بخاری ۵۵۱۳ و مسلم ۱۹۵۶. [۱۵۱۸] مسلم ۱۹۵۸،۱۹۵۷. [۱۵۱۹] احمد ۱/۳۳۲ و ابوداود۵۲۶۷ و ابن ماجه۳۲۴۴ بإسناد حسن. وانظر:«صحیح سنن أبی داود» ۴۳۸۷. [۱۵۲۰] بخاری ۳۴۸۲ و مسلم ۲۲۴۲. [۱۵۲۱] احمد ۵/۲۱۸ و ابوداود ۲۸۵۸ و ترمذی ۱۴۸۰ و ابن ماجه ۳۲۱۶ . و قال الترمذی:«حسن غریب» . و رواه الحاکم أیضاً ۴/۲۳۹،۱۲۴ (۷۵۹۷،۷۱۵۲،۷۱۵۰). و صححه و وافقه الذهبی. [۱۵۲۲] ابوداود ۵۲۶۸،۲۶۷۵ . و أخرجه بنحوه بدون ذکر قریة النمل: أحمد ۱/۴۰۴، و الحاکم۴/۲۳۹ (۷۵۹۹) و صححه و وافقه الذهبی. وانظر:«صحیح سنن أبی داود» للألبانی (۲۳۲۹). [۱۵۲۳] نسائی ۴۴۵۰،۴۳۵۴ و حاکم ۴/۲۲۳ (۷۵۷۴) و صححه و وافقه الذهبی. و أخرجه أحمد (۲/۱۶۶) بنحوه، جمیعهم من حدیث عبدالله بن عمرو بن العاص ب. [۱۵۲۴] مسلم ۲۱۱۷. [۱۵۲۵] مسلم ۲۱۱۶. [۱۵۲۶] مسلم ۲۵۸۲. [۱۵۲۷] تخریج آن در ابتدای فتوی گذشت. [۱۵۲۸] مصنف عبدالرزاق ۸۶۰۵. [۱۵۲۹] احمد ۲/۱۰۸، ابن ماجه ۳۱۷۲ و طبرانی ۱۳۱۴۴. [۱۵۳۰] طبرانی در الکبیر ۱۱۹۱۶ و در الاوسط ۳۵۹۰.