فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۱۴۰] حکم بغیر ما أنزل الله (بحثی از شیخ فوزان)

[۱۴۰] حکم بغیر ما أنزل الله (بحثی از شیخ فوزان)

شیخ صالح فوزان حفظه الله می‌گوید:

از مقتضیات ایمان به الله و عبادت او تعالى این است که در برابر حکم او تسلیم شویم و به شریعت و قانون او راضی و خشنود باشیم و در هنگام اختلاف در گفتار، عقاید و درگیری‌ها و اختلافات در خون‌‌ها واموال و سایر حقوق به قرآن وسنت رجوع کنیم، چراکه تن‌‌ها حاکم وداور الله تعالى است وداوری وحاکمیت به او بر می‌گردد، پس بر حاکم واجب است که بر دستوراتی که الله نازل کرده است (قرآن وسنت) حکم کنند. وبر رعیت واجب است که برای داوری و قضاوت به قوانینی که الله در کتابش نازل کرده‌است و به سنت پیامبر ج رجوع کنند.

الله تعالى در باره‌ی حاکمان می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِ [النساء: ۵۸]. «الله به شما فرمان ‌می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش بر‌گردانید و هرگاه بین مردم داوری می‌کنید به عدالت داوری کنید..».

الله تعالى درباره‌ی مردم می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩ [النساء: ۵۹]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از الله و رسول و از صاحبان امر که از شما هستند، اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر ج ارجاع دهید. اگر به الله و روز آخرت ایمان دارید! این [کار] برای شما بهتر و عاقبت و فرجام آن نیکوتر است».

سپس توضیح می‌دهد که ایمان با مراجعه و رفتن به نزد کسانی‌که به غیر ما انزل الله حکم می‌کنند، یک جا جمع نمی‌شود می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا٦٠ [النساء: ۶۰]. «آیا ندیدی کسانی را که می‌پندارند به آنچه به‌سوی تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل گشته ایمان دارند؟ [امّا] می‌خواهند داوری را پیش طاغوت برند، حال آن‌که دستور یافته‌اند که به آن کافر شوند، ولی شیطان می‌خواهد آن‌ها را به گمراهی دوری بیاندازد».

تا آن‌جا که می‌فرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥ [النساء: ۶۵]. «پس نه، به پروردگارت سوگند ایمان ندارند مگر این‌که در اختلافات بین خود تو را حکم قرار دهند و آن‌گاه در دل‌شان از حکمی که کرده‌ای ملالی نیابند و بی‌چون و چرا تسلیم شوند».

الله تعالى با سوگند، ایمان را از کسی که در اختلاف و درگیری‌‌ها به پیامبر ج مراجعه نمی‌کند و با رضایت تسلیم فرمان او نمی‌شود، و با تأکید نفی می‌کند و نیز حکم کفر حاکمانی‌ را که مطابق فرمانی که الله نازل کرده‌است، حکم نمی‌کنند، صادر می‌کند و آن‌‌ها را ظالم و فاسق‌ اعلان می‌کند.و می‌فرماید: ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ [المائدة: ۴۴].

﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ [المائدة: ۴۵].

﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ [المائدة: ۴۷].

حکومت مطابق قوانینی که الله نازل کرده است و مراجعه به قرآن و سنت (صحیح) در تمام اختلافات و درگیری‌ها امری اجتناب ناپذیر است، حتی نظریات اجتهادی علما مورد قبول واقع نمی‌شود، مگر همان نظری‌های که با قرآن و سنت (صحیح) مورد تأیید باشد و بدون تعصب به مذهبی خاص و یا اینکه فرد خودش را محدود به پیروی از اقوال یک امام کند؛ بلکه در تمام درگیری‌‌ها و خصومت‌‌ها و سایر مسایل نه تن‌‌ها مسایل فردی، باید به همین صورت باشد، نه آن طور که در برخی از دولت‌‌های منتسب به اسلام به برخی از قوانین اسلامی مانند ارث، نکاح و طلاق عمل می‌شود و به برخی دیگر عمل نمی‌شود. چرا که اسلام مجموع‌های کامل و به هم پیوسته است که تجزیه ناپذیر است.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱدۡخُلُواْ فِي ٱلسِّلۡمِ كَآفَّةٗ [البقرة: ۲۰۸]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همگی به طور کامل وارد اسلام شوید».

