فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۲۹۷] انسان و جن همدیگر را اذیت می‌کنند و به عمد یا اشتباه یکدیگر را به قتل می‌رسانند

[۲۹۷] انسان و جن همدیگر را اذیت می‌کنند و به عمد یا اشتباه یکدیگر را به قتل می‌رسانند

س: آیا حدیث زیر دلیل تسلط جن بر انسان نیست؟ ابی سائب می‌گوید: بر ابوسعید خدری وارد شدیم. ما نشسته بودیم که از زیر تخت او صدای حرکتی شنیدیم. وقتی نگاه کردیم ماری را دیدیم. من برخاستم که آن را به قتل برسانم. ابوسعید که نماز می‌خواند اشاره کرد بنشینم. من نشستم. وقتی نمازش تمام شد. به اتاقی در منزل اشاره کرد و گفت: این خانه را می‌بینی؟ گفتم: بله، گفت: در آن اتاق جوان تازه دامادی از ما زندگی می‌کرد. با پیامبر ج به جنگ خندق رفتیم. آن جوان هر روز ظهر از پیامبر ج اجازه می‌گرفت تا نزد خانواده‌اش باز گردد. یک روز اجازه گرفت. پیامبر ج به او فرمود: «خُذْ عَلَيْكَ سِلَاحَكَ فَإِنِّي أَخْشَى عَلَيْكَ قُرَيْظَةَ» «نیزه‌ات را با خود ببر. زیرا من از بنی قریظه در مورد تو بیم دارم». مرد اسلحه‌اش را برداشت و رفت. همسرش را دید که جلو درب خانه ایستاده است. به سبب غیرت خواست او را با نیزه مجروح کند. زن گفت: نیزه‌ات را نگه دار و به خانه داخل شو تا ببینی چه چیز مرا از خانه بیرون کرده است. آن جوان داخل شد و مار بزرگی را دید که خودش را به فرش پیچانیده است. با نیزه‌اش بر او یورش برد و مار را محکم زد و زخمی کرد. بعد خارج شد و او را در حیاط‌انداخت. خودش نیز دچار تشنج شد و بر مار افتاد. دانسته نشد کدامیک زودتر مردند. مار یا جوان؟ مسلم آن را در صحیح [۵۰۳] خود نقل کرده است و در مشکوة المصابیح باب «ما یحل أکله و مایُحرم» (خوردن چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام)، روایت شده است.

ج: اول این که: حدیث از جهت متن و سند صحیح است.

دوم این که: ابتدا پدر انسان‌‌ها - آدم - از گل خلق شد. سپس انسان کاملی شد و فرزندانش از نسل او زیاد شدند. جن‌‌ها از آتش خلق شدند. سپس موجوداتی زنده گشتند. برخی مذکر و برخی مؤنث هستند. پیامبر ج به‌سوی هر‌یک از جن و انسان فرستاده شد برخی از آنان ایمان آوردند و برخی کفر ورزیدند. گاهی انسان، جن را دانسته یا نادانسته اذیت می‌کند. گاهی جن، انسان را اذیت می‌کند، دیوانه می‌کند و به قتل می‌رساند. همانگونه که انسان، انسان دیگر یا جن، جن دیگر را اذیت می‌کند و به او ضرر می‌رساند. هر‌کس بدون آگاهی از احوال جن، این مسئله را انکار کند به تحقیق چیزی را انکار کرده که به آن علم نداشته است و با آنچه قرآن در مورد جن گفته، مخالفت کرده است.

خداوند می‌فرماید: ﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ كَٱلۡفَخَّارِ١٤ [الرحمان: ۱۴]. «انسان را از گل خشکیده‌ای هم چون سفال آفرید».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن طِينٖ١٢ [المؤمنون: ۱۲]. «و ما انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم».

خداوند جن‌‌ها را هم‌چون انسان‌‌ها در گفتار خود مخاطب قرار داده. و می‌فرماید: ﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّ مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖ١٥ [الرحمان: ۱۵]. «و جن را از شعله‌های مختلط و متحرک آتش خلق کرد».

می‌فرماید: ﴿يَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ٣٣ [الرحمان: ۳۳]. «ای گروه جن و انس! اگر می‌توانید از مرزهای آسمان وزمین بگذرید، پس بگذرید. ولی هرگز نمی‌توانید مگر با نیرویی فوق العاده».

