[۳۱ ] حکم مسواک برای روزه دار بعد از زوال
س: مسواک بعد از زوال برای روزه دار چه حکمیدارد؟ دلیل کسانی که آن را مکروه میدانند چیست؟
ج: قول صحیح آن است که مسواک برای روزه دار و غیر روزه دار در تمام اوقات مستحب است و همچنین برای روزه دار، قبل از زوال و بعد از آن جایز است. به دلیل حدیث عامر بن ربیعه «س»که در سنن آمده است: «رأيتُ رسولَ الله ما لا أُحْصِي يَتسوَّكُ وهو صائم» [۹۸۵].«چندین بار که نمیتوانم آنها را بشمارم مرتب میدیدم که پیامبر ج در حال روزه مسواک میزد».
در این جا این صحابی مشخص نکرده است که آیا قبل از زوال ایشان را در حال مسواک دیده است یا بعد از آن، بلکه مطلقاً مسواک زدن ایشان را روایت کرده است. ولی به احتمال غالب ایشان را بعد از زوال دیده چون نماز ظهر و عصر بعد از زوال هستند، و از آن جا که رسول الله ج مسواک را برای نماز تأکید کرده احتمال میرود که برای نماز ظهر و عصر مسواک میزده است.
اما آنان که مسواک را بعد از زوال مکروه دانستهاند از این حدیث استدلال کردهاند: «إِذَا صُمْتُمْ فَاسْتَاكُوا أَوَّلَ النَّهَارِ وَلا تَسْتَاكُوا آخِرَهُ» [۹۸۶]. «هر وقت روزه گرفتید در ابتدای روز مسواک بزنید و در آخر آن مسواک نزنید».
حدیث مذکور ضعیف و غیر قابل استدلال میباشد. اینان همچنین از گفتار پیامبرج استدلال میکنند که فرموده است: «لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْيَبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ رِيحِ الْـمِسْكِ» [۹۸۷]. «بوی دهان روزه دار نزد الله تعالى از بوی مشک خوشبوتر است».
روش استدلال اینها بدین صورت است که چون مسواک بوی دهان را تغییر میدهد، باید از زدن مسواک خود داری نمود. این توجیه نادرست است، زیرا مسواک بوی مخصوصی را که در اثر روزه به وجود میآید از بین نمیبرد، زیرا بوی دهان در اثر عدم رعایت بهداشت دهان و دندان نیست، بلکه نشأت گرفته ازمعده میباشد، و با خالی بودن معده از خوراک بد بویی از دهان خارج میشود و این بو از نظر مردم ناپسند است ولی از نظر الله تعالى بسیار دوست داشتنی و پسندیده است. پس مسواک بوی دهان روزه دار را از بین نمیبرد بلکه صرفاً دندآنها را تمیز نموده و بد بویی دندآنها را از بین میبرد نه بویی را که از معده بیرون میآید.
بنابراین صحیح این است که مسواک زدن قبل از زوال و بعد از آن جایز است.
شیخ ابن جبرین- فتاوای روزه. ص (۸۸) جمع و ترتیب الزهرانی
[۹۸۵] مسند احمد (۳/۴۴۵)، ابوداود (۲۳۶۴)، ترمذی (۷۲۵) و گفته است که حدیث مذکور حسن است، دار قطنی (۲/۲۰۲) بیهقی در الکبری (۸۱۰۹) و امام بخاری آنرا معلقاً در صحیح خود آورده است (۱۹۳۳). حافظ ابن حجر در التلخیص (۱/۶۲) گفته است: و اسناده حسن. [۹۸۶] دارقطنی مثل همین حدیث را مرفوعاً از حدیث خباب س و موقوفاً از حدیث علی س روایت کرده است (۲/۲۰۴)، طبرانی در الکبیر ۴/۷۸ (۳۶۹۶)، بیهقی در الکبری (۸۱۲۰، ۸۱۲۱). وأخرجه بنحوه: البزار فی «مسنده» (۲۱۳۷) مرفوعاً من حدیث علی س . قال فی «مجمع الزوائد» ۳/۱۶۴: «رواه الطبرانی فی الکبیر و رفعه عن خباب و لم یرفعه عن علی، و فیه کیسان أبو عمر، و ثقه ابن حبان و ضعفه غیره». [۹۸۷] بخاری (۱۹۰۴) و مسلم (۱۱۵۱)