و می‌فرماید: ﴿أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَٰبِ وَتَكۡفُرُونَ بِبَعۡضٖ [البقرة: ۸۵]. «آیا به برخی آیات کتاب [آسمانی] ایمان می‌آورید و به برخی کفر می‌ورزید»؟!.

به همین ترتیب بر پیروان مذاهب و گروه‌‌های معاصر واجب است که دیدگاه‌‌ها و سخنان رهبران و پیشوایان‌شان را با قرآن و سنت بسنجند. هر چه موافق بود بپذیرند و هرچه مخالف بود، بویژه در مسایل اعتقادی بدون تعصب و طرفداری از قرآن و سنت پیروی نمایند؛ چرا که این وصیت تمام پیشوایان مسلمان است، و مذهب همه‌ی آنان همین است، لذا هر‌کس با این روش مخالفت کند، پیرو حقیقی ائمه نیست، هرچند خودشان را منتسب به آنان بدانند.

الله تعالى درباری اینان می‌فرماید: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ [التوبة: ۳۱]. «آن‌ها دانشمندان و راهبان خویش و مسیح پسر مریم ÷ را اربابانی در برابر الله قرار دادند..»..

این آیه به نصاری اختصاص ندارد بلکه تمام کسانی را که مرتکب اعمالی همانند اعمال آن‌‌ها شوند؛ در بر می‌گیرد. به این ترتیب هر‌کس با فرمان الله ورسول مخالفت کند و به غیر آنچه الله نازل‌کرده است. حکم‌کند و یا از هوا وهوس خود پیروی کند، بدون تردید از دایره‌ی اسلام وایمان خارج گردیده است. هرچند گمان کند مؤمن است، چرا که الله تعالى اراده‌ی این افراد را انکار نموده و داشتن ایمان به گمان‌شان را تکذیب می‌کند و می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا٦٠ [النساء: ۶۰]. «آیا ندیدی کسانی را که می‌پندارند به آنچه به‌سوی تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل گشته ایمان دارند؟ [امّا] می‌خواهند داوری را پیش طاغوت برند، حال آن‌که دستور یافته‌اند که به آن کافر شوند، ولی شیطان می‌خواهد آن‌ها را به گمراهی دوری بیاندازد».

چرا که در این آیه می‌فرماید: «یزْعُمُونَ» که اشاره به نفی ایمان‌شان دارد؛ چون«یزْعُمُونَ» را غالباً برای کسی به کار می‌برند که به دروغ ادعای ایمان می‌کند و با مقتضیات ایمان مخالفت می‌ورزد و عملش با ادعایش منافات دارد و سپس این مطلب را تثبیت می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِ: (حال آن که دستور داده شده بودند که با آن کفر ورزند) همان طور که در آیه‌ی سوره‌ی بقره آمده، کفر به طاغوت رکن و اساس توحید است و هرگاه این رکن وجود نداشته باشد، فرد موحد نمی‌گردد، توحید اساس ایمان است و با داشتن ایمان تمام اعمال مقبول می‌گردد و با عدم آن اعمال فاسد می‌شود. این واقعیت دراین آیه بیان شده است:). ﴿فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ [البقرة: ۲۵۶]. «پس هر‌کس به طاغوت کفر ورزد و به الله ایمان آورد، به یقین که به ریسمان محکم [الهی] چنگ زده است».

نفی ایمان از کسی که مطابق قوانین الهی (ما انزل الله) حکم نمی‌کند، بیانگر آن است که اجرای شریعت الهی، ایمان و عقیده و عبادت الله تعالى است که بر مسلمان واجب است که باید به آن عمل کند.