خداوند، جن‌‌ها را با گونه‌‌های مختلف آن‌‌ها در اختیار پیامبر خود سلیمان ÷ قرار داده و می‌فرماید: ﴿فَسَخَّرۡنَا لَهُ ٱلرِّيحَ تَجۡرِي بِأَمۡرِهِۦ رُخَآءً حَيۡثُ أَصَابَ٣٦ وَٱلشَّيَٰطِينَ كُلَّ بَنَّآءٖ وَغَوَّاصٖ٣٧ وَءَاخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي ٱلۡأَصۡفَادِ٣٨ [ص: ۳۶ – ۳۸]. «پس ما باد را مسخر او ساختیم تا به فرمانش به نرمی حرکت کند و هر جا را که او می‌خواهد برود«۳۶» و شیاطین را مسخر او کردیم، هر بنا و هر غواصی از آن‌ها را «۳۷» و گروه دیگری را در غل و زنجیر قرار دادیم «۳۸»»

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَلِسُلَيۡمَٰنَ ٱلرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهۡرٞ وَرَوَاحُهَا شَهۡرٞۖ وَأَسَلۡنَا لَهُۥ عَيۡنَ ٱلۡقِطۡرِۖ وَمِنَ ٱلۡجِنِّ مَن يَعۡمَلُ بَيۡنَ يَدَيۡهِ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَمَن يَزِغۡ مِنۡهُمۡ عَنۡ أَمۡرِنَا نُذِقۡهُ مِنۡ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ١٢ [سبأ: ۱۲]. «و برای سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می‌پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را؛ و چشمه مس را برای او روان ساختیم؛ و گروهی از جنیان را رام کرده و به اذن پروردگارش در پیش او کار می‌کردند؛ و هر کدام از آن‌ها که از فرمان ما سرپیچی می‌کرد، او را از عذاب آتش سوزان می‌چشاندیم».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلشَّيَٰطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُۥ وَيَعۡمَلُونَ عَمَلٗا دُونَ ذَٰلِكَ [الأنبیاء: ۸۲]. «گروهی از شیاطین برایش غواصی می‌کردند و کارهایی غیر از این (نیز) برایش انجام می‌دادند».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَإِذۡ صَرَفۡنَآ إِلَيۡكَ نَفَرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓاْ أَنصِتُواْۖ فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوۡاْ إِلَىٰ قَوۡمِهِم مُّنذِرِينَ٢٩ قَالُواْ يَٰقَوۡمَنَآ إِنَّا سَمِعۡنَا كِتَٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعۡدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٖ مُّسۡتَقِيمٖ٣٠ يَٰقَوۡمَنَآ أَجِيبُواْ دَاعِيَ ٱللَّهِ وَءَامِنُواْ بِهِۦ يَغۡفِرۡ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَيُجِرۡكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ٣١ وَمَن لَّا يُجِبۡ دَاعِيَ ٱللَّهِ فَلَيۡسَ بِمُعۡجِزٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَيۡسَ لَهُۥ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءُۚ أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ٣٢ [الأحقاف: ۲۹ – ۳۲]. «هنگامی که گروهی از جن را به‌سوی تو متوجه ساختیم که قرآن را بشنود؛ وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند (خاموش باشید و بشنوید) و هنگامی که پایان گرفت، به‌سوی قوم خود بازگشتند و آن‌ها را بیم دادند«۲۹» گفتند: ای قوم ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی ÷ نازل شده است، هماهنگ با نشانه‌های کتاب‌های پیش از آن، که به‌سوی حق و راه راست هدایت می‌کند. «۳۰» ای قوم ما! دعو‌ت کننده الهی را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا گناهان‌تان را ببخشد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد«۳۱» و هرکس به دعوت کننده الهی پاسخ نگوید، هرگز نمی‌تواند از چنگال عذاب الهی در زمین فرار کند و غیر از خدا یار و یاوری برای او نیست. چنین کسانی در گمراهی آشکارند «۳۲»».

