فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۷۶] حقیقت چشم زدگی و علاج آن (شیخ ابن عثیمین)

[۷۶] حقیقت چشم زدگی و علاج آن (شیخ ابن عثیمین)

س: آیا چشم زخم به انسان اصابت می‌کند؟ راه علاج آن چیست؟ آیا پرهیز و احتیاط در برابر آن با توکل منافات دارد؟

ج: نظر ما در مورد چشم زخم این است که تأثیر آن حقیقت دارد و از دیدگاه شریعت ثابت است. در موارد زیادی این کار اتفاق افتاده است؛ الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ [القلم: ۵۱].: ابن عباس و غیره در تفسیر این آیه گفته‌اند: که نزدیک بود کافران تو را (ای پیامبر) با چشم خود مورد اصابت قرار دهند.

پیامبرج می‌گوید: «الْـعَيْنُ حَقٌّ، وَلَوْ كَانَ شَيْءٌ سَابَقَ الْـقَدَرَ سَبَقَتْهُ الْـعَيْنُ، وَإِذَا اسْتُغْسِلْتُمْ فَاغْسِلُوا [۱۸۱۳]؛ «چشم زخم حق است، و اگر چیزی بود که از تقدیر پیشی بگیرد چشم زخم از آن پیشی می‌گرفت، و هرگاه از شما خواسته شد (برای شفای کسی که چشم زخم خورده) غسل کنید (تا آب غسل شمار ا به منظور شفا و بهبودی بر روی خود بریزد) این کار را انجام دهید».

نسائی و ابن ماجه روایت می‌کنند که عامربن ربیعه از کنار سهل بن حنیف در حالی که او بدن خود را می‌شست گذشت، آنگاه گفت: «لَمْ أَرَ كَالْـيَوْمِ وَلَا جِلْدَ مُخَبَّأَةٍ؛ فَمَا لَبِثَ أَنْ لُبِطَ بِهِ فَأُتِيَ بِهِ النَّبِيَّ ج فَقِيلَ لَهُ: أَدْرِكْ سَهْلًا صَرِيعًا، قَالَ: مَنْ تَتَّهِمُونَ بِهِ؟ قَالُوا: عَامِرَ بْنَ رَبِيعَةَ. قَالَ: عَلَامَ يَقْتُلُ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ؟! إِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ مِنْ أَخِيهِ مَا يُعْجِبُهُ فَلْيَدْعُ لَهُ بِالْـبَرَكَةِ. ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ فَأَمَرَ عَامِرًا أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيَغْسِلْ وَجْهَهُ وَيَدَيْهِ إِلَى الْـمِرْفَقَيْنِ وَرُكْبَتَيْهِ وَدَاخِلَةَ إِزَارِهِ، وَأَمَرَهُ أَنْ يَصُبَّ عَلَيْهِو فی لفظ-: أَنْ يَكْفَأَ الْـإِنَاءَ مِنْ خَلْفِهِ [۱۸۱۴]. «تا به امروز بدنی به این زیبائی ندیده ام، دیری نگذشت که سهل بیهوش شد و او را نزد پیامبر آوردند و گفتند: یا رسول الله سهل را دریاب که بهوش شده است، گفت: چه کسی را متّهم می‌کنید؟ گفتند: عامربن ربیعه. فرمود: چرا یکی از شما برادرش رامی کشد؟! هرگاه کسی از شما چیزی از برادرش دید که مورد پسند او واقع گردید برایش دعای برکت کند. آنگاه پیامبر آب خواست و به عامر فرمان داد که وضو بگیرد و چهره و دستهایش را تا آرنج ها، و زانو‌ها و عورتش را بشوید، و فرمان داد که آن آب راروی سهل بریزند و در عبارتی دیگر آمد که فرمان داد: ظرف را از پشت سر سهل، وارونه بگذارند».

واقعیت امر، شاهد قضیه، است و نمی‌توان چشم زخم را انکار کرد.

و اگر کسی مورد اصابت چشم زخم قرار گرفت از علاج‌‌های شرعی استفاده کند که

عبارتند از: ۱- قرآن بخواند و خود را دم کند پیامبرج می‌فرماید: «لا رُقْيَةَ إلا مِن عَيْنٍ أو حُمَةٍ [۱۸۱۵]، «رقیه و افسون و دم کردن جایز نیست مگر برای چشم زدگی یا گزیدگی». جبرئیل بر پیامبر ج رقیه و رعا می‌خواند و می‌گفت: «بِاسْمِ اللَّـهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُؤْذِيكَ؛ مِنْ شَرِّ كُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّـهُ يَشْفِيكَ، بِاسْمِ اللَّـهِ أَرْقِيكَ [۱۸۱۶]. «به نام الله تو را دم می‌کنم از شرّ هر چیزی که تو را آزار می‌دهد و از شرّ هر کس، یا چشم حسادت کنند‌های خداوند تو را شفا بدهد، به نام الله تو را دم می‌کنم».

۲- از کسی که چشم زده، خواسته شود که غسل کند: همان گونه که پیامبرج از عامربن ربیعه خواست که وضو بگیرد... و آنگاه این آب را روی کسی بریزد که چشم خورده است. اما گرفتن مدفوع و ادرار چشم زننده اصلِ اساسی ندارد، همچنین برداشتن رَدّ پایش نیز اساسی ندارد، بلکه در حدیث آمده که اعضای بدن و عورتش را بشوید، شاید بتوان داخل چادر و لباس را به این قیاس کرد.

پیشگیری از چشم زخم اشکالی ندارد و با توکل منافاتی ندارد؛ بلکه عین توکل است، چون توکل یعنی تکیه کردن به الله تعالی به همراه استفاده از اسبابی که الله تعالی آن را جایز قرار داده است یا به استفاده از آن فرمان داده است.

پیامبر ج برای حسن و حسین ب دعا می‌خواند و می‌گفت: «أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّـهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَهَامَّةٍ، وَمِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ. وَيَقُولُ: هَكَذَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يُعَوِّذُ إِسْحَقَ وَإِسْمَعِيلَ عَلَيْهِمْ السَّلَام [۱۸۱۷]«شما دو تا را در پناه کلمات کامل خداوند قرار می‌دهم از شرّ هر شیطان و از شرّ هر حشر‌های و از شرّ هر چشم زننده ای، و می‌گفت: ابراهیم، اسماعیل و اسحاق را اینگونه در پناه خدا قرار می‌داد».

شیخ ابن عثیمین – فتاوی العلاج بالقرآن والسنة. ص (۴۱-۴۲).

[۱۸۱۳] مسلم (۲۱۸۸). [۱۸۱۴] تخریج در فتوای سابق. [۱۸۱۵] تخریج در فتوای (۴۷). [۱۸۱۶] مسلم (۲۱۸۶). [۱۸۱۷] البخاری (۳۳۷۱)، و الترمذی (۲۰۶۰) و غیرهما، و هذا لفظ الترمذی.