شریعت الهی را تن‌‌ها بدین خاطر که حاکمیت آن به مصلحت مردم است و در ایجاد امنیت پویاتر است ترجیح ندهد؛ چرا که برخی از مردم تن‌‌ها به همین بُعد قضیه تأکید دارند و بُعد اوّل آن را فراموش کرده‌اند.

الله تعالى کسانی را که شریعت الهی را فقط به خاطر مصلحت به مرحله‌ی اجرا می‌گذارند و به خاطر عبادت الله این کار را نمی‌کنند، رد می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ٤٨ وَإِن يَكُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ يَأۡتُوٓاْ إِلَيۡهِ مُذۡعِنِينَ٤٩ [النور: ۴۸ – ۴۹] . «و هنگامی‌که فرا خوانده می‌شوند که به‌سوی الله و پیامبر ج بیایند تا در میانشان داوری کند، ناگاه گروهی از آنان رویگردان می‌شوند! ولی اگر (در مورد نزاع) حکم به سود آنان باشد، با سرعت و تسلیم به‌سوی او می‌آیند».

پس چنین افرادی جز به هوی و هوسشان اهمیت نمی‌دهند و هر چه با هوا و هوس آن‌‌ها مخالف باشد از آن روی‌ می‌گردانند، این افراد در صورتی که حق به جانب باشند، نزد پیامبر ج می‌آیند؛ اما قصد عبادت الله را ندارند.

حکم کسی که به غیر آنچه الله نازل کرده است، حکم می‌کند.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ [المائدة: ۴۴] .

در این آیه آمده که حکم به غیر قوانین الهی، کفر است و این کفر، گاهی کفر اکبر است که فرد را از دایره‌ی اسلام خارج می‌گرداند و گاهی کفر اصغر است و فرد را از دین خارج نمی‌گرداند. این به وضعیت و حال حاکم بستگی دارد. چرا که اگر معتقد باشد که حکم به قوانین الهی واجب نیست و خود فرد اختیار دارد که حکم بکند یا نکند و یا قوانین الهی را سبک و بی‌ارزش بشمارد و معتقد باشد که قوانین ساخته و پرداخته‌ی بشر از قوانین الهی بهتر و یا همانند قوانین الهی است و یا بر این باور باشد که قوانین شریعت برای این زمان صلاحیت ندارد و یا با حکم به غیر شریعت قصد راضی کردن کفار و منافقان را داشته باشد، در این مورد فرد مرتکب کفر اکبر شده است.

اگر با آگاهی و یقین در مسئل‌های خاص به حکم شریعت اعتقاد داشته باشد؛ امّا طبق آن حکم نکند و معترف باشد که سزاوار مجازات است (باز هم به غیر ما انزل الله حکم کند) چنین فردی عاصی و گناهکار است، البته کفرش کفر اصغر نامیده می‌شود و اگر نسبت به حکم شریعت، با وجود تلاش و کوشش برای شناخت آن جاهل و بی‌خبر بماند و دچار اشتباه شود چنین فردی خطاکار است و به خاطر تلاش و کوشش، یک پاداش به وی داده می‌شود و خطایش بخشیده خواهد شد [۲۴۵]. و این حکم در مورد قضی‌های خاص است.

امّا حکم درباره‌ی مسایل عمومی با مسئله‌ی خاص متفاوت است. شیخ الاسلام ابن تیمیه / می‌گوید [۲۴۶]: اگر حاکم- در صورت دیندار بودن حکمی صادر کرد اما بدون علم؛ جهنمی است. و اگر عالم باشد، و بر خلاف حقی که می‌داند حکم کند، باز هم جهنمی است و هرگاه بدون رعایت عدالت و علم حکم کند، به طریق اولی جهنمی است؛ این‌‌ها در صورتی است که حکم در خصوص قضی‌های باشد.