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا يَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ قَدِ ٱسۡتَكۡثَرۡتُم مِّنَ ٱلۡإِنسِۖ وَقَالَ أَوۡلِيَآؤُهُم مِّنَ ٱلۡإِنسِ رَبَّنَا ٱسۡتَمۡتَعَ بَعۡضُنَا بِبَعۡضٖ وَبَلَغۡنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِيٓ أَجَّلۡتَ لَنَاۚ قَالَ ٱلنَّارُ مَثۡوَىٰكُمۡ خَٰلِدِينَ فِيهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٞ١٢٨ وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعۡضَ ٱلظَّٰلِمِينَ بَعۡضَۢا بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ١٢٩ [الأنعام: ۱۲۸ – ۱۲۹]. «و آن روز که (الله) همه آن‌ها را جمع و محشور می‌سازد، (می‌گوید): ای جمعیت جن! شماافراد زیادی از انسان‌ها را گمراه ساختید! دوستان و پیروان آنان از میان انسان‌ها می‌گویند: پروردگارا! هر‌یک از ما دو گروه از دیگری استفاده کردیم؛ و به اجلی که برای ما مقرر داشته بودی رسیدیم) (خداوند) می‌گوید: آتش جایگاه شماست؛ جاودانه در آن خواهید ماند مگر آنچه خدا بخواهد پروردگار تو حکیم و داناست«۱۲۸» ما این‌گونه بعضی از ستمکاران را به بعضی دیگر وا می‌گذاریم به سبب اعمالی که انجام می‌دادند «۱۲۹»».

آیات سوره جن را در تفصیل احوال جن‌‌ها و اعمال آن‌‌ها و برای مؤمنان و کافران، قرائت کن. جای تعجب نیست که جن بر انسان تسلط یابد یا او را اذیت کند همان‌طور که انسان بر جن مسلط می‌شود و به او ضرر می‌رساند - به طور مثال وقتی به شکل حیوان در می‌آید - چنانچه در حدیث فوق گذشت.

در حدیثی که بخاری از ابوهریره س نقل می‌کند آمده است که پیامبر ج فرمود: «إِنَّ عِفْرِيتًا مِنْ الْـجِنِّ تَفَلَّتَ الْـبَارِحَةَ لِيَقْطَعَ عَلَيَّ صَلَاتِي فَأَمْكَنَنِي اللَّـهُ، مِنْهُ فَأَخَذْتُهُ فَأَرَدْتُ أَنْ أَرْبُطَهُ عَلَى سَارِيَةٍ مِنْ سَوَارِي الْـمَسْجِدِ حَتَّى تَنْظُرُوا إِلَيْهِ كُلُّكُمْ، فَذَكَرْتُ دَعْوَةَ أَخِي سُلَيْمَانَ: رَبِّ هَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي؛ فَرَدَدْتُهُ خَاسِئًا» [۵۰۴]. «دیشب شیطانی از جن ظاهر شد تا نمازم را قطع کند و خداوند مرا بر او چیره ساخت او را گرفتم و خواستم او را به ستونی از ستون‌‌های مسجد ببندم تا همه شما او را ببینید. دعای برادرم سلیمان به خاطرم آمد، پروردگارا به من پادشاهی بده که هیچ‌کس بعد از من سزاوار آن نباشد، پس او را ر‌ها کردم».

به طور کلی هر‌یک از جن و انسان یا مؤمن است یا کافر، و یا پاک است یا پلید، برای دیگران سودمند است و یا باعث آزار و اذیت است. همه این‌‌ها به اراده خداوند است. چنانچه گذشت.

در خاتمه، عالم جن و احوال آن‌‌ها برای انسان‌‌ها امری غیبی است و جز آنچه در کتاب خدا و سنت صحیح پیامبر ج آمده است، چیزی از آن دانسته نمی‌شود. پس ایمان به آنچه در کتاب و سنت آمده است بدون تعجب و انکار و نیز سکوت در چیزی که درباره آن در کتاب و سنت چیزی نیامده است، واجب است. زیرا تلاش بیهوده برای نفی یا اثبات، گفتار بدون علم است که خداوند از آن نهی فرموده است.

خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٦ [الإسراء: ۳۶]. «و از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند».

و صلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه و سلم.

انجمن دایمی- مجله مباحث اسلامی – شماره ۲۷ – ص ۷۴ – ۷۱

[۵۰۳] مسلم (۲۲۳۶) با اندکی اختلاف. [۵۰۴] بخاری (۳۴۲۳) و مسلم (۵۴۱).