ولی اگر حکم عامی در دین باشد که حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد، سنت را بدعت و بدعت را سنت معرفی کند و معروف را منکر و منکر را معروف جلوه دهد و از آنچه الله و پیامبر ج امر کرده نهی کند و به آنچه منع کرده‌اند، دستور دهد؛ این رنگ و شکل دیگری دارد که پروردگار جهانیان در آن حکم می‌کند، همان معبود که آغاز و پایان همه چیز در اختیار او است وحمد و ستایش از آنِ اوست که می‌فرماید: ﴿لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ [القصص: ۸۸]. «و حکم از آن اوست و بسوی او باز می‌گردید».

و می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدٗا٢٨ [الفتح: ۲۸]. «او آن ذاتی است که رسولان خویش را با هدایت و دین حق فرستاده است تا آنرا بر تمام دین‌ها غلبه گرداند و کافی است که الله گواه این موضوع باشد».

ابن تیمیه / می‌گوید: (تردیدی نیست که هر‌کس به وجوب حکمی طبق آنچه الله بر رسولش نازل کرده است، معتقد نباشد، کافر است‌، چون هیچ امتی نیست مگر این که (به باور خود) دستور به قضاوت و حکومت به عدالت می‌دهد و چه بسا که عدالت در دین و مذهبش از نظریات بزرگانشان است که اصلاً از جانب الله دلیلی بر آن نازل نشده است. بسیاری از منتسبین به اسلام طبق عادات خود حکم می‌‌‌کنند همانند: صحرانشینانی که طبق رسم و عادت پدر و پدر بزرگان و گذشتگان خویش همان افرادی که سردار و حاکم بودند و مردم از آن‌‌ها اطاعت می‌کردند و معتقدند به جای قرآن و سنت این قوانین موروثی شایسته‌ی قضاوت و حکومت است که این کفر است. (باید دانست که) بسیاری از مردم مسلمان شده‌اند؛ امّا هنوز هم به عادات‌ و رسومی که بین خودشان رواج داشته است عمل می‌کنند، همان عاداتی که حاکمان و افرادی که از آن‌‌ها اطاعت می‌کردند، دستور داده‌اند، و اینان هرگاه بفهمند که حکم و داوری جایز نیست مگر مطابق آنچه الله نازل کرده است و به شریعت پایبندی نکنند و حکم بر خلاف شریعت الهی را روا و جایز بدانند، کافر هستند) [۲۴۷].

شیخ محمد‌بن‌ابراهیم / می‌گوید: (اما آن چیزی که گفته‌اند: «کفر دون کفر»، زمانی است که فرد به قوانین (یا حاکمی) جز الله مراجعه کند و معتقد باشد که گناهکار است و حکم الله حق است و فقط یک مرتبه و مانند این چنین کاری بکند. ولی آن کسی که قانون اساسی با برنامه مشخصی آماده می‌کند، این کفر است هرچند بگویند: ما اشتباه می‌کنیم و حکم شریعت عادلانه‌تر است، این کفری است که فرد را از دایره‌ی اسلام خارج می‌گرداند) [۲۴۸].

شیخ / بین حکم جزئی که تکرار نمی‌شود و حکم کلی و عمومی که در تمام مسایل یا بیشتر مسایل مرجع است تفاوت قایل شده است و مشخص کرده که این کفری است که فرد را مطلقاً از اسلام خارج می‌گرداند و این بدان دلیل است که هر‌کس از شریعت اسلام رویگردانی کند و معتقد باشد قانون وضعی از شریعت بهتر است. چنین فردی بدون شک کافر و از دین خارج شده و کفرش ناقض توحید است.

الشیخ الفوزان – از کتاب (عقیدة التوحید ص/۱۱۶)

[۲۴۵] شرح الطحاویة ص/۳۶۳-۳۶۴ به همین مفهوم. [۲۴۶] مجموع الفتاوی ۳۵/۳۸۸. [۲۴۷] منهاج السنة النبویة ۵/۱۳۰. [۲۴۸] تقریر شیخ محمد بن ابراهیم آل شیخ /. به مجموع الفتاوی ۱۲/۲۸۰ مراجعه